ریپورتر

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۳۹۹ مطلب با موضوع «بین المللی» ثبت شده است

۲۰
آبان

موسسه تحقیقاتی لگاتوم دهمین شاخص رفاه جهانی سالانه خود را به تازگی منتشر کرده که مرفه‌ترین کشورهای جهان را رتبه‌بندی کرده است.

به گزارش ایسنا، میزان پولی که یک کشور دارد، یکی از عوامل رفاه به شمار می رود، اما موسسه لگاتوم برای رتبه‌بندی خود عوامل زیادی را در نظر گرفته است. این موسسه ۱۰۴ متغیر را برای تهیه فهرست خود مقایسه کرده که شامل شاخص‌های سنتی مانند سرانه تولید ناخالص داخلی و شمار افرادی بوده که کار تمام وقت داشته‌اند. این متغیرها سپس به ۹ زیر شاخص کیفیت اقتصادی، فضای کسب‌وکار، حکومتداری، آموزش، سلامت، ایمنی و امنیت، آزادی شخصی، سرمایه اجتماعی و محیط زیست طبیعی تقسیم شده‌اند.

شاخص رفاه جهانی موسسه لگاتوم به بررسی ۱۴۹ کشور جهان پرداخته که بیشترین آمار قابل دسترس را داشته‌اند. پایگاه اینترنتی «بیزنس اینسایدر» در گزارشی به معرفی امن‌ترین کشورهای جهان بر مبنای رتبه امنیت ملی و امنیت شخصی این شاخص پرداخته که عبارتند از:

۱-سنگاپور

این کشور آسیایی از رتبه سال گذشته ۱۲ پله صعود کرده و در صدر رتبه بندی سال ۲۰۱۶ قرار گرفته است. با اینهمه این کشور در زیر شاخص آزادی شخصی امتیاز خوبی به دست نیاورده و در رتبه ۹۷ ایستاده است.

۲-لوکزامبورگ

این کشور با قرار گرفتن در رتبه دومین کشور امن جهان، امن‌ترین کشور اروپا برای زندگی به شمار می‌رود. لوکزامبورگ در رتبه بندی سال گذشته، در رتبه ۱۰ قرار گرفته بود.

۳-ژاپن

ژاپن در شاخص امنیت و ایمنی سال گذشته موسسه لگاتوم در رتبه ۲۲ قرار گرفته بود که به معنای جهش ۱۹ پله ای این کشور در شاخص امسال است.

۴-ایسلند

این کشور جزیره‌ای واقع در شمال اروپا پس از اینکه سال گذشته در رتبه دوم این شاخص قرار گرفت، امسال بار دیگر به عنوان یکی از امن‌ترین کشورهای جهان شناخته شد.

۵-دانمارک

رتبه دانمارک در مقایسه با شاخص قبلی موسسه لگاتوم دو پله بهبود پیدا کرده است.

۶-نروژ

نروژ در ایمنی و امنیت همانند زیرشاخص‌های دیگر رتبه بالایی ر ا کسب کرده است. موسسه لگاتوم این کشور حوزه اسکاندیناوری را در همه زیرشاخص‌ها در میان ۱۰ رتبه برتر قرار داده است.

۷-آلمان

 یکی از امن‌ترین کشورهای جهان به شمار می‌رود و در مقایسه با رتبه اش در شاخص سال گذشته، ۱۵ پله صعود کرده است. بهبود جایگاه آلمان با وجود تهدید تروریستی بالا در اروپای غربی حاصل شده است.

۸-سوئیس

سوئیس که همچنان در رتبه برتر گزارش‌هایی مانند شاخص رفاه جهانی قرار دارد، یکی از امن‌ترین کشورهای جهان برای زندگی محسوب می‌شود.

۹-اتریش

این کشور اروپای مرکزی کوچک از رتبه ۱۵ در شاخص سال گذشته صعود کرده و در میان ۱۰ کشور برتر از نظر ایمنی و امنیت در جهان قرار گرفته است.

۱۰-سوئد

این کشور که اغلب به عنوان یکی از شادترین کشورهای جهان رتبه بندی می‌شود، یکی از امن‌ترین کشورهای جهان هم به شمار می‌رود. با اینهمه در مقایسه با سال گذشته پنج پله سقوط کرده است.

۱۱-هنگ‌کنگ

سازمان ملل هنگ کنگ را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت نمی‌شناسد اما همچنان یکی از امن‌ترین مناطق جهان به شمار می‌رود. هنگ کنگ در شاخص سال گذشته امن‌ترین منطقه جهان رتبه بندی شده بود.

۱۲-هلند

این کشور که در شمال غربی اروپا قرار دارد، امسال نتوانست در میان ۱۰ کشور برتر از نظر امنیت قرار بگیرد.

۱۳-انگلیس

انگلیس در مقایسه با گزارش سال گذشته موسسه لگاتوم، ۱۰ پله رتبه خود را بهبود بخشیده است.

۱۴-اسلوونی

نه تنها اسلوونی از نظر محیط زیست طبیعی، یکی از بهترین کشورها در جهان است اما یکی از امن‌ترین کشورهای جهان برای زندگی به شمار می‌رود.

۱۵-اسپانیا

اسپانیا در ایمنی و امنیت نسبت به زیرشاخص ‌های دیگر رتبه بالاتری را به دست آورده است.

۱۶-ایرلند

ایرلند در مقایسه با شاخص سال گذشته ۱۲ پله نزول کرده است اما همچنان یکی از امن‌ترین کشورهای جهان برای زندگی شناخته می‌شود.

۱۷-مالت

این کشور جزیره ای کوچک در دریای مدیترانه علاوه بر اینکه یکی از خوش منظره‌ترین کشورهای جهان به شمار می رود، در زمره یکی از امن‌ترین کشورهای جهان هم قرار دارد.

۱۸-فنلاند

فنلاند از جمله کشورهای شمال اروپاست که در میان ۲۳ کشور امن این فهرست قرار گرفته و همچنین یکی از بهترین کشورها از نظر حکومتداری به شمار می‌رود.

۱۹-نیوزلند

 نیوزلند مانند استرالیا در امنیت ملی و امنیت شخصی رتبه پایین‌تری نسبت به زیرشاخص‌های دیگر کسب کرده است با اینهمه در فهرست امن‌ترین کشورهای موسسه لگاتوم راه پیدا کرده است.

۲۰-استرالیا

پایین‌ترین رتبه استرالیا مربوط به زیرشاخص امنیت ملی و امنیت شخصی بوده با اینهمه این کشور یکی از امن‌ترین کشورهای جهان باقی مانده است.

۲۱-لهستان

این کشور اروپای شرقی در امنیت نسبت به زیرشاخص‌های دیگر رتبه بالاتری به دست آورده است.

۲۲-کانادا

کانادا یکی از شش کشور غیراروپایی است که در این فهرست جای گرفته‌اند. با این همه از رتبه ۹ در فهرست امنیت سال گذشته موسسه لگاتوم ۱۳ پله سقوط کرده است.

۲۳-اسلوواکی

این کشور اروپای مرکزی در امنیت رتبه بالاتری نسبت به زیرشاخص‌های دیگر به دست آورده است.

۰۵
آبان

رییس پلیس بین الملل ناجا ضمن اشاره به ارتباط با ۱۹۰ کشور دنیا از طریق اینترپل، درباره پرونده خاوری نیز گفت: الان پلیس، خاوری را شناسایی کرده، اما برای ادامه باید مقامات قضایی و سیاسی اقدام کنند.

به گزارش ایسنا، سردار مسعود رضوانی در حاشیه نشست قضات با پلیس بین‌الملل ناجا در جمع خبرنگاران گفت: در مورد مجرمانی که در خارج از کشور هستند، خوشبختانه ۷۰ درصد از پرونده‌هایی که به ما اعلام شده را توانستیم، ردیابی، شناسایی یا دستگیر کنیم که از این تعداد ما درصدی را موفق شدیم استرداد کنیم.

رضوانی ادامه داد: استرداد به اراده سیاسی و... هم ربط دارد، البته حتی در مواردی که استرداد صورت نگرفته هم ما توانستیم متهمان را محکوم کرده و حقوق شاکیان را بگیریم.

وی با بیان اینکه پیگیر پرونده افرادی که در خارج از کشور دستگیر می‌شوند هستیم، اضافه کرد: وزارت خارجه پیگیر این موضوع است و ما هم در موارد مختلف پیگیری‌های لازم را انجام می‌دهیم. وی با بیان اینکه از طریق اینترپل با ۱۹۰ کشور جهان ارتباط داریم، گفت: با امریکا از طریق دبیرخانه ارتباط داریم و با رژیم صهیونیستی نیز هیچ ارتباطی نداریم، ارتباط ما با پلیس کشور ها خوب است و بعد از آن اراده سیاسی است.

وی درباره اینکه آیا فضای برجام تغییری در ارتباطات اینترپل ایجاد کرده یا خیر، گفت: ما در اوج تحریم‌ها نیز ارتباط خوبی با کشورهای دنیا داشتیم و پس از برجام نیز این ارتباط حذف نشد و از این رو برای ما تغییری نداشته است.

همانطوری که شما می‌بینید پرونده‌های سنگینی مانند آقای خاوری هیچ تغییری نکرده، الان پلیس، خاوری را شناسایی کرده، اما برای ادامه باید مقامات قضایی و سیاسی اقدام کنند. ما با مقامات اینترپل در این مورد صحبت کرده‌ایم و نمی‌دانم که سیستم قضایی کانادا چطور است که بعد از سال‌ها هنوز به آن رسیدگی نشده است.

وی درباره تصمیم کشور فرانسه برای بازگرداندن مهاجران به کشورهایشان و اینکه چند ایرانی قصد بازگشت به کشور را دارند، گفت: اطلاع داریم که وزارت امورخارجه پیگیر این موضوع است و ما هم از این طریق پیگیر این افراد هستیم.

۱۱
مهر
 
 
نخستین پرواز شرکت هوایی ملی تایلند (تای ایرویز) به عنوان پنجاه و ششمین شرکت هوایی بین المللی وارد شده به ایران ساعت ۱۹ امروز شنبه ۱۰ مهر ماه در فرودگاه بین المللی امام خمینی به زمین نشست.
 
 

۱۰
مهر
 
 
مقاماتی از 70 کشور جهان از جمله رئیس جمهور آمریکا و مسئولانی از کشورهای عربی در مراسم تشییع جنازه پرز شرکت کردند.
 
 
 





































نزدیک به ۹۰ هیات از ۷۰ کشور جهان دیروز در مراسم تشییع جنازه شیمون پرز، رئیس سابق رژیم صهیونیستی شرکت کردند. در صف اول شرکت کنندگان باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا و چندین تن از رهبران جهان حضور داشتند. 
همچنین در این مراسم فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه یوآخیم گاؤک، رئیس جمهور آلمان، فیلیپ ششم، پادشاه فرانسه، شاهزاده چارلز، ولیعهد بریتانیا و نیز محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین حضور داشتند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در این مراسم با عباس دست داد. جسد پرز در گورستان واقع درکوه هرتزل در قدس اشغالی دفن شد.
۰۵
مهر
 
 
داعش به دنبال رهبری جایگزین است تا در صورت مرگ ابوبکر البغدادی جانشین او شود.

به گزارش فرارو به نقل از یوروپ نیوزویک، مرگ ابو محمد العدنانی سخنگوی رسمی داعش در سی‌ام ماه اوت، ضربه سختی به این گروه تروریستی وارد کرد.

العدنانی در حملات هوایی نیروهای ائتلاف بین‌المللی در حالی کشته شد که در شهر الباب در حومه شرقی حلب در سوریه به سر می‌برد. از زمان تأسیس این گروه در سال ۲۰۱۴، العدنانی نقش مهم و بسزایی در این گروه ایفا می‌کرد. العدنانی به‌عنوان سخنگوی رسمی این گروه منصوب‌شده بود و پیش‌بینی می‌شد به‌عنوان " امیر سوریه" انتخاب شود.

مرگ العدنانی نشان می‌دهد حملات هوایی ائتلاف به‌وضوح در داعش نفوذ کرده و به اعضای اصلی و برتر آن رسیده است؛ که احتمال هدف قرار گرفتن و مرگ رهبر داعش، ابوبکر البغدادی نیز وجود دارد.

با این حال داعش نشان داده که بسیار مقاوم و انعطاف‌پذیر است. طبق گزارش‌های اطلاعاتی، این گروه به دنبال جایگزینی برای البغدادی است. احتمالا البغدادی نیز به‌زودی با شورای داعش دیدار می‌کند تا از میان نامزدهای موجود، جایگزینی برای العدنانی پیدا کند.

"ترکی البینالی" یکی از گزینه‌های برتر برای جایگزینی العدنانی است. البینانی دومین فرد بانفوذ داعش، بعد از البغدادی، محسوب می‌شود.

البینالی متولد سال ۱۹۸۴ با ملیت بحرینی است و نام‌های زیادی دارد از جمله: ابوسفیان السلمی، ابو حذیفه البحرینی، ابوهومان الاطهری. او یک محقق ارشد اسلامی در داعش است.

البینانی چندین بار در طول تحصیلات دانشگاهی خود در امارات بازداشت و به بحرین بازگردانده شد. او در بحرین در سال ۲۰۰۷ به مدت هفت ماه بازداشت بود. بعد از آزادی، تحت آموزش رهبران و نظریه‌پردازان ارشد مانند "ابو محمد المقدسی" به مطالعه شریعت پرداخت.

البینالی در اوایل سال ۲۰۱۳ در سوریه به داعش پیوست و خیلی زود به یکی از مفتی‌های اعظم تبدیل شد که بیشتر به دلیل مهارت‌های کلامی و زبانی قوی‌اش بود. او کار خود را با پایه‌گذاری داعش آغاز کرد و سپس به بخش پژوهش و فتوای گروه پیوست که منبع بسیاری از فتواها است؛ از جمله فتوایی که تجاوز به زنان ایزدی را قانونی اعلام کرد.

البینانی مذاکره‌کننده‌ی آزادیِ گروگان آمریکایی "پیتر کسیک" بود که استاد سابقش المقدسی نیز در این مذاکرات به‌عنوان میانجی نقش داشت.

برای پیش بردن عملیات، البینالی بر مشروعیت البغدادی تکیه کرد که یکی از اعضای اولیه القاعده به رهبری اسامه بن لادن بود. البینالی کتابی با عنوان " دست خود را برای بیعت با البغدادی پیش آورید" نوشت که در آن درباره ادعای خلافت البغدادی توضیح داد.

در مقابل، برخی پیش‌بینی‌ها می‌گویند که "موسی الشواخ" دومین نامزد برای جایگزینی العدنانی است. او که بیشتر با نام "ابو لقمان" شناخته می‌شود، به‌عنوان اولین فرماندار استان رقه تعیین شد که داعش آن را به‌عنوان پایتخت خود در سوریه درنظر گرفته بود.

الشواخ اهل روستای السهل در رقه است. او متولد سال ۱۹۷۳ است و در رشته حقوق از دانشگاه حلب فارغ‌التحصیل شد. در اوایل به دلیل روابط نزدیک با "ابو غغا السوری" گرایشات صوفی داشت که افراد زیادی را در سال ۲۰۱۳ برای مبارزه با نیروهای آمریکایی در عراق استخدام کرده بود.

بعدها مشخص شد که با رژیم سوریه روابطی داشته است. الشواخ بارها توسط رژیم سوریه دستگیر شد و آخرین بار به زندان "صیدنایا" برده شد و به نظریه‌پردازان سلفی معرفی شد. دولت سوریه در اوایل انقلاب در سال ۲۰۱۱ الشواخ و بسیاری از دیگر افراطی‌های معروف و شناخته‌شده را آزاد کرد؛ به این امید که به اپوزیسیون لطمه بزنند و آن را افراط‌گرایانه‌تر کنند.

او نام‌های زیادی داشت، از جمله "ابو عبدالله غریب” و "ابو ایوب الانصاری". با آغاز مبارزه مسلحانه در انقلاب سوریه، نام ابو لقمان را به‌عنوان امیر جبهه نصرت و همکار نزدیکِ القاعده در عراق، انتخاب کرد.

پس از تصرف رقه توسط نیروهای اپوزیسیون در ماه مارس ۲۰۱۳، لقمان کنترل چاه‌های نفت و انبارهای گندم در این استان را به دست آورد و آن‌ها را به دولت سوریه فروخت. این کار برایشان یک مزیت مالی و راهی برای تامین مالی گروه بود.

با ظهور داعش، لقمان از اولین افرادی بود که به البغدادی اعلام وفاداری کرد. او از جبهه نصرت جدا شد (شاخه‌ی القاعده در سوریه) و بعدها نزدیکان خود را به سِمت های مختلفی در داعشِ سوریه منصوب کرد.

ابو لقمان به رفتار بسیار خشن و شکنجه‌های سادیستی شهرت دارد. او دستور ربودن فعالان، رهبران و اعضای ارتش آزاد سوریه را به اتهام همکاری با غرب صادر کرد. همچنین پس از ربوده شدن "ابو سعد الحضرمی" امیر جبهه نصرت در رقه، دستور اعدامش او را داد.

در سال ۲۰۱۳، ابو لقمان به عنوان فرماندار حومه شرقی حلب منصوب شد. او با این مهارت‌ها و قدرت، جلوی گسترش جناح‌های اپوزیسیونِ سوریه به مناطق تحت کنترل داعش را گرفت و قدرت گروه را در این مناطق بیشتر کرد.

در آغاز سال ۲۰۱۵ دیگر نام ابو لقمان را کنار گذاشت و نام "ابو ایوب" را به‌عنوان ناظر کل اردوگاه شریعت برای آموزش رهبران داعش برگزید. به گفته منابع محلی، میل ابو لقمان برای کسب قدرت بیشتر نقش مهمی در عملیات کشتن العدنانی داشت که به شرق حومه حلب فرستاده‌شده بود تا نفوذ ابو لقمان را کم و اختیارات او را سلب کند.

"عمر المهدی زیدان" اردنی که بانام "ابو منذر اردنی" نیز شناخته می‌شود، نامزد دیگری برای جایگزینی العدنانی است. او یکی از برجسته ترین نظریه‌پردازان جهادگرای سلفی است. او دارای مدرک کارشناسی شریعت از دانشگاه اردن است. او در اواسط دهه ۱۹۹۰ به همراه بسیاری دیگر از رهبران سلفی از جمله ابو مصعب الزرقاوی ( که بن لادن او را امیر القاعده در عراق خواند)، المقدسی و یک نظریه‌پرداز اردنی دیگر زندانی شد.

المقدسی در سال ۱۹۹۹ از طریق عفو پادشاهی از زندان آزاد شد و در سال ۲۰۱۳ به همراه منذر به صفوف داعش در سوریه پیوست. او به عنوان قاضی شرع و سپس معاونت قوه قضائیه داعش منصوب شد.
۲۸
شهریور
 
 
روزنامه الاخبار لبنان گزارش داد که پسر معمر قذافی برای افشای اطلاعاتی در مورد امام موسی صدر این شرط را گذاشته است که از زندان بیرون بیاید.

به گزارش ایسنا، روزنامه الاخبار گزارش داد جلسه بازجویی از هانیبال قذافی، پسر معمر قذافی، دیکتاتور سابق لیبی تنها محدود به جرم‌های کتمان اطلاعات نبوده است، بلکه اتهام دخالت در ربودن امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان نیز پس از آن علیه وی مطرح شد.

الاخبار نوشت طرح این اتهام جدید علیه هانیبال قذافی پس از اظهارات همسر شیخ محمد یعقوب، یکی از دو همراه ربوده شده در کنار امام موسی صدر و خانواده امام موسی صدر صورت گرفته است.

در حالیکه اطلاعاتی در این خصوص مطرح شده بود که احتمالا پسر قذافی در روزهای آتی آزاد می‌شود اما منابع قضائی در مصاحبه با الاخبار گفتند که آزادی هانیبال قذافی در حال حاضر ناممکن است و ظرف دو هفته آتی نهایتا دستگاه قضاء تصمیم به آزادی وی یا ادامه بازداشتش می‌گیرد.

این روزنامه لبنانی نوشت: هانیبال قذافی اظهارات ضد و نقیضی را در هنگام بازجویی در مقابل بازرس دادگستری مطرح ساخت. چرا که وی در بار نخست در مقابل قاضی تاکید کرد که امام موسی صدر در آغاز در منطقه جنزور بازداشت شد و سپس بنا به دستور عبدالسلام جلود، نخست وزیر وقت و مرد شماره ۲ نظام کشته شد اما هانیبال قذافی اظهارات نخست خود را تکذیب کرد و سپس گفت که امام موسی صدر به زندان سیاسی انتقال یافت و مدت طولانی را در آنجا ماند و زمانی که قاضی در مورد سرنوشت امام موسی صدر از وی پرسید هانیبال قذافی گفت که اطلاعاتی در اختیار دارد که جز در صورت آزادی اش این اطلاعات را نمی‌گوید.

قذافی در یکی از جلسات خطاب به قاضی گفت: من را از اینجا بیرون بیاور من مکان صدر را به تو می‌گویم.

ناپدید شدن امام موسی صدر و همراهانش در لیبی پس از ۴۰ سال همچنان مساله‌ای اسرار آمیز در لبنان محسوب می‌شود. امام موسی صدر در لبنان یک قهرمان محسوب می‌شود.

اما معمر قذافی پیش از سقوطش از قدرت همواره تاکید می‌کرد کشورش هیچ ارتباطی با ناپدید شدن این افراد ندارد و صدر و همراهانش پس از پرواز به ایتالیا ناپدید شده‌اند.
۲۸
شهریور
 

قطعاً دشمنی غرب و در رأس آن آمریکا و انگلیس و یا رژیم اشغالگر قدس با انقلاب اسلامی و در واقع با اسلام ناب محمدی(ص) دور از انتظار نیست، لیکن شاید هجمه آل‌سعود به اصول، ارزش‌های اسلامی و حتی جان و مال مسلمانان، باورکردنی نباشد، اما بررسی نشانه‌ها بیانگر این واقعیت است که ماهیت این رژیم خونخوار، قدرت‌طلب و سرسپرده، تفاوت چندانی با اربابان خود ندارد.

برای اثبات موضوع کافی است نگاهی گذارا داشته باشیم به نحوه شکل‌گیری و تاریخ جنایات رژیم جعلی آل‌سعود که همانند اسلاف قبلی خود از جمله؛ آمریکا که حدود ۲۳۰ سال قبل در پی تصاحب و اشغالگری و کشتار بومیان سرزمین سرخپوستان و جنگ‌های داخلی طولانی پدیدار شد، حدود ۱۱۴سال پیش در وضعیتی مشابه با رژیم اشغالگر قدس و حکومت آمریکا، ابتدا از طریق شورش و اشغال شهر ریاض و سپس با تصرف سایر شهرها و حتی سرزمین‌های اطراف و قتل‌عام مردم طوائف و قبایل مختلف منطقه شکل گرفت.
رژیم آل‌سعود که دارای پیوندی ناگسستنی با بنیانگذاران وهابیت است، با حمایت این فرقه ضداسلامی و در سایه سکوت کشورهای صاحب قدرت، پس از انجام بیش از ۲۵ تهاجم وحشیانه و خونبار و قتل‌عام بیش از ۲۱۳ هزار نفر از مردم عرب منطقه، سرانجام در سال ۱۹۳۲ با عنوان عربستان پا به عرصه وجود گذاشت و فرقه وهابیت را به تمام منطقه و حتی دولت‌های اطراف خود تحمیل نمود.

جنگ‌طلبی و دخالت در امور سایر کشورها: در تاریخ ننگین آل‌سعود، جنایات فراوانی دیگری نیز ثبت گردیده که تاکنون منجر به قتل بیش از یک میلیون مسلمان(عرب و غیرعرب) چه شهرنشین و چه بیابان‌ و روستانشین و آوارگی حدود سه میلیون نفر دیگر شده ‌است. از جمله در همان سال‌های اولیه شکل‌گیری رژیم آل‌سعود، وهابی‌های عربستان طی چند مرحله لشکرکشی به شهرهای نجف و کربلا در عراق، هزاران مرد و زن و کودک بی‌گناه را قتل‌عام کرده‌اند. 

در سال ۱۹۳۴ میلادی نیز عربستان موفق شد با سوءاستفاده از وضعیت نسبتاً آشفته حاکم بر یمن، سه استان واقع در شمال شرق یمن یعنی نجران، جیزان و عسیر در نزدیکی‌های تنگه باب‌المندب را از خاک یمن جدا کرده و به خاک خود ضمیمه کند. پس از آن نیز آل‌سعود چندین‌بار حکام دست‌نشانده و دیکتاتور یمن در کشتار شیعیان این کشور را همراهی کرده است، یکبار هم در سال ۲۰۱۰ و پس از آن مجدداً درسال ۲۰۱۵، یمن مورد رفتارهای تجاوزگرانه آل‌سعود قرار گرفت، که آخرین آن همچنان ادامه دارد.
رژیم جعلی آل‌سعود در تهاجم جدید و در جریان جنگ ویرانگری که علیه یمن به راه انداخته، تاکنون بیش از ده هزار انسان بیگناه را که شمار زیادی از آنها زن و کودک بودند، به طور مستقیم به قتل رسانده و حدود ۳۰ هزار نفر را هم زخمی کرده و تقریباً تمامی زیرساخت‌های حیاتی و اصلی این کشور فقیر اسلامی را تخریب نموده است.
همچنین سعودی‌ها و همپیمانانشان با ایجاد و حمایت از گروه‌های تروریستی و گسترش جنگ‌های نیابتی غرب، مسئولیت کشتار حدود ۲۵۰ هزار سوری و زخمی شدن حدود دو میلیون نفر و آواره شدن میلیون‌ها نفر دیگر در داخل و خارج سوریه و نیز کشته و زخمی شدن میلیون‌ها عراقی از زمان سرنگونی رژیم بعث عراق که مورد حمایت وهابیون قرار داشت، را نیز بر عهده دارد.
دخالت در امور سایر کشورها: به‌جز موارد فوق، تحمیل حکومت یک گروه اقلیت بر اکثریت در بحرین با مشارکت حکام دست‌نشانده ‌آل‌سعود در این کشور و با استفاده غیرقانونی و نامشروع از اهرم‌های قدرت و نیز دخالت‌های خودسرانه و بدون مجوز در امور داخلی دولت‌های مصر، افغانستان، بحرین، تونس، لیبی، نیجریه و دیگر کشورهای اسلامی و قتل‌عام و کشتار هزاران نفر از مردم این کشورها با هدف مقابله با نهضت بیداری اسلامی و گسترش سیطره خود بر کشورهای مذکور، بخش دیگری از رفتارهای قدرت‌طلبانه آل‌سعود به‌شمار می‌رود.
در واقع بلندپروازی و جاه‌طلبی‌های آل‌سعود به مرزهای یمن محدود نمی‌شود، بلکه از دیرباز، مرز و سرزمین همه کشورهای اسلامی و به‌خصوص کشورهای عربی موجود در شبه‌جزیره عربستان به نوعی مورد طمع سعودی‌ها قرار داشته است، به‌گونه‌ای که تاکنون تقریباً هیچ‌یک از پیمان‌ها و قراردادهای منعقده بین این کشور با همسایگانش بر سر منازعات مرزی به نتیجه قطعی نرسیده است. 

مدیریت و حداقل مشارکت در حوادث یازده سپتامبر در نیویورک آمریکا که علی‌رغم شکایت‌ خانواده‌های قربانیان، پرونده آن با پرداخت رشوه و تهدید مالی توسط سعودی‌ها ممنوع اعلام شده است، انفجارهای تروریستی اخیر در فرانسه، انگلیس، اسپانیا و عملیات‌های مستمر تروریستی گروه‌های تکفیری در سوریه، عراق، ترکیه، افغانستان و پاکستان و مناطق دیگر را هم باید به فهرست جنایات آل سعود اضافه کرد،‌ چرا که از آل‌سعود به‌عنان یکی از اصلی‌ترین کشورهای مروج و مشوق خشونت و تروریسم در جهان نام برده می‌شود.
کشتار زائران خانه خدا: جان باختن ۹۰ هزار حاجی طی ۱۴سال گذشته و در چند اقدام جنایتکارانه، شاهدی است بر این مدعا که رژیم صهیونیستی آل‌سعود تلاش دارد تا به هر شکل ممکن مسلمانان واقعی را از صحنه گیتی حذف نماید و در این کشمکش، تفاوتی بین شیعه و سنی وجود ندارد.
اولین کشتار گسترده در حج سال ۱۳۶۶ رخ داد که آمار تلفات آن ۴۰۲ کشته و ۶۴۹ نفر زخمی اعلام شد، از این تعداد کشته ۲۷۵ نفر ایرانی بودند که نیمی از آنها زن بودند ، البته آمار اعلام شده از سوی ایران مورد تشکیک قرار گرفت و منابع ایرانی از کشته شدن تعداد بیشتری خبر دادند. 

بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) پس از وقوع این ماجرا و در افشای ماهیت صهیونیستی آل‌سعود فرمودند: «آنها به دست خود اسباب افتضاح و رسوایی خود را فراهم کردند ... ما اگر می‌خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کعبه‌داران کنونی لیاقت میزبانی سربازان و مهمانان خدا را ندارند و جز تأمین آمریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنها کاری از دستشان بر نمی‌آید، به این خوبی نمی‌توانستیم بیان کنیم ... و به این اندازه که کارگزاران بی‌اراده حاکمیت سعودی در این قساوت و بی‌رحمی عمل کردند، موفق نمی‌شدیم.» 
دومین جنایت گسترده در این زمینه سال گذشته رخ داد و در جریان این کشتار حدود ۸۰۰۰ حاجی از کشورهای مختلف از جمله؛ حدود ۵۰۰ حاجی ایرانی در مشعر و منا در موسم حج جان خود را از دست دادند و به شهادت رسیدند، در حالی‌که همچون گذشته، مجامع بین‌المللی و کشورهای مدعی حقوق بشر در یک همراهی آشکار، کمترین واکنشی از خود نشان ندادند.

قتل و ترور در همراهی با استکبار:
اعدام وحشیانه شیخ نمرباقرالنمر روحانی برجسته شیعی عربستانی و شکنجه و به شهادت رساندن صدها شیعه و سنی معترض و مخالف حکومت در عربستان طی سال‌های اخیر و تحمیل بدترین شرایط زندگی به شیعیان مظلوم این کشور و همچنین مشارکت و حمایت مالی از تهاجم و قتل‌عام شیعیان و رهبر مظلوم و بی‌دفاع نیجریه در همراهی و همدستی آشکار با رژیم صهیونیستی، آمریکا و سایر کشورهای سلطه‌گر غربی و نیز حمایت از حملات وحشیانه رژیم اشغالگر قدس به مردم مظلوم و بی‌دفاع و فلسطین اشغالی، کرانه باختری و لبنان و زیرساخت‌های این کشورها، مورد دیگری است که البته به تبع آن باید مشارکت در ترور دانشمندان اسلامی را نیز به کارنامه سیاه مسلمان‌کشی آل‌سعود افزود.

تروریست‌پروری و فرقه‌سازی: 
ایجاد فِرق انحرافی و تشکیل و حمایت از گروه‌های تکفیری و تروریستی نظیر داعش، النصره، طالبان، القاعده، بوکوحرام و ایجاد جنگ‌های داخلی بین مسلمانان در نقاط مختلف جهان و حمایت از گروه‌های تروریستی تکفیری در سوریه، عراق، مصر، لیبی، تونس، نیجریه، سومالی و مناطق دیگر برای قتل‌عام وحشیانه هزاران مسلمانان و ضربه زدن و نابودی منافع جهان اسلام با سوء استفاده از پول نفت و سایر منابع و دارائی‌های متعلق به بیت‌المال مسلمین گوشه دیگری از رفتار سبوعانه آل‌سعود است.

تخریب و جایگزینی آثار و نمادهای اسلامی: 
علاوه بر جنایات ضدبشری، باید تلاش برای تخریب آثار تاریخی صدر اسلام و به‌خصوص تخریب محله بنی‌هاشم و منازل پیامبر(ص) و اهل بیت نبوت (علیهم السلام) در مکه و مدینه و تلاش برای ویران کردن مرقد مطهر پیامبر(ص) در سال ۱۹۲۶ میلادی و زمینه‌سازی برای انهدام و غارت آثار اسلامی و باستانی کشورهای اسلامی و تخریب صدها مسجد و حوزه علمیه غیروهابی در سایر نقاط دنیا را نیز به خیانت آل‌سعود و گروه‌های تروریستی تحت حمایتش اضافه کرد. 

همچنین تخریب نماد شیطانک در منا که نشان فرماسونری و علامت شیطان‌پرستی در غرب محسوب می‌شود و در جریان مناسک حج با پرتاب سنگ از سوی زائرین، مورد تقبیح قرار می‌گرفت و جایگزینی یک دیوار به جای آن و ساختن برج ساعت مشرف به خانه خدا که با توطئه آل‌سعود و همکاری یک معمار ماسون یهودی اهل انگلیس طراحی و ساخته شده و به طرز ماهرانه‌ای تلاش شده تا نمادهای شیطانی و فرماسونری نهفته در ساختار آن با درج چند واژه اسلامی تحت‌الشعاع قرار گیرد و نیز ساخت هزاران مدرسه ترویج وهابیت در کشورهای مختلف، دلیلی دیگر بر اثبات ماهیت یهودی و صهیونیستی آل‌سعود است. 

همدستی با صهیونیست‌ها و کشورهای استعمارگر: 
اگرچه ظاهراً در جریان جنگ جهانی دوم عربستان موضع بی‌طرفانه اتخاذ نمود، اما اسناد افشاء‌ شده و اظهارات دولتمردان غربی پس از این جنگ، بیانگر همراهی و حمایت مخفیانه این رژیم از متفقین و در رأس آنها حمایت از انگلیس و آمریکاست، حمایتی که دستمزد آن پس از پایان جنگ و با سکوت غرب و مجامع بین‌المللی وابسته به آن در برابر جنایات و رفتارهای ضدحقوق‌بشری عربستان پرداخت شد.
علنی شدن روابط رژیم آل سعود با یکی از جنایتکارترین و کینه‌توزترین دشمنان اسلام یعنی رژیم اشغالگر قدس، افشاگر بخش دیگری از این رابطه پنهان با دشمنان اسلام است، رابطه‌ای که ثابت می‌کند، رفتار و عملکرد این رژیم که خود را پدرخوانده و وصی و قیم کشورهای عربی می‌خواند و تاکنون سنگ ملت‌های عربی به ویژه ملت فلسطین را به سینه می‌زد، فقط صحنه‌سازی و حرکات نمایشی است که منافع مسلمین و منابع طبیعی جهان اسلام را هدف قرار داده است.

ظلم در حق شهروندان عربستانی: 
علاوه بر قتل‌عام شهروندان عربستانی در جریان تهاجمات وحشیانه متعدد آل‌سعود به مردم این کشور و تحمیل مذهب ساختگی وهابیت به آنها در جریان شکل گیری حکومت آل‌سعود، طی این سال‌ها به‌رغم برخورداری این کشور از منابع عظیم نفت و گاز، همواره بخش عمده شهروندان عربستانی در فقر نگه داشته شده‌اند و فقط خاندان آل‌سعود و تا حدودی وابستگان به آنها و بیش از هرکس، اربابان غربی آنها از منافع این نعمت الهی که می‌بایست در خدمت به جامعه اسلامی به‌کار گرفته می‌شد، منتفع شده‌اند و بقیه شهروندان پیوسته با اِعمال روش‌های دیکتاتور مأبانه و خشونت‌بار مورد سرکوب قرار گرفته‌اند.

سایر اقدامات خیانت‌آمیز آل‌سعود: 
پرداخت رشوه و حق‌السکوت به مجامع و سیاستمداران غربی و سردمداران حکومت‌های تحت سلطه و مستضعف جهان در راستای اهداف و منافع شخصی و برای جلب حمایت و مشارکت آنها در اجرای نقشه‌های شیطانی و سکوت در برابر جنایات برنامه‌ریزی شده در سطح جهان و منطقه، تلاش برای کاهش قیمت نفت به نفع آمریکا و سایر کشورهای غربی و به ضرر کشورهای تولیدکننده و حتی مردم کشور عربستان در جهت اهداف استکباری و منافع شخصی، خارج نمودن و سرمایه‌گذاری میلیاردها دلار از پول نفتِ متعلق به مردم عربستان در خارج از کشور به‌خصوص در کشورهای غربی توسط شاهزاده‌های سعودی به عنوان اموال و املاک شخصی، مخالفت علنی با اصول دموکراسی و انجام رفتارهای دیکتاتورمأبانه و اجتناب از برگزاری هرگونه انتخابات در عربستان برای تعیین نوع حکومت توسط مردم، بدون واکنش از سوی کشورهای مدعی حقوق‌بشر و در نهایت شراب خواری و زن‌بارگی حکام شهوتران و خوشگذران سعودی، بخش دیگری از رفتارهای خیانتکارانه آل‌سعود در حق مسلمین و جهان اسلام است.

ظلم و خیانت در حق ملت و دولت ایران: 
علاوه بر موارد فوق که تقریباً همه آنها در جریان توطئه و دشمنی آل‌سعود علیه انقلاب اسلامی ایران و نهضت بیداری اسلامی در جهان شکل گرفته است، موارد دیگری نیز وجود دارد که اوج کینه و نگرانی حکام سعودی از نتایج گسترش این دو رخداد بزرگِ تاریخ معاصر به‌ویژه انقلاب اسلامی ایران را به نمایش می‌گذارد.
حمله تروریستی اواخر آبان ماه ۱۳۹۲ یک گروه تروریستی مورد حمایت دولت سعودی به سفارت ایران در بیروت که منجر به شهادت ۲۳ تن از جمله؛ حجت الاسلام انصاری رایزن فرهنگی ایران گردید، تحریک هرازگاه کشورهای منطقه به طرح ادعای واهی در مورد مالکیت جزایر سه‌گانه ایرانی، استفاده از تمام توان برای کارشکنی در فرآیند مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه ۵+۱، کارشکنی گستاخانه در صدور روادید برای مسئولین و سایر اقشار مردم ایران و رفتار تحقیرآمیز با آنها در مبادی ورودی و خروجی این کشور یا در جریان مسابقات ورزشی، تحریک نامحسوس معترضین ایرانی برای حمله به سفارت عربستان در تهران و ایجاد آتش‌سوزی عمدی برای مظلوم‌نمایی و پیش‌دستی در قطع رابطه با ایران به اتهام مشارکت دولت در این تعرض خودجوش، تحریک و ترغیب گروه‌های تروریستی به حمله علیه منافع جبهه مقاومت در تقابل با اهداف انسانی ایران، هتک حرمت و تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده در سال گذشته، محروم نمودن ایرانی‌ها از حج سال ۱۳۹۶ از دیگر مصادیق آشکار حکام آل‌سعود با اسلام ناب محمدی(ص) است.
۲۶
شهریور
 
یک مفتی وهابی، ایران را کشوری "مجوسی و صفوی" نامید.

به گزارش مشرق، "عائض القرنی" در پیامی در تویتر خود ادعا کرد که "مراسم حج امسال صد در صد موفقیت آمیز برگزار شد".

وی در ادامه این پیام مدعی شد که دلیل موفقیت آمیز بودن حج امسال، حضور نداشتن حجاج ایرانی بود.

این مفتی تکفیری سعودی، ایران را کشور "صفوی و مجوسی" و منشأ تروریسم در دنیا توصیف کرد!

"عبدالعزیز آل شیخ" مفتی کل عربستان نیز پیشتر در اظهاراتی مشابه مدعی شده بود: "آن‌ها مسلمان نیستند، بلکه مجوسند و دشمنی آن‌ها با مسلمانان مسأله قدیمی است".

ادعای مفتی‌های سعودی علیه ایران و تلاش آنان برای تکفیر مردم ایران و نامسلمان (مجوس) خواندن آنان درحالی است که کمتر از یک ماه قبل بیش از ۲۰۰ عالم اهل تسنن از جمله شیوخ الازهر مصر پس از شرکت در نشستی در چچن، سلفی گری و وهابیت را خارج از اهل تسنن دانستند. در کنفرانس مذکور هیچکدام از مفتی ها و به اصطلاح علمای وهابی سعودی دعوت نشده بودند.

به عقیده کارشناسان، وهابیت منشأ اصلی تروریسم و افراطی‌گری در مناطق مختلف دنیا است، و وهابی‌ها و پیروان وهابیت سعی می کنند برای مقابله با دیگران، آنان را تکفیر و غیر مسلمان توصیف کنند.
 
۲۶
شهریور
 
روزنامه گاردین در گزارشی ویژه درباره وضعیت نامطلوب معیشت مردم مکه، نوشت: «مقامات سعودی در حال تغییر این پناهگاه امن الهی به یک شهر ماشینی هستند، شهری که هیچ هویت، میراث، فرهنگ و محیط طبیعی از آن باقی نمانده است.»

به گزارش ایسنا، این روزنامه انگلیسی در گزارش خود آورده است: «پس از پایان مناسک حج و بازگشت میلیون‌ها نفر از حجاج به کشورهایشان، حال اهالی شهر دو میلیون نفری مکه باید با شرایط کاملا متفاوتی دست و پنجه نرم کنند. قسمت عمده‌ای از بخش قدیمی این شهر به بهانه توسعه زیرساخت برای رشد گردشگری تخریب و نوسازی شده و ساکنان بومی آن از آنجا بیرون رانده شده‌اند.

بسیاری از حجاج که شمار آنها امسال به حدود دو میلیون نفر می‌رسید، عربستان را ترک کرده و بسیاری دیگر خود را برای رفتن آماده می‌کنند. زائرانی که در طول ایام حج به نماد شیطان سنگ انداختند، شب‌ها را در بزرگترین "شهر چادری" جهان به صبح رساندند و باهم از چشمه زمزم آب نوشیدند.

حجاج هنگام طواف کعبه وقتی به بالا نگاه می‌کنند، اگرچه مناره‌های مسجدالحرام را می‌بینند، اما در مقایسه با "برج ساعت" که یک هتل لوکس، مجتمع تجاری و دومین ساختمان بلند جهان در چند قدمی آن است، این مناره‌ها دیگر به چشم نمی‌آیند.

همچنین قرار است سال آینده و در فاصله دو کیلومتری مسجدالحرام، هتل «ابراج کودیا» که بزرگترین هتل جهان شامل ۱۲ برجِ ۴۵ طبقه‌ای با ۱۰ هزار اتاق است نیز در مکه افتتاح شود.

تصویر هوایی از شهر مکه که "برج ساعت" از فواصل دور قابل رویت است

در واقع، مناره‌های مسجدالحرام اگرچه طی چند دهه گذشته بازسازی شده‌اند، اما جزو معدود سازه‌های قدیمی و دست‌نخورده مکه محسوب می‌شود.

جرثقیل‌ها و داربست‌ها همچنان تصویر غالب در چشم‌انداز اصلی مکه هستند که نشان می‌دهد پروژه توسعه و نوسازی شهر مکه هنوز ازسوی دولت عربستان در حال اجراست تا مکه بتواند پاسخگوی شمار روزافزون حجاج در مراسم سالانه حج در آینده باشد. اما آنچه موجب ناراحتی شهروندان مکه شده، هویت درحال تغییر این شهر مقدس است.

در دهه ۱۹۶۰ و پیش از آن که سفر به مکه به آسانیِ امروز باشد، تعداد حجاج به سختی به ۲۰۰ هزار نفر می‌رسید، اما اکنون بنابر اعلام شهردار مکه، تعداد زائران در موسم حج به دو تا سه میلیون نفر می‌رسد و حدود ۱۲ میلیون نفر نیز در سال برای انجام حج عمره راهی مکه می‌شوند.

پیش‌بینی‌ می‌شود با توجه به کاهش قیمت نفت، درآمدهای عربستان از محل ورود زائران بیش از گذشته برای ریاض اهمیت حیاتی یافته و به عنصری کلیدی در اقتصاد عربستان بدل شود. بر اساس چشم‌انداز کنونی، انتظار می‌رود مکه تا سال ۲۰۲۰ میلادی سالانه چند میلیون نفر به تعداد حجاج و زائران بیفزاید.

تصویری از دورنمای طرح توسعه مسجدالحرام بر روی دیواری در شهر مکه

 

در حال حاضر تنها تعداد بسیار کمی از ساختمان‌ها با قدمت هزار سال در مکه باقی مانده‌اند: قلعه عثمانی‌ها برای ساخت برج لوکس ساعت تخریب شد و خانه حضرت خدیجه (همسر پیامبر) نیز اکنون محل سرویس‌های بهداشتی شده است؛ این در حالیست که ناگفته‌های زیادی درباره هزاران خانه‌ و محله قدیمی که به بهانه پروژه توسعه شهر تخریب شده‌اند وجود دارد. از میان ۱۵ محله قدیمی، مکه ۱۳ محله با خاک یکسان شده‌اند و هتل، اقامتگاه و فضاهای تجاری جای آنها را گرفته‌اند.

هیچ‌کس به اندازه «سامی عنقاوی»، معمار کهنه‌کار که کودکی خود را در خانه اجدادی خود در مکه گذرانده از عمق فاجعه‌ی تخریب‌ها در شهر مکه باخبر نیست. پدر او مانند بسیاری دیگر از ساکنان مکه، راهنمای زائران حج بود و او خود در کودکی، در نگهداری کفش‌های زائران هنگام اقامه نماز به پدرش کمک می‌کرده است.

«عنقاوی» در محله شاب علی که گفته می‌شود مکان تولد پیامبر (ص) بوده زندگی می‌کرده، اما خانه آنها همزمان با اجرای اولین مرحله از پروژه توسعه مسجدالحرام در اواسط دهه ۱۹۵۰ میلادی تخریب شد و با ادامه طرح توسعه در سال‌های بعد، خانواده او حتی ناگزیر شدند دوبار دیگر به مکان‌های مختلف نقل مکان کنند.

این معمار ۶۵ ساله که بنیانگذار مرکز تحقیقات حج است و ۳۰ سال گذشته را صرف پژوهش و مستدنگاری اماکن و محوطه‌های تاریخی مکه و مدینه کرده، در  سال ۲۰۱۲ در گفتگویی با گاردین گفته بود: آنها در حال تغییر این پناهگاه امن الهی به یک شهر ماشینی هستند، شهری که هیچ هویت، میراث، فرهنگ و محیط طبیعی ندارد.

ماجرای زندگی او نیز مانند بسیاری دیگر از خانواده‌ها در مکه است؛ افرادی که زندگی‌شان سال‌هاست به اقتصاد حج وابسته بوده، اما اکنون با عصر جدیدی از پروژه‌های توسعه در مکه مواجه شده‌اند و خشم آنها از این شرایط هرروز بیشتر می‌شود.

جرثقیل‌ها و داربست‌ها مکه را به یک کارگاه ساختمانی تبدیل کرده‌اند

 

«جواهر السدیری»، استاد عربستانی مدرسه جان.اف.کندی دانشگاه هاروارد معتقد است، ساکنان مکه همواره باید درآمد، اشتغال و روش زندگی خود را با شهر تنظیم کنند، شهری که مسئولان آن بطور روزافزونی در تلاش برای تغییر چهره‌ی آن هستند و چنین سیاستی موجب ایجاد خصومت و دشمنی شده است. با تخریب محله‌های قدیمی و بافت سنتی، اکنون اقتصادهای غیررسمی در مکه ازجمله دکان‌های سبزی فروشی‌، کفاشی‌ و حتی راهنمایان تور که مبنای اقتصاد محلی در مکه بودند، به مخاطره افتاده‌اند.

اکنون شرایط در مکه به گونه‌ای شده است که برخی ساکنان آن دیگر هیچ سهمی از اقتصاد میلیاردی حج نمی‌برند؛ بطوریکه توان رقابت با شرکت‌های بزرگ، هتل‌هایی که خانه‌های شخصی به حجاج کرایه می‌دهند و نیز رستوران‌های زنجیره‌ای که جایگزین اغذیه‌فروشی‌های خیابانی شده‌اند را ندارند.  

این استاد دانشگاه که در چند سال گذشته با تعداد زیادی از ساکنان مکه مصاحبه کرده و تحقیقات زیادی درباره تاثیرات اجتماعی-اقتصادی پروژه توسعه بر جوامع گوناگون در شهر مکه انجام داده، می‌گوید: در حال حاضر تنها منبع درآمد قابل‌توجه در مکه مخصوص خانواده‌هایی است که صاحب املاک و مستغلات هستند. خانواده‌های اهل مکه که سال‌هاست خارج از شهر زندگی می‌کنند، در موسم حج خانه‌های خود را برای اجاره در اختیار زائران خارجی قرار می‌دهند و با درآمدی که در فصل حج به دست می‌آورند، می‌توانند تمام سال را با خیالی آسوده سر ‌کنند.

اما با توجه به اینکه قیمت هر متر مربع زمین در حوالی مسجدالحرام ۱۰۰ هزار پوند (۴۷۵ میلیون تومان) است، بنابراین بسیاری از افراد خانه‌های خود را به دولت و یا توسعه‌دهندگان املاک فروخته‌اند و دیگر هیچ ارتباط تاریخی با شهر ندارند .

این بدان معناست که بخش عمده‌ای از شهر مکه در تملک توسعه‌دهندگان تجاری املاک و بخش خصوصی است. این موضوع که دولت عربستان درآمد حاصل از ورود زائران را نسبت به نیازهای ساکنان مکه در اولویت قرار داده، با توجه به اوضاع نامساعد مالی دولت سعودی به یک تنش منجر شده است.

شهر مکه از لحاظ تاریخی همواره یکی از مقاصد محبوب مسلمانان بوده و بر اساس اعلام «جواهر السدیری»، ۴۵ درصد از جمعیت کنونی مکه را مهاجران غیرسعودی تشکیل می‌دهند که شامل نسل دوم و سوم مهاجرانی نیز می‌شود که عربستان به آنها حق شهروندی نداده است.

برخی از ساکنان غیربومی مکه، جوامع مهاجر قدیمی مانند برمه‌ای‌ها هستند که شمار آنها به ۲۵۰ هزار نفر می‌رسد و برخی دیگر مهاجرانی جدید از  کشورهایی چون نیجریه‌ و جنوب شرقی آسیا هستند که بیشتر به صورت کارگران فصلی در بخش ساخت و ساز فعالیت می‌کنند.

تصویری از زاغه‌نشینی در اطراف مکه که ماحصل پروژه‌های میلیاردی در اطراف مسجدالحرام است

 

در این میان مهاجران برمه که در سال ۱۹۴۸ برای پناهندگی سیاسی به عربستان آمدند، موفق‌ترین گروه مهاجران شهر مکه هستند و بسیاری از آنها برای اولین‌بار در سال ۲۰۱۵ اقامت دائم عربستان را دریافت کردند، درحالیکه سایر مهاجران به اندازه آنها خوش‌شانس نیستند.

همچنین بسیاری از حجاج که ویزای حج آنها به پایان رسیده، به صورت غیرقانونی در مکه زندگی می‌کنند، برخی از آنها تحت تاثیر حال و هوای معنوی شهر مانده‌اند و برخی دیگر برای کسب درآمد حداقلی به کشورهایشان بازنگشته‌اند؛ در میان آنها برخی افراد سالمند هم هستن که ترجیح می‌دهند مرگ آنها در مکه رقم بخورد.

با تبدیل مرکز مکه به محل اصلی فعالیت‌های تجاری، ساکنان مکه برای زندگی به حومه و حاشیه شهر رانده شده‌اند و بر اساس نقشه جامع، بیشتر ساکنان شهر مکه در منطقه‌ای به نام "دروازه مکه" تجمع کرده‌اند که هزینه‌های مسکن در آنجا ارزان‌قیمت است.

در عمل ساکنان مکه که خانه‌هایشان ویران شده و در ازای آن احتمالا غرامت ناچیزی دریافت کرده‌اند به روستاهای اطراف و در فاصله یک ساعتی تا مکه نقل مکان کرده‌اند، جایی که در آن زاغه‌های جدیدی برای خود ایجاد کرده‌اند.