ریپورتر

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۵۹۵ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

۳۰
آبان

بومیان آمریکا در تظاهرات خود نسبت به سیاست‌های دولتمردان این کشور در تضییع حقوقشان پلاکاردی از بیانات امام خامنه‌ای در رابطه با ظلم دولت آمریکا در حق بومیان را حمل کردند.

 
به گزارش تسنیم، در روزهای گذشته و به‌دعوت گروه "مریلند در کنار «استندینگ راک»" از مردم ایالت مریلند، بیش از صدها نفر از بومیان  و مسلمانان آمریکایی در اعتراض به ساخت خط لوله انتقال نفت از طریق رودخانه «میسوری» که باعث آلودگی این رودخانه خواهد شد، کنار اقیانوس اطلس در شهر آناپولیس پایتخت ایالات مریلند تجمع کردند و دست به تظاهرات زدند.



در این تظاهرات افراد پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته بود: "ما نفت را نمی‌توانیم بخوریم, زمین را حفاظت کنید, آب باارزش است, ساخت خط لوله نفتی ممنوع, آب زندگی است". مسلمانان نیز با بنری که روی آن نوشته بود: "مسلمانان در کنار بومیان ایستاده‌‌اند"، به حمایت از این تظاهرات پرداختند.









اما یکی از نکات قابل توجه در این تظاهرات حمل پلاکاردهای بیانات امام خامنه‌ای در مورد ظلم دولتمردان آمریکا به بومیان این کشور توسط معترضین بود.

مضمون این نوشته این است: «هنگامی که شما به تاراج سرزمین‌های بومی ادامه داده و بومیان را سرکوب می‌کنید چگونه به خود جرأت می‌دهید که از آزادی و برابری صحبت کنید. آیت‌الله خامنه‌ای».



۱۷
آبان

وقتی که صحبت از تربیت کودک به میان می‌آید، بیشتر ما نخستین کلمه‌ای که در ذهن‌مان نقش می‌بندد تنبیه است! انگار که تربیت کودک بدون ابزاری مانند تنبیه اصلا شدنی نیست. بعد هم به سراغ روش‌هایی از تنبیه می‌رویم که موثرتر باشد و کودک بیشتر تحت تاثیر آنها تبدیل به موجودی حرف‌شنو و آرام و بی‌آزار شود. اما آیا تا به حال با خودمان فکر کرده‌ایم که این روش‌های تنبیهی چه عواقبی ممکن است داشته باشد و آیا راه‌حل دیگری جز تنبیه وجود ندارد؟
در مورد این موضوع با مهدیس هاشمی، روانشناس کودک و نوجوان گفت‌وگو می‌کنیم و او با اشاره به موارد تنبیه نادرست می‌گوید: متاسفانه بسیاری از والدین از ابزارهای مختلفی برای تنبیه استفاده می‌کنند که نتایج و پیامدهای منفی برای کودکان دارد که به 4 مورد از مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم؛

1. بدترین نوع تنبیه که با وجود فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی‌های وسیع هنوز هم موارد مختلف در درجات گوناگون از آن دیده می‌شود تنبیه فیزیکی یا کتک است. درباره تاثیرات سوء این رفتار بر روی کودک زیاد گفته شد و بر کسی پوشیده نیست که با کتک زدن چه صدمات روحی و شخصیتی به کودک وارد می‌کنند. بدرفتاری، لجبازی، مقابله جویی، منفی گرایی، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری از جمله صدمات ناشی از کتک زدن است اما چرا هنوز هم می‌توان پدرومادرهای بسیاری را دید که دست به تنبیه فیزیکی می‌زنند؟ می‌توان گفت که بسیاری از والدین دچار خشم شده و دست به این کار می‌زنند که در اغلب موارد به سرعت از کار خود پشیمان می‌شوند و احساس گناه بعدی باعث می‌شود نه خشم و ناراحتی آنها درمان شود و نه کودک به درستی تربیت شود.

2. والدینی هستند که خط قرمز آنها در برخورد با کودک کتک زدن است و دست به این اقدام نمی‌زنند اما در برخی موارد با از دست دادن کنترل خشم خود در مقابل فرزندان سر آنها فریاد می‌کشند یا با کلمات مختلف کودک را سرزنش و حتی تهدید می‌کنند. آنها که احساس می‌کنند حق دارند خشم و ناراحتی خود را بر سر کودک خالی کنند چون او با رفتارش باعث عصبانیت و ناراحتی‌شان شده است، بدون اینکه به تبعات بعدی کار خود فکر کنند شروع به داد و فریاد بر سر کودک می‌کنند که هم باعث افزایش ناراحتی و عصبانیت خودشان می‌شود و هم کودک بعد از چند بار تکرار این کار به مقابله‌جویی یا واکنش در برابر این رفتار اقدام می‌کند. باید گفت که این روش نیز راه‌حل درست و موثری در تربیت کودک نیست و برعکس باعث ضعف شخصیت کودک یا پرخاشگری او می‌شود.

3. محدود کردن کودک در فضای خاص مانند اتاق یا حمام نیز از جمله تنبیهات نادرستی است که متاسفانه توسط والدین انجام می‌شود. اما تنبیهی که کودک را از نیازهای اصلی و اساسی‌اش محروم می‌کند، پذیرفتنی نیست. این رفتارها مانند زندانی کردن کودک در دستشویی، حمام، زیرزمین، تنها گذاشتن کودک و... نوعی از کودک‌آزاری و تضییع حقوق کودک است و نوعی خشونت رفتاری در خود مستتر دارد که باعث ایجاد خشم پنهان در کودک می‌شود. پس نباید فکر کرد به صرف اینکه این رفتارها همراه با خشونت فیزیکی نیست پس ایرادی برای انجام آنها وجود ندارد.

4. شاید از نظر والدین عادی‌ترین و بی‌ضررترین تنبیهی که می‌توان برای کودک در نظر گرفت این است که او را از برخی امکانات یا وسایل به مدت مشخصی محروم کنند. البته که محروم کردن کودک روش موثری در تربیت کودک است اما وسیله یا امکانی که کودک از آن محروم می‌شود باید متناسب با رفتار کودک باشد. به عنوان مثال اگر کودک با اسباب‌بازی خود با خشونت رفتار کرد می‌تواند زمان مشخصی او را از اسباب‌بازی خود محروم کنید یعنی این تنبیه متناسب با رفتار نامناسب او با همان وسیله است، نه اینکه اگر کار اشتباه دیگری از او سر زد، اسباب‌بازی مورد علاقه‌اش را از او دور کنید، این تنبیه با رفتار نامطلوب بی‌تناسب است که باعث ایجاد حس مورد ظلم واقع شدن، و در نتیجه خشم در کودک می‌شود و ممکن است در موقعیت‌های بعدی آن رفتار یا عمل نامطلوب را با شدت بیشتری انجام دهد.

۱۷
آبان

 

 قبل از اینکه بخواهیم در مورد راه‌های تنبیه کودکان صحبت کنیم بهتر است به این نکته مهم اشاره کنم که هدف از تنبیه کودک چیست؟ والدین باید این سوال را از خود بپرسند و به این فکر کنند که آیا اصلاح رفتار نادرست کودک هدف آنهاست یا تنبیه صرفا وسیله‌ای است که برای فرونشاندن خشم از آن استفاده می‌کنند. 

گاهی ما کودک را به خاطر اینکه کار اشتباهی کرده تنبیه می‌کنیم به عنوان مثال دوستش را کتک زده، وسیله‌ای را شکسته و کارهایی مشابه آن. اما گاهی نه به خاطر کار بدی که انجام داده بلکه چون حرف ما را گوش نمی‌دهد، عصبانی می‌شویم و سر کودک داد می‌زنیم یا او را تنبیه می‌کنیم و بدیهی است که این کار درست نیست. هدف از تنبیه باید آگاه کردن کودک از کار زشتی که انجام داده و اصلاح رفتار او باشد، نه چیز دیگری.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که آیا کودک ما درکی از تنبیه دارد؟ کودکان گاهی هیچ درکی از تنبیه ندارند و نمی‌دانند چرا والدین این رفتار را با آنها کرده‌اند. تنبیه زمانی می‌تواند به نتیجه مثبتی در تربیت کودک منجر شود که با روش درست اعمال شود چون در غیر این صورت می‌تواند باعث آسیب روانی در کودک باشد. بنابراین در ابتدا باید از خود بپرسید که آیا شما حد و مرزها را برای کودک مشخص کرده‌اید و او می‌داند که چه کاری درست و انجام چه رفتاری اشتباه است؟

حالا که به این پرسش‌ها پاسخ دادیم، نیاز به چند روش درست تنبیهی برای اصلاح رفتار کودک داریم که در اینجا به 4 مورد از آنها اشاره می‌کنیم؛
1. از کلام استفاده کنید. روبه‌روی کودک بنشینید و مستقیم در چشم‌های او نگاه کنید. داد نزنید، بلکه با صدایی جدی و محکم به او بگویید کاری را که انجام داده است، دوست نداشتید. حتما به کار زشت کودک اشاره کنید نه اینکه خود او را مورد سرزنش و توهین قرار دهید.

2. بسیار مهم است که در تنبیه کودکان به کودک ابراز علاقه هم بکنید تا کودک بداند این رفتارنادرست باعث نشده که محبت شما به او کم شود. به عنوان مثال با حالت جدی و ناراحت به کودک خود بگویید: «با اینکه خیلی دوستت دارم ولی این کارت رو دوست ندارم، تو خیلی بچه خوبی هستی ولی این کاری که کردی اصلا خوب نیست.» وقتی در حالت تنبیه این جملات را به کار می‌بریم به کودک می‌گوییم که ما مشکلی با او نداریم و همیشه در هر شرایطی دوستش داریم ولی به خاطر کار اشتباهش ناراحتیم و بهتر است کودک بداند به خاطر چه موضوعی تنیبه شده.

3. سعی کنید اینقدر رابطه عاطفی عمیقی با کودک داشته باشید که لحن سرد و رسمی شما برای کودک‌تان از هر تنبیهی بدتر باشد. والدینی که با کودکان‌شان بسیار رابطه صمیمی دارند وقتی می‌خواهند کودک را متوجه رفتار اشتباه‌شان کنند لحن کلام‌شان را سرد و رسمی می‌کنند. مثلا اگر شما همیشه کودک‌تان را با عناوینی مثل پسرم، علی جان، علی آقا و... خطاب کنید وقتی خیلی رسمی می‌گویید علی، کودک متوجه می‌شود که مادر از دست او ناراحت است که از پیشوند یا پسوند استفاده نکرده.

4. از سکوت تربیتی استفاده کنید. سکوت تربیتی باید متناسب سن کودک انتخاب شود و بیشتر از حد و زمان تحمل او نباشد. معمولا برای این کار یک جای مشخص را در نظر می‌گیرند که کودک را برای دقایقی در آنجا قرار می‌دهند و بعد از توضیح دلیل اینکه چرا آنجاست، او را مدت معینی در این مکان نگه می‌دارند. تعیین زمان را به ازای سن کودک در نظر می‌گیریم، یک کودک 4ساله 4دقیقه باید در محل مشخص شده بماند، مثلا روی صندلی بنشیند و اگر آن مکان را قبل از تمام شدن زمان در نظر گرفته شده ترک کرد، دوباره او را به سرجایش برگردانید. گاهی این عدد را با اضافه کردن عدد یک به سن کودک نیز می‌توان انتخاب کرد. مثلا برای کودک 5ساله، 5+1 یعنی 6دقیقه؛ ولی این زمان را بیشتر از این طولانی نکنید.

۱۷
آبان

ایسکانیوز نوشت: خیلی از افراد رییس جمهور آمریکا را فرد مقتدری می دانند که تحصیلات دانشگاهی بالایی دارند، اما به راستی در میان 44 سیاست مداری که ایالات متحده آمریکا به خود دیده است چند نفر از آن‌ها تحصیلات قابل قبولی را برای سمتی با این همه تبختر دارد؟

بسیاری بر این باورند که هر رئیس جمهوری باید از دانشگاه‌های معتبر جهان فارغ التحصیل شده باشد و مدارک درخشانی را در کارنامه خود به کاخ ریاست جمهوری ببرد؛ اما این موضوع شامل حال تمامی روسای جمهوری جهان نمی‌شود و در این میان کاخ سفید نشینان نیز از این موضوع مستثنا نیستند.

آمریکا تاکنون، ۴۴ مرد را برای تصاحب کرسی قدرت کاخ سفید انتخاب کرده که از این افراد ۲۴ نفر آنها در دانشگاه‌های خصوصی تحصیل کرده اند و ۹ نفر فارغ التحصیل دانشگاه‌های عمومی بوده اند و ۱۰ رئیس جمهور هیچ‌گاه قدم به دانشگاه نگذاشته‌اند. از میان روسای جمهور ایالات متحده بعضی هایشان دچار مشکلات تحصیلی و حتی اخراج شده اند. به عنوان مثال جیمز بوکانن، رئیس جمهوری است که به خاطر بی‌انضباطی و بدرفتاری از دانشکده دیکینسون اخراج شد و بعد‌ها با تعهدی که داد بار دیگر به دانشکده بازگشت.

شاید جالب باشد که بدانید جورج واشنگتن هرچند تحصیلات دانشگاهی نداشت اما از کالج «ویلیام‌ اند مری» گواهینامه نقشه برداری دریافت کرده بود. جرج واشنگتن از ثروتمند‌ترین مردان زمان خود بود و حاضر به دریافت حقوق ریاست جمهوری که در آن زمان ۲۵ هزار دلار در سال بود نشد و هیچ‌گاه در کاخ سفید زندگی نکرد و تنها رئیس جمهوری است که عضو هیچ حزب سیاسی نبود.

در ادامه به بررسی تحصیلات دانشگاهی 5 رییس جمهور اخیر ایالات متحده آمریکا می پردازیم.

رونالد ریگان؛ یوریکا کالج

رونالد ریگان، چهلمین رئیس جمهور آمریکا بود.وی در یوریکا کالج (1981-1989 ) تحصیل کرد و در اقتصاد و جامعه‌شناسی لیسانس گرفت. همچنین او قبل از اینکه به عنوان ریس جمهور امریکا انتخاب شود سی و سومین فرماندار کالیفرنیا و هنرپیشهٔ رادیو، سینما و تلویزیون بود. ریگان در ۱۹۸۹ از سمت خود کنار رفت اما در ۱۹۹۴، رئیس جمهور سابق فاش کرد در آن سال بیماری آلزایمر در او تشخیص داده شده بوده و به همین دلیل وی به صورت ناگهانی استعفا کرده است. ، او ده سال بعد در ۹۳ سالگی درگذشت. همچنین او نمادی از محافظه کاری‌ست و به دلیل ایجاد رنسانی ایدئولوژیک در راست سیاسی آمریکا اعتبار دارد.

جرج هربرت واکر بوش؛ دانشگاه ییل

جرج هربرت واکر بوش، چهل و یکمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از حزب جمهوری‌خواه، دارای مدرک لیسانس از دانشگاه ییل بود که در این دانشگاه به عضویت محفل مخفی جمجمه و استخوان درآمد.دانشگاه ییل از قدیمی‌ترین و معتبرترین دانشگاه‌های آمریکا و جهان به حساب می‌آید به علاوه دانشگاهی خصوصی است که در سال ۱۷۰۱ میلادی در شهر نیوهیون ایالت کنتیکت آمریکا تأسیس شد.

شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که بسیاری از روسای جمهور آمریکا و همچنین سران دولتی از جمله بیل کلینتون، جورج دبلیو بوش، جان کری و هیلاری کلینتون از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شده اند. به دلیل وجود محفل مخفی جمجمه و استخوان، این دانشگاه بیشترین تأثیر را بر سازمان جاسوسی ایالات متحده داشته است.

بیل کلینتون؛ دانشگاه ییل

بیل کلینتون، چهل و دومین رئیس جمهور آمریکا و عضو حزب دموکرات بود. کلینتون مدرک وکالتش را در سال ۱۹۷۳ از مدرسه حقوق دانشگاه ییل گرفت.کلینتون در دورهٔ اول ریاست جمهوری، قانون‌گذاری‌ها و سیاست‌های اقتصادی متعددی داشت اما در دورهٔ دوم ریاست‌جمهوری اش بیشتر تحت تأثیر رسوایی جنسی بود که نهایتاً توسط مجلس سنای ایالات متحده آمریکا تبرئه شد. همچنین او بعد از فرانکلین روزولت و جان کندی جوانترین شخصی است که عنوان رئیس جمهور را در امریکا داشته است.

جرج واکر بوش؛ دانشگاه هاروارد

جرج واکر بوش، رئیس‌جمهور پیشین و چهل و سومین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود. او مدرک کارشناسی تاریخ را در ۱۹۶۸ گرفت و در سال ۱۹۷۳ به مدرسه بازرگانی هاروارد - از شاخه‌های دانشگاه هاروارد - وارد شد و در سال ۱۹۷۵ مدرک کارشناسی ارشد (MBA) را از این مدرسه دریافت کرد. او اولین رئیس‌جمهور آمریکاست که دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد در این رشته‌است.

دانشگاه هاروارد یک دانشگاه خصوصی در شهر کمبریج ایالت ماساچوست در ایالات متحدهٔ آمریکا است که همیشه یکی از بالاترین رتبه‌های دانشگاه‌ها را در سطح جهان داشته و یکی از قدرتمندترین موسسه‌های مالی غیرانتفاعی بوده است.

باراک اوباما؛ دانشگاه هاروارد

باراک اوباما ، عضو حزب دمکرات ایالات متحده آمریکا و چهل و چهارمین رئیس‌جمهور این کشور و برنده جایزه صلح نوبل است. او ابتدا در سال ۱۹۸۳ لیسانس علوم سیاسی را با گرایش روابط بین‌الملل از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد و در سال ۱۹۸۸ وارد دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد شد اما بعدها دکترای حقوق خود را از دانشگاه هاروارد با کسب درجه «افتخار» دریافت کرد.

دانشگاه کلمبیا، از قدیمی‌ترین و معتبرین دانشگاه‌های آمریکا و جهان است . یکی از معتبرترین دستاوردهای دانشگاه کلمبیا بالاترین میزان جایزهٔ نوبل برای استادان و یا فارغ التحصیلان این موسسه است که از تمام دانشگاه‌های دنیا با فاصله زیاد فزونی می گیرد. همچنین رتبه این دانشگاه در رتبه‌بندی دانشگاه‌های جهان همواره در میان ۱۵ دانشگاه برتر قرار دارد و عموماً در میان دانشگاه‌های ایالات متحده در بین ۱۰ دانشگاه برتر است.

۱۳
آبان

رئیس انجمن مددکاری ایران گفت: ایران در میان 185 کشور در رتبه 105 قرار گرفته و در جدول غمگین‌ها از پایین جدول، رتبه دوم را دارد.

به گزارش ایسنا، سیدحسن موسوی چلک با بیان اینکه بر اساس میانگین آمارهای نشاط اجتماعی که از سوی سازمان‌های معتبر بین‌المللی ارائه شده، ایران جزو کشورهای شاد نیست، اظهار کرد: ایران در میان 185 کشور در رتبه 105 قرار گرفته و در جدول غمگین‌ها از پایین جدول،  رتبه دوم را دارد؛ بعد از عراق دومین کشور غمگین جهان محسوب می‌شویم.

وی با اشاره به بالا بودن میزان اختلالات روانی در کشور، گفت: در حالی که برخی تحقیقات آماری از وجود 35 درصدی اختلالات روانی در تهران خبر می‌دهد، در مورد بعضی مناطق تهران وضعیت بسیار تکان‌دهنده است زیرا این میزان به حدود 80 می‌رسد که بسیار بحرانی توصیف می‌شود و نیاز به نشاط اجتماعی را خیلی جدی‌تر از گذشته مطرح می‌کند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه مسئولیت اجتماعی نیز در میان مردم کاهش یافته است، تصریح کرد: مردم نسبت به سرنوشت و وقایعی که برای دیگران پیش می‌آید بی‌تفاوت شده‌اند و این یک نشانه از کاهش انسجام اجتماعی محسوب می‌شود.

وی ادامه داد: در حالی که نگاه عمده و متمرکز شبکه‌های ماهواره‌ای به عنوان یک ابزار تخریب اجتماعی، بر خانواده‌ ایرانی نهاده شده، متاسفانه برنامه ششم توسعه در خصوص آسیب‌های اجتماعی، هیچ هدف و رویکردی ندارد.

موسوی چلک از کاهش سن روسپی‌گری به زیر 10 سال خبر داد و گفت: به طور قطع، امنیت امروز و آینده کشور، به مسائل اجتماعی گره خورده زیرا بحران‌های اصلی جامعه‌ امروز، اجتماعی است.

رئیس انجمن مددکاری ایران با اشاره به اینکه وضعیت آسیب‌های اجتماعی در حال حاضر در کشور نگران کننده است، اظهار کرد: بر اساس برخی ارزیابی‌ها اعتیاد به مواد مخدر، زنانه شده است.

وی افزود: بر اساس اعلام قوه قضائیه، در کشور 80 میلیونی ما، در حال حاضر 15 میلیون پرونده‌ قضایی جاری در دست رسیدگی قرار دارد که از منظر مدیریت اجتماعی، تاسف‌برانگیز است.

موسوی چلک خاطرنشان کرد: بعضی از آمارهایی که به طور رسمی اعلام می‌شود، واقعی نیست و خود این آمار غیر واقعی، نشان‌ از نگاه غیر صحیح به این حوزه است؛ به طور مثال آمار معتادان در آمارهای رسمی 2.3 میلیون نفر اعلام می‌شود در حالی که آمار واقعی، خیلی بیشتر از این است.

رئیس انجمن مددکاری ایران با بیان اینکه حتی با قبول همین آمارهای نادرست هم وضعیت خوبی نداریم، ادامه داد: در زمینه‌ی اعتیاد، تعداد معتادان کشور ما برابر با معتادان هند است این در حالی است که هند تقریبا 15 برابر ما جمعیت دارد.

وی ورود مقام معظم رهبری به موضوع آسیب‌های اجتماعی را نشانه‌ بحران‌زا بودن این موضوع دانست و گفت: با وجود اینکه ایشان با جدیت، موضوع را پیگیری و خواستار ارائه گزارش‌های مستند و جامع از سوی مقامات اجرایی شده‌اند، اما متاسفانه تا کنون هیچ اقدام اجرایی موثری در زمینه مدیریت و ساماندهی آسیب‌های اجتماعی انجام نشده است.

وی به کاهش ازدواج و افزایش طلاق در سطح کشور اشاره کرد و گفت: میانگین طلاق کشور، یک طلاق به ازای 4.5 ازدواج است، اما در برخی نقاط شمال تهران این میزان به یک طلاق در مقابل دو ازدواج رسیده است.

رئیس انجمن مددکاری ایران ادامه داد: وجود 11 میلیون جوان آماده ازدواج، افزایش هم‌باشی سیاه، تغییر منحنی ابتلا به ایدز با گرایش ارتباطات جنسی، زنانه شدن اعتیاد و کودکانه شدن جرائم، از نشانه‌های بحران اجتماعی است که باید جدی‌تر و با برنامه‌ی عملیاتی دقیق‌تر و قوی‌تر به سوی مدیریت آن حرکت کرد.

رئیس انجمن مددکاری ایران عنوان کرد: آمار زنان خودسرپرست در طول پنج سال گذشته 100 درصد رشد داشته و هیچ برنامه‌ای برای ساماندهی آن‌ها نداریم.

وی با بیان اینکه به دلیل زنانه شدن اعتیاد، در زمینه‌ ایدز با بحران جدی رو به رو هستیم، اضافه کرد: زیرا میزان ابتلا به ایدز از طریق ارتباط جنسی نسبت به سال 65، سه برابر شده است.

موسوی چلک خاطرنشان کرد: با وجود این همه مشکلات در حوزه‌ی زنان، به دلیل موانع فرهنگی، نمی‌توانیم برنامه‌های کاهش آسیب فراگیر و مؤثر را برای آنان اجرا کنیم.

وی از وجود بیش از 200 هزار معتاد به الکل در کشور خبر داد و گفت: در گذشته فکر می‌کردیم با برخوردهای شدید و مجازات‌های سنگین، می‌توانیم جلو بروز این پدیده‌ها را بگیریم، اما امروز به نتیجه‌ دیگری رسیده‌ایم.

به گزارش ایسنا و به نقل از پایگاه خبری اداره‌کل بهزیستی خراسان رضوی، موسوی چلک از نبود برنامه منسجم و فراگیر برای پیشگیری از آسیب‌های فضای مجازی برای کودکان خبر داد و گفت: جرم در فضای مجازی به گروه سنی کودکان کشیده شده است، اما هنوز برنامه‌ای برای مدیریت این وضعیت نداریم.

۱۲
آبان

داماد غلامعلی حدادعادل به دلیل دو تابعیتی بودن از فعالیت در وزارت ارتباطات استعفا داد.

 
روح الله رحمانی مدیر برنامه‌های سابق مایکروسافت و آمازون بعد از دو ماه فعالیت در وزارت ارتباطات به دلیل قانون مدیریت خدمات کشوری، از مدیرکلی دفتر امور نوآوری و حمایت از سرمایه‌گذاری این وزارتخانه استعفا کرد.

این استعفا به دلیل دوتابعیتی بودن رحمانی انجام شد.

روح الله رحمانی، داماد  غلامعلی حدادعادل است.
۱۲
آبان

۵۸ مقاله نوشته شده توسط ۲۵۸ محقق ایرانی به دلیل جعل علمی و دستکاری در مقالات دیگر، توسط ناشر مجله معتبر علمی نیچر به حال تعلیق در آمد.

به گزارش وب‌سایت کلیک، ۵۸ مقاله نوشته شده توسط ۲۵۸ محقق ایرانی به دلیل جعل علمی و دستکاری در مقالات دیگر، توسط ناشر مجله معتبر علمی نیچر به حال تعلیق در آمد.
 
بخش پزشکی این نهاد معتبر علمی جهانی نیز ۲۸ مقاله را به حال تعلیق در آورد و بررسی ها در مورد ۴۰ مقاله دیگر همچنان ادامه دارد در همین حال شنیده می شود سایت اسپرینگر هم که در نشر مقالات معتبر علمی فعالیت می کند ۳۰ مقاله ارائه شده توسط محققین ایرانی را از سایت خود حذف کرده و در مورد ۹ مقاله دیگر در حال بررسی است.

بررسی های اخیر و کشف این سرقت های علمی زنگ خطری برای ناشران دیگر است که در مورد صحت مطلبی که منتشر میکنند به دقت بررسی نمایند؛ متاسفانه مورد اخیر خطری بالقوه برای جامعه علمی جهان محسوب می شود که هر چه زودتر باید برای جلوگیری از تکرار چنین مواردی چاره ای اندیشید.

تمامی مقالاتی که از سوی اسپرینگر در این مورد حذف شده اند شواهدی از دستکاری علمی و بازنویسی را در خود داشته اند و در ۷۰ درصد آنها نیز سرقت علمی به چشم می خورد. در مقالاتی که به BMC ارائه شده است در تمامی موارد دستکاری در تالیف اولیه به وضوح به چشم می خورد که در ۵۷ درصد آنها بازنویسی محض و در ۹۳ درصد آنها نیز سرقت علمی به چشم می خورد.

در سال ۲۰۱۵ نیز موارد مشابهی اتفاق افتاده ببود که هر دو موسسه اعلام کردند در صورت تکرار اینگونه موارد جعل مقالات از ارایه مستقیم مقالات توسط آن محقق در سایت جلوگیری به عمل می آید و تمامی مقالات وی نیز حذف خواهد شد.

با توجه به رسوایی اخیر برخی از مولفین اصلی که مقالات آنها جعل شده اند از موضوع با خبر شده اند و عده ای از آنها به این موضوغ واکنش نشان داده اند.

حال باید دید مسئولین امر، نسبت به این رسوایی بزرگ بین المللی چه واکنشی خواهند داشت و پاسخ به ظاهر محققینی که این عمل شرم آور را در آوردگاهی بین المللی انجام داده اند و به وجهه علمی کشور خدشه وارد کرده اند چه خواهد بود.

۱۱
آبان

کانال تلگرامی پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری تصویری از رهبر انقلاب در دیدار با یک مادر شهید را منتشر کرده و نوشته است؛

۱۰
آبان

حسین فلاح جوشقانی، معاون نظارت و اعمال مقررات سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی از ایجاد امکان استعلام تعداد خطوط ثبت شده به نام مشترکان تلفن همراه از طریق پیامک خبر داد و گفت: این امکان به منظور تسهیل در استعلام تعداد خطوط ثبت شده ارتباطات سیار به نام مشترکان راه‌اندازی شده و مشترکان تلفن همراه می‌توانند با ارسال کد ملی خود به سرشماره 3000504901 از تعداد خطوط ثبت شده به نام آنها در اپراتورهای تلفن همراه کشور با خبر شوند.

وی با اشاره به اینکه همچنان امکان استعلام تعداد خطوط از طریق مراجعه به سایت mobilecount.cra.ir وجود دارد تاکید کرد: مشترکان می‌توانند از طریق یک خط تلفن همراه که مطمئن هستند متعلق به خودشان بوده و اطلاعات آنها مانند کد ملی به درستی ثبت شده است، تعداد خطوط ثبت شده به نام خودشان را استعلام کنند.

حسین فلاح افزود: مشترکان تلفن همراه درصورت مشاهده هرگونه مغایرت در تعداد خطوط ثبت شده به نام خودشان برای جلوگیری از هرگونه سوء استفاده از خطوط می‌توانند شخصاً به دفاتر خدمات مشترکین اپراتورها مراجعه کنند و با ارائه کارت ملی از تمامی خطوط به نام خود آگاه شده و برای قطع هر یک از سیم‌کارتها اقدام کنند.

منبع: روابط عمومی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی

 
 
۱۰
آبان



1- این هفته برنامه ثریا در ارتباط با بحث تراریخته ها بود. هفته پیش نیز به همین ترتیب. البته پیشنهاد برگزاری مناظره در این ارتباط را خود من اولین بار مطرح کردم. اما به هر صورت برنامه به شکلی که خودشان دلشان خواست برگزار شده و باید بگویم که تا حد زیادی بیخود و مزخرف بود. و دردناک تر اینکه مجریان و تهیه کنندگان برنامه مشخص بود که بی طرف نیستند و خودشان طرفدار یک طیف هستند.

2- تز دکترای من کلا در مورد این ماجرا بوده. جدای از مقالات فارسی و دو تا مقاله انگلیسی که از آن منتشر شده، ماجرا این است که هیچ کس به اندازه من شاید این حوزه را نشناسد. من تمام نوارهای مباحثات و جلسات کمیته ایمنی زیستی، شورای ایمنی زیستی، کمیته بازنگری و ... را بارها و بارها گوش دادم و با تک تک افراد درگیر در این حوزه در وزارتخانه های مختلف مصاحبه کردم و همه را از نزدیک می شناسم. اما در روایت تز و مقالات، از منظر یک ناظر بیطرف صرفا تلاش کردم بگویم که ریشه این اختلافات چیست بدون اینکه جانب یک طرف را بگیرم.

هرکس دوست داشت کل متن تز از این لینک قابل دستیابی است: http://sro.sussex.ac.uk/7076/

3- جدای از آن، در انگلستان در جریان تمام مباحثات میان آنان و اتحادیه اروپا و تجربه سایر کشورها، بحثهای پروتوکل کارتاهنا، کارهای آمریکا، نظریات انگلستان و سایرین بودم. استاد راهنمای من هم که کلا کارش این فیلد بود و می دانم که ماجرا در دنیا چیست و کشورهای مختلف چگونه عمل می کنند.

4- الان با توجه به مصوباتی که برای برنامه ششم در مورد ممنوعیت کامل این محصولات ارائه شده، و ترس از اینکه ابوموسی های اشعری زمان بخواهند مانند همیشه به کشور ضربه بزنند، ناگزیر از این هستم که داستان را به گونه ای دیگر روایت کنم و امیدوارم این روایت تاثیر خود را داشته باشد. هر چند نمی دانم در تلگرام ارائه آن به صلاح است یا باید دنبال بسترهای دیگر نیز رفت. داستان از این قرار است:

5- در دهه 90نگرانی هایی در مورد ریسک تکنولوژی به وسیله جامعه شناسان مطرح شد. افراد دیگری مقاله نوشتند و نشان دادند که ارزیابی ریسک تکنولوژی به وسیله علم، آنگونه که ادعا می شده علمی نیست چرا که ورودی های غیر علمی دیگری دارد که می تواند کل تصمیم را تحت شعاع قرار دهد. مثلا اینکه ما تا چند درصد ریسک را می پذیریم؟ لذا یک جریان کلی در این ارتباط آغاز شد. اما در همین زمان، آمریکا که سردمدار محصولات تراریخته بود، به اتحادیه اروپا فشار می آورد که باید محصولات تراریخته را طبق سازمان تجارت جهانی بپذیری. در نهایت مفهومی به نام "این همانی" مطرح شد که ذیل آن دو طرف اقیانوس اطلس تصمیم به مبادله محصولات تراریخته گرفتند. اما واقعیت این بود که با این کار، کشاورزی اروپا نابود می شد چرا که محصولات تراریخته آمریکا کل بازار اروپا را قبضه می کرد و اروپایی ها پاسخی برای ارائه نداشتند.

لذا در سال 1999 که اولین کشتی سویای تراریخت در فرانسه پهلو می گیرد، روزنامه ها و مدیا شروع به جنجال می کنند که محصولات تراریخته همه ما را نابود خواهد کرد. مردم تحریک می شوند و به تظاهرات می پردازند و فرانسه اجازه تخلیه بار را نمی دهد. چند مقاله علمی نیز در همین حین منتشر می شود که مفهوم "این همانی" را زیر سوال می برد و در نهایت اتحادیه اروپا در سال 2000 تصویب می کند که هر گونه مصرف و کشت این محصولات تا 5 سال ممنوع است. و بعد از آن مفهومی توسعه می یابد تحت عنوان precationary approach یا رویکرد فوق احتیاطی که می گوید قبل از ورود هر محصول تراریخت به بازار، باید تمام ارزیابی های مخاطرات آن صورت پذیرد. بدین ترتیب اتحادیه اروپا خود را در برابر محصولات آمریکا مصون می کند. و به تبع آن آمریکا به سازمان تجارت جهانی شکایت می کند که داستان های خود را دارد.

6- واقعیت این است که اروپا برای حفظ کشاورزی خود به این ترفند روی آورد وگرنه ذیل سازمان تجارت جهانی، کشاورزی اش نابود می شد. در این میان، انگلستان با این ماجرا خیلی موافق نبود ولی چوب عضویت در اتحادیه را خورد چرا که در انگلستان صنایع علم محور قوی هستند نظیر داروسازی یا همین تراریخته ها. اما ناچار به این ماجرا تن در داد و من در انگلستان می دیدم که مسولان و سیاستمداران کلا مخالف این ماجرا هستند ولی چاره ای جز پیروی نداشتند. کشورهای دیگر اتحادیه اما از این طریق توانسته بودند کشاورزی خود را حفظ کنند.

7- پروتوکل کارتاهنا بامبول دیگری بود که ذیل توافق زمین درست شد و بسیاری از کشورهای در حال توسعه که عطش پیوستن به پروتوکل های جهانی را دارند (نظیر ایران !!!) به این پروتوکل پیوستند و اصل اول آن استفاده از رویکرد precationary بود. اما باز هم به سیستم سیاسی کشورها اجازه بازی و داشتن قواعد خاص خود را داده بود. بسیاری از کشورهای جهان سوم به این پروتوکل پیوستند و تراریخته را تا حد امکان محدود کردند که تجربیات آن ها در جاهای مختلف باز شده است. اما هر کدام از آنها نگرانی های خاص خود را نیز داشتند. مثلا برای هند تراریخته خیلی تحت تاثیر شرکت های بزرگ چند ملیتی بود و می دانستند اگر بازار را باز کنند، این شرکت ها کشور آنها را قبضه خواهند کرد (نظیر اتفاقی که می توانست برای اتحادیه اروپا بیفتد). اما کشورهایی نظیر کره جنوبی، به تراریخته تن ندادند و اکنون این ماجرا را آزاد کردند.

8- واقعیت این است که در پس تمام این جنجال ها و هیاهوها، بحث امنیت ملی و غذایی نهفته است. هر کشوری، آنهایی که عقل دارند، از بحث های حاشیه ای عبور می کنند و امنیت خود را در نظر می گیرند. اگر تراریخته باعث شود امنیت ملی و غذایی ما به مخاطره بیفتد، باید آن را محدود کنیم. اما برای ایرانی که نه با شرکت های چند ملیتی و جریان سرمایه گذاری خارجی سروکار دارد و نه عضو سازمان تجارت جهانی است و هم اینکه طبق پروتوکل کارتاهنا، می تواند قوانین خود را داشته باشد، محدود کردن تراریخته چه سودی دارد؟

9- من متاسفم وقتی می بینم که یک عده بی سواد و ناآگاه، به نام بسیجی و یا انقلابی تیشه به ریشه کشور می زنند. تا کی ما باید چوب ناآگاهی خود را بخوریم؟ زمانی که دردولت های قبل نیز این بحث ها مطرح می شد (و من اسناد همه آنها را دارم)، مجددا بسیاری از آن ها از روی ناآگاهی بود و بحثها در حد کوچه و خیابان و تاکسی مطرح می شد. مثلا اینکه چرا سوئیس بسته است و چرا اتریش به سمت گرین رفته است؟ خوب کل سیستم غذایی اتریش با ارگانیک عجین شده و چرا باید بازار خود را باز کند؟ این چه نحوه استدلال است؟

10- به اینها باید این مساله را اضافه کرد که اکنون که انقلاب فناوری اطلاعات به عنوان انقلاب 5ام فناوری بیش از 40 سال از عمر خود را گذرانده است، و بعضی ادعا می کنند که شاید ما در نقطه عطف یک انقلاب جدید فناوری باشیم، یکی از مطرح ترین گزینه ها بیوتکنولوژی مدرن است. آیا می خواهیم به دست خود، خودمان را محدود کنیم و سپس بعد از تجاری شدن و شروع شدن یک انقلاب جدید، به سرمان بزنیم که چرا توان نداریم و چرا عقب ماندیم؟

11- اینکه پژوهش را آزاد کنیم و تولید را محدود کنیم نیز یک اشتباه دیگر است. حجم عظیمی از دانش و فناوری در تولید و تجاری سازی نهفته است که به نسبت پژوهش، چندین و چند برابر است. چگونه خودمان را به یک دهم دانش دلخوش کنیم و زمانی که دنیا را تراریخته ها و غول های آمریکایی و انگلیسی پر کردند (انگلستانی که الان دیگر عضو اتحادیه اروپا نیست)، بعد بگوییم که حالا راه کچ آپ چیست؟

12- ترس از نوشته طولانی و محدودیت فضا باعث شد مختصر بنویسم. اما من باب یک وظیفه ملی این مطلب را نگارش کردم و امیدوارم کشور بتواند راه درست خود را مبتنی بر مقتضیات خود؛ و نه غرب زدگی دینی (منظور افرادی با اعتقادات دینی عمیق است که اتفاقا بسیار غرب زده هستند) و یا غرب زدگی سکولار، و یا عدم آگاهی و به شیوه ابوموسی اشعری ها؛ اتخاذ نماید.

دکتر ابراهیم سوزنچی کاشانی
عضو هیات علمی دانشگاه شریف