ریپورتر

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۵۱۱ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

۱۳
آبان

شاید بعد از گذشت بیش از سه دهه نگاهی به ترکیب گروه دانشجویان پیرو خط امام و آن چه نهایتا بعد از ماجرای اشغال سفارت آمریکا بر آنها گذشت و نیز این موضوع که حاضران در آن رویداد، امروز چه فعالیتی دارند، خالی از لطف نباشد.

ایلنا نوشت: «دانشجویانی که عصر روز سیزدهم آبان‌ماه سال ۱۳۵۸ به عنوان تسخیرکنندگان سفارت آمریکا در مقابل خبرنگاران قرار گرفتند و ضمن ارائه تعدادی از سلاح‌های آمریکایی‌ها، دو بیانیه درباره چرایی و چگونگی این اقدام قرائت کردند، برای معرفی خود عبارت «دانشجویان پیرو خط امام» را به کار بردند. از همان زمان در تمامی کنفرانس‌‌های خبری و برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی و جراید نام این دانشجویان برده نمی‌شد و اغلب رسانه‌ها به همان عبارت «دانشجویان پیرو خط امام» اکتفا کردند.

بعد از گذشت بیش از سه دهه از این اتفاق نگاهی به ترکیب این گروه دانشجویی و آن چه نهایتا بعد از ماجرای اشغال سفارت آمریکا بر آنها گذشته و این که این افراد اکنون به چه فعالیتی مشغول هستند، خالی از لطف نیست؛ آن‌ هم در شرایطی که در بهترین حالت هنوز بیش از ۵۰ اسم از این ۳۰۰ دانشجو را نمی‌دانیم.

ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامادی، حبیب‌الله بیطرف، رضا سیف‌اللهی، رحیم باطنی و احمدرضا اسلامی اعضای کمیتهٔ مرکزی تسخیر سفارت آمریکا در تهران بودند. چند سال پیش مشحص شد که طراح اصلی تسخیر سفارت آمریکا ابراهیم اصغرزاده بوده است.

علی‌اصغر زحمتکش، عباس عبدی، سیدمحمد هاشمی اصفهانی، اکبر رفان، محمدرضا خاتمی، محسن امین‌زاده، رحمان دادمان، شمس‌الدین وهابی، وفا تابش، محمد نعیمی‌پور، حسین شیخ‌الاسلام و فروز رجایی‌فر نیز اعضای شورایی به نام شورای بازو بودند که در کنار شورای مرکزی و اصلی قرار داشت.

همچنین محمدرضا خاتمی، محسن امین‌زاده، محمد نعیمی‌پور و معصومه ابتکار وظایف مرتبط با روابط‌ عمومی را بر عهده داشتند و احمد حسینی بر کمیته روابط عمومی نظارت می‌کرد. حسین کمالی نیز مسئول تبلیغات بود. بررسی اسناد به دست آمده از سفارت اشغال شده آمریکا در تهران که خیلی زود به لانه جاسوسی معروف شد را وفا تابش، حسین شیخ‌الاسلام و فروز رجایی‌فر انجام می‌دادند. البته شیخ‌الاسلام و رجایی‌فر به دلیل تسلط به زبان عربی و انگلیسی در کنار معصومه ابتکار که مترجم و سخنگوی انگلیسی‌زبان دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا بود؛،گاهی نقش مترجم را هم ایفا می‌کردند.

این دانشجویان شش ماه اول بعد از تسخیر سفارت در آن باقی ماندند اما کم‌کم گروگان‌ها را تحویل دادند و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی از آنجا که پیش‌تر دوره‌های آموزش نظامی دیده بودند، راهی جبهه‌ها شدند.

در همین راستا اکبر رفان به عنوان اولین فرمانده نیروی هوایی سپاه معرفی شد. حسین دهقان مدتی به لبنان رفت و در دهه ۸۰ ریاست بنیاد شهید انقلاب اسلامی را به عهده گرفت. رضا سیف‌اللهی هم کمی بعد مسئول اطلاعات سپاه و اولین فرمانده نیروی انتظامی شد. علیرضا افشار نیز به عنوان رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران، فرمانده کل بسیج و معاون فرهنگی ستاد کل نیروهای مسلح مشغول به کار شد. احمدرضا کاظمی، علی زحمتکش، محمدرضا خاتمی و محمد نعیمی‌پور نیز از دیگر دانشجویان پیرو خط امام بودند که در دهه ۶۰ لباس پاسداری پوشیدند.

حسین علم‌الهدی، محمد فاضل، سیف فاتح لانه، علی حاتمی، محسن وزوایی، عباس ورامینی، علی صبوری، علی‌رضا هادی‌پور، حسین شوریده، غلامحسین بسطامی، عبدالرحمن یا علی مدد، حسین بهادری، فضل‌الله عابدینی، حمید صفایی و جلال شرفی نیز دیگر افرادی بودند که مستقیم یا غیرمستقیم در جریان سفارت آمریکا حضور داشتند و با شروع جنگ تحمیلی در جبهه‌های جنگ حاضر شده و به شهادت رسیدند.

نهایتا با پایان یافتن جنگ بسیاری از دانشجویان پیرو خط امام به استخدام دستگاه‌ها و سازمان‌های دولتی درآمدند. به عنوان مثال حسین شیخ‌الاسلام که در جریان اشغال سفارت آمریکا به عنوان یکی از سخنگویان دانشجویان پیرو خط امام نقش ایفا کرده بود، معاون سیاسی وزارت امور خارجه شد و ۱۶ سال نیز در معاونت مذکور  به عنوان کارشناس مسائل منطقه از جمله فلسطین، لبنان و سوریه فعالیت می‌کرد. او همچنین حضور در سوریه به عنوان سفیر ایران برای سه سال، نماینده مردم در هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، معاونت خاورمیانه و همین‌طور قائم‌مقامی وزیر امور خارجه را در کارنامه سیاسی خود دارد.

البته شیخ‌الاسلام تنها عضوی از دانشجویان پیرو خط امام نبود که بعد از اتمام ماجرای لانه جاسوسی دیپلمات شد. به غیر از او محسن امین‌زاده هم در دوران اصلاحات معاون آسیایی وزارت امور خارجه شد و حتی می‌گفتند در زمان وزارت کمال خرازی به عنوان یک راهنما و مشاور در حد وزیر در سایه در امور دیپلماسی فعالیت می‌کرد.

هر چند تجربه دانشجویان پیرو خط امام فقط از حضور در مناسب دولتی تنها محدود به عرصه دیپلماسی نشد و نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی یکی دیگر از عرصه‌هایی بود که چندین و چند نفر از این دانشجویان بعدها به آن راه پیدا کردند. ابراهیم اصغرزاده در مجلس سوم، طاهره رضا‌زاده، همسر اصغرزاده و شمس‌الدین وهابی، محمد نعیمی‌پور و محمدرضا خاتمی در مجلس ششم دیگر افرادی بودند که مردم آنها را به عنوان نماینده شهر خود در مجلس شورای اسلامی انتخاب کردند و محمدرضا خاتمی نایب‌رئیس مجلس ششم نیز شد.

ابراهیم اصغرزاده که حضورش به عنوان نماینده مجلس به دلیل برخی اقداماتش با حواشی همراه بود و درست ۲۴ ساعت بعد از اتمام کارش به عنوان نمانده مجلس سوم بازداشت و محاکمه شد، تجربیات دیگری نیز در عرصه فعالیت سیاسی دارد و در دهه ۷۰ به عنوان سخنران ثابت مراسم‌ دفتر تحکیم وحدت شناخته می‌شد. او در سال ۸۰ برای انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کرد که رد صلاحیت شد.

سعید حجاریان نیز هم عضویت در شورای شهر را تجربه کرد و هم مدتی به عنوان کارمند وزارت اطلاعات و نهاد ریاست جمهوری مشغول بود تا نهایتا در سال ۷۸ بعد از ترور نافرجام مدتی از صحنه‌های سیاسی دور بود و این روزها بیشتر در جامه یک تئوریسین جریان اصلاحات فعالیت می‌کند.

مهاجر و محمدمهدی رحمتی نیز مسئولیت‌هایی مثل معاونت نظارت راهبردی «معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی» ریاست‌جمهوری در دوران دولت نهم را در کارنامه خود دارند.

درست است که حسین دهقان و معصومه ابتکار حضور در سمت معاونان رئیس‌جمهور را در کارنامه خود دارند اما شاید یکی از مهمترین مسئولیت‌های دولتی که برخی اعضای دانشجویان پیرو خط امام در آن ایفای نقش کردند، مقام وزارت بود. حبیب‌الله بیطرف به مدت ۸ سال وزیر نیرو بود. رحمان دادمان هم برای مدتی کوتاه سکان وزارت راه و ترابری را در دست داشت که نهایتا در یک حادثه هوایی شهید شد. حسین شریف‌زادگان نیز برای یک سال وزیر رفاه دولت هشتم بود.

البته رضا سیف‌اللهی و محمدرضا بهزادیان‌نژاد در دوره اول و دوم وزارت عبدالله نوری به عنوان معاون امنیتی و معاون اقتصادی وزارت کشور مشغول به کار شدند. با ادغام شهربانی، کمیته و ژاندارمری که به تشکیل نیروی انتظامی منجر شد، سیف‌اللهی اولین فرمانده این نهاد لقب گرفت. اما بهزادیان‌نژاد تنها نزدیک به یک سال در سمت معاونت اقتصادی وزارت کشور باقی ماند و بعد از برکناری به سمت فعالیت‌های اقتصادی کشیده شد و تا ریاست بر اتاق بازرگانی تهران نیز پیش رفت. علیرضا افشار نیز در اولین دوره ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد و زمان وزارت پورمحمدی و محصولی در معاونت‌های سیاسی و اجتماعی وزارت کشور را بر عهده داشت.

می‌توان بدون هیچ اغماضی گفت که معروف‌ترین چهره در بین تسخیرکنندگان لانه جاسوسی محمود احمدی‌نژاد است که در سال‌های ۸۴ تا ۹۲ برای دو دوره رئیس‌جمهور شد. او نماینده دانشگاه علم و صنعت در جریان تسخیر سفارت آمریکا بود. البته عکسی که سال ۸۴ و همزمان با ریاست‌جمهوری به نام او منتشر و موجب شد بسیاری از رسانه‌های غربی احمدی‌نژاد را یکی از دانشجویان حاضر در جریان تسخیر سفارت آمریکا معرفی کنند، تصویر شهید حسین سیف بود.

در کنار این مناصب دولتی، تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام در پست‌های حساس و مهم سیاسی و امنیتی مشغول شدند. به عنوان مثال عزت‌الله ضرغامی با آن که در دوران تسخیر چندان در جلوی صحنه دیده نمی‌شد و به اصطلاح در پشت صحنه فعالیت می‌کرد، با پایان کار ماجرای لانه جاسوسی ابتدا به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد اما به دلیل علاقه‌ای که به حوزه فرهنگ داشت بعد از جنگ ابتدا پایش به وزارت ارشاد باز شد و در معاونت سینمایی این وزارتخانه مشغول به کار شد و سپس در زمان ریاست علی لاریجانی بر سازمان صدا و سیما، به معاونت امور مجلس و استان‌های صدا و سیما رفت و نهایتا در سال ۸۳ به ریاست این سازمان رسید و نزدیک به ۱۰ سال در این سمت مهم باقی ماند.

محمدعلی جعفری (عزیز جعفری) نیز همچون دیگر دانشجویانی که با آنها در اشغال لانه جاسوسی همراه شده بود، ابتدا به سپاه پیوست و خیلی زود در حوزه علوم نظامی جایگاه مشخصی پیدا کرد. تشکیل اولین گردان زرهی سپاه، فرماندهی تیپ عاشورا، قرارگاه قدس و قرارگاه نجف در دوران جنگ و فرماندهی نیروی زمینی سپاه به مدت ۱۳ سال و فرماندهی قرارگاه ثارالله تهران برای ۵ سال برخی از مسئولیت‌های او در حوزه نظامی بود. جعفری در زمستان ۸۶ با حکم فرمانده کل قوا، به عنوان فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی شد.

در این میان برخی از دانشجویان همچون دکتر فیروزآبادی، همسر شهید شوریده، دکتر محمدحسین صادقی، دکتر عبدالحسین روح‌الامینی و محمدهاشم پوریزدان‌‌پرست بعد از پایان ماجرای سفارت تصمیم گرفتند در دانشگاه‌ باقی بمانند و تنها به عنوان یک استاد دانشگاه و عضو هیات علمی فعالیت کنند.

کمال تبریزی هم وارد عرصه هنر شد و از عرصه سیاست فاصله گرفت تا با ساخت فیلم‌هایی مثل لیلی با من است، مارمولک و ... نامش به عنوان یک فیلم‌ساز در عرصه سینمای ایران ثبت شود. عباس عبدی هم بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی، کسوت روزنامه‌نگاری پوشید و به کارهای پژوهشی روی آورد.

با این حال تمام دانشجویانی که در جریان تسخیر لانه جاسوسی مشارکت داشتند، عاقبت به خیر نشدند. بحث برائت از این اقدام که درست چند ساعت بعد از ورود دانشجویان پیرو خط امام بین برخی از دانشجویان حاضر در سفارت آغاز شد، برای تعدادی از آنها سرنوشت‌های تلخی را رغم زد. حاتم قادری، جواد مظفر، مجتبی بدیعی، دکتر سامی و دکتر داوودی و یکی، دو دانشجو به دلیل وابستگی به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از سفارت اخراج شدند.

تقی محمدی هم بعد از تجربه فعالیت در اطلاعات نخست‌وزیری و سفارت ایران در کابل به دلیل احتمال دست‌ داشتن در جریان انفجار دفتر نخست‌وزیری که منجر به شهادت شهیدان رجایی و باهنر شد، بازداشت و در بازداشتگاه زندگی‌اش خاتمه یافت.

عباس زری‌باف که گویا از سال ۵۸ به عضویت سازمان مجاهدین خلق (منافقین) درآمده بود هم از سال ۶۰ تا ۶۱ و پیش از این که از ایران خارج شود، به‌ طور مخفیانه زندگی می‌کرد و نهایتا در جریان عملیات مرصاد کشته شد.»

۱۱
آبان

مقام معظم رهبری با تاکید بر لزوم مشارکت همه مردم در مبارزه با آسیب های اجتماعی تصریح کردند: برای مبارزه با آسیب های اجتماعی حتی آنهایی که به دین و اسلام اعتقادی ندارند، اگر ایران را قبول دارند باید با همه توان وارد میدان شوند.

به گزارش ایسنا، حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان در جلسه امروز مجلس با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در جلسه شب گذشته مقابله با آسیب های اجتماعی  با تاکید بر  اینکه ایرانی اقتدار ایران را می خواهد، اظهار کرد: دیشب مقام معظم رهبری در جلسه مهم مقابله با آسیب های اجتماعی فرمودند که برای مبارزه با آسیب های اجتماعی حتی آنهایی که به دین و اسلام اعتقادی ندارند، اگر ایران را قبول دارند باید با همه توان وارد میدان شوند.

وی خاطر نشان کرد: ایشان همچنین فرمودند حتی اگر کسی در عشقش به ایران تردیدی باشد و در وجدان سالم او تردیدی نباشد، باید با همه توان برای مقابله با آسیب های اجتماعی آماده شود و تحرک داشته باشد.

رئیس جمهور گفت: رهبری در جلسه دیشب آسیب های اجتماعی نام دستگاه هایی را بردند که مسائل از طریق آنها حل شود که نام سه وزراتخانه آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد و ورزش و جوانان جز ءآنها بود. این سه وزیری هم که معرفی شدند حوزه مسئولیت آنها در زمینه فرهنگی و اجتماعی است.

۱۰
آبان

رعنا رحیم‌پور، مجری بی‌بی‌سی فارسی و مروج ازدواج سفید که عکس‌های متعددی در شبکه‌های مجازی با مردان مختلفی تحت عنوان «رفیق» دارد تلاش می‌کند پدر فرزندش را همچنان پنهان کند، اما همسر رحیم‌پور در تهران چه می‌کند؟!
 

به گزارش نامه، رعنا رحیم پور  مجری و کارمند بخش فارسی تلویزیون دولتی انگلیس (BBCPersian) که سال گذشته مسئله ممانعت از ورود وی به خاک آمریکا به دلیل تصویب محدودیت‌های خاص برای اتباع ایرانی بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های داخلی و خارجی داشت، علی رغم اعلام خبر ازدواج خود، تاکنون به دلایلی نامعلوم از افشای هویت همسرش خودداری می‌کرد!
 
همسر مجری BBC فارسی در تهران 

عکسی که بعنوان پدر بچه‌اش منتشر کرد
 
  همسر مجری BBC فارسی در تهران

بی‌بی‌سی فارسی همواره مروج ازدواج سفید در بین جوانان بوده و بی‌قید و بندی در زندگی را آموزش داده است، رعنا رحیم‌پور مصداق بارز آن است که تصاویر متعددی از وی با مردان مختلفی در اینترنت و شبکه‌های مجازی منتشر شده است. رحیم‌پور، خود را در این تصاویر در حال «رفیق‌بازی» عنوان کرده است.

 
  همسر مجری BBC فارسی در تهران
 
  همسر مجری BBC فارسی در تهران

اما به تازگی اسنادی به دست آمده که علت امتناع وی از معرفی "همسرش" مشخص می‌شود!

در ماه‌های اخیر اخبار متعددی از حضور فعالان اقتصادی خارجی به بهانه انعقاد قراردادهای تجاری با شرکت‌های داخلی در رسانه‌ها منتشر می‌گردد اما حضور برخی افراد در قالب این هیأت‌های تجاری در داخل کشور و حضور در مراکزی غیر مرتبط با حوزه فعالیت آنها، نشان می‌دهد برنامه‌هایی در پشت پرده این رفت و آمدها وجود دارد و مسائل اقتصادی و سرمایه‌گذاری تنها پوششی برای آنها است.

یکی از این شرکت‌هایی که در ماه‌های اخیر به شدت در تلاش برای آموزش جذب سرمایه و خدمات مشاوره ای به شرکت‌های بازرگانی است، شرکت فِدِلِتی اینترنشنال (FIDELITY INTERNATIONAL)است.

در دو سال اخیر مدیر بخش خاورمیانه این شرکت بارها به ایران سفر کرده و در جلسات متعددی که از سوی برخی افراد مرتبط با خارج از کشور هماهنگ شده، حضور پیدا کرده است.
 
  همسر مجری BBC فارسی در تهران


دومینیک هربرت مدیر بخش خاورمیانه این شرکت که مسلط به زبان‌های عربی و فرانسه و آشنا به زبان فارسی است
 
  همسر مجری BBC فارسی در تهران

اما نکته قابل تأمل در رفت و آمدهای این فرد به ایران این است که وی اقدام به حضور در محافلی می‌کند که اصولا ارتباطی با حوزه فعالیت وی نداشته، تلاش برای برقراری رابطه دوستانه با هنرمندان ایرانی را می‌توان یکی از این مسائل مشکوک برشمرد!

 
همسر مجری BBC فارسی در تهران
عکس یادگاری مدیر بخش خاورمیانه شرکت انگلیسی از حضور در مهمانی بازیگران ایرانی
 
  همسر مجری BBC فارسی در تهران

حالا شاید جالب باشد که بدانید این فرد یعنی دومینیک هربرت همان فردی است که مجری شبکه بی بی سی فارسی سعی در مخفی کردن هویت وی به عنوان همسر خود دارد!
 
  همسر مجری BBC فارسی در تهران

اکنون با توجه به افشای این مسأله، نیاز است مسئولان به این پرسش‌ها پاسخ دهند:

1_ با توجه به تشدید تلاش غرب و عوامل آن برای نفوذ در ایران، چه کسانی اقدام به دعوت از این افراد به داخل از کشور کرده‌اند؟

2_ کوتاهی کدام نهاد یا سازمانی موجب شده است تا جاسوسان و عوامل سرویس‌های امنیتی غربی به این آسانی وارد کشور شوند؟

3_  اهداف اصلی سفرهای متعدد این فرد به ایران چه بوده است؟

4_  دلیل علاقه‌مندی وی به حضور در محافلی مانند مهمانی‌های هنرمندان و... چیست و آیا این ارتباط گیری با آنها در جهت جذب بازیگران ایرانی و کشاندن آنها به مسیری بر خلاف منافع ملی بوده است؟

5_ با توجه به ضربه خوردن شبکه نفوذ بی بی سی فارسی در کشور (آبان ماه سال 94) و دستگیری برخی عوامل ضد انقلاب در رسانه‌های داخلی، آیا در پشت پرده ارتباط‌گیری همسر مجری شبکه دولتی انگلیس با برخی محافل داخلی، برنامه‌ای در جهت احیای ساختار منهدم این شبکه در حال پیاده شدن است؟

در گزارش‌های بعدی جزئیات جدیدی از سوابق و فعالیت‌های همسر مجری بی‌بی‌سی فارسی در داخل کشور منتشر خواهد شد.
۰۲
آبان

بالاخره بعد از ماه‌ها کش و قوس، بامداد پنج شنبه گذشته آخرین مناظره تبلیغاتی میان کلینتون و ترامپ دو نامزد نهایی دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شد و مجدداً مانند دو مناظره دیگر ایران و موضوعات مربوط به آن یکی از محورهای اصلی مناظره این دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود.

به نظر می‌رسد با توجه به توافق هسته‌ای میان ایران و گروه 1+5 با سرگروهی آمریکا بحث ایران را در میان دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا نسبت به دوره‌های قبل انتخابات آمریکا داغ‌تر کرده است.


در همین رابطه فؤاد ایزدی،کارشناس مسائل آمریکا در گفت‌وگو با «صبح نو» با اشاره به برجسته بودن بحث ایران در آخرین مناظره ترامپ و کلینتون، گفت: برجسته بودن بحث‌ها در میان کاندیداهای جمهوری‌خواه و دموکرات در آمریکا مسأله جدیدی نیست چرا که همواره از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز این وضعیت در مناظره‌ها و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وجود داشته است.

وی ادامه داد: این وضعیت در انتخابات آمریکا دو علت عمده دارد، اولین علت، اهمیتی است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مهم و برجسته در منطقه و جهان دارد و دلیل دوم هم این است که صهیونیست‌ها نسبت به جمهوری اسلامی ایران حساس هستند و از آنجایی که بخش عمده هزینه‌های انتخاباتی کاندیداها را در آمریکا صهیونیست‌ها تأمین می‌کنند، میان کاندیداهای ریاست جمهوری در آمریکا یک رقابتی به وجود می‌آید و به صورت تاریخی و سنتی این افراد به سمت رقابت برای نقد شدید ایران حرکت می‌کنند. این انتخابات 2016 آمریکا هم خیلی با قبل متفاوت نیست.

کارشناس مسائل آمریکا در ادامه با اشاره به بحث‌هایی که درباره برجام در مناظره‌ها مطرح می‌شد، خاطرنشان کرد: قبل از توافق برجام یک عده‌ای در آمریکا مخالف برجام بودند اما امروز که نزدیک به یک‌سال از برجام می‌گذرد و منافع تقریباً هیچی که برای ایران داشته است، حالا همان مخالفان برجام در آمریکا اصل توافق را مثبت می‌بینند؛ غیر از موارد خاص که یک کاندیدا می‌آید و استفاده تبلیغاتی می‌کند.
کارشناس مسائل آمریکا، با تأکید بر اینکه در آمریکا هم دموکرات‌ها و هم جمهوری‌خواهان در اهداف بلند مدتشان که سرنگونی جمهوری اسلامی ایران است، هماهنگ هستند، گفت: جمهوری خواهان و دموکرات‌ها در آمریکا در حوزه اهداف مشکلی ندارند و اتفاق نظر دارند و فقط درباره تاکتیک با هم اختلاف نظر دارند.

وی درباره آینده و نتیجه این انتخابات، گفت: خانم کلینتون طبق نتایج نظرسنجی‌ها از ترامپ پیشی گرفته و اگر تا کمتر از سه هفته آینده این روند ادامه پیدا کند وی برنده انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکاست مگر آنکه در کمتر از سه هفته آینده که به زمان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور باقی مانده، اتفاقات دیگری بیفتد که این اختلاف کم بشود و یا حتی منجر به برتری ترامپ شود. اما اگر کلینتون برنده شود و به کاخ سفید راه پیدا کند برای ایران مناسب نیست و عملاً وضعیت ایران نسبت به زمان آقای اوباما بدتر خواهد شد.

ایزدی در پایان در پاسخ به این پرسش که در نهایت انتخاب کدام‌یک از کاندیداهای ریاست‌جمهوری آمریکا به نفع ایران خواهد بود، گفت: طبق اسنادی که توسط ویکی لیکس منتشر شده خانوم کلینتون به اوباما رییس‌جمهور فعلی آمریکا نقد شدیدی دارد چرا که وی معتقد است اوباما به اندازه کافی در برابر ایران شدت عمل نداشته است.

اما در زمان اوباما سخت‌ترین تحریم‌ها با اجماع جهانی علیه ایران صورت گرفت، تحریم‌هایی را که جرج بوش با همه خوی جنگ‌طلبی که داشت نتوانست در زمان ریاست‌جمهوری خود که در زمان اوباما برای ایران به دست آمد علیه ایران اعمال کند.

با همه فشارهایی که زمان اوباما روی ایران بود، کلینتون معتقد است که این فشارها کافی نبود و قطعاً وی نسبت به اوباما در برابر ایران سخت گیرتر خواهد بود، اما هم ترامپ و هم کلینتون هر دو دشمن ایرانند اما به نظر من کلینتون نسبت به اجماع علیه ایران می‌تواند از ترامپ موفق‌تر باشد و در نتیجه برای ایران کلینتون گزینه بدتری است.
۰۱
آبان

سخنگوی کمیسیون اصل۹۰ از خرید دکل نفتی مکزیکی منهدم شده طوفان کاترینا در دولت گذشته به قیمت ۳۷ میلیون دلار خبرداد.

 بهرام پارسایی در گفت وگو با خانه ملت، با اشاره به بررسی پرونده دکل نفتی گمشده در کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی، گفت:دو پرونده دکل گمشده نفتی در کمیسیون باز شده است که در مورد پرونده دکل فورچونا هیچ دکلی خریداری نشدتنها موضوع محدود به زد و بند پشت پرده و پرداخت 78 میلیون دلار بدون هیچ ضمانت و سندی به یک شرکت واسطه بوده است.

نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه اسامی شرکت واسطه ای و خریداران در پرونده کمیسیون اصل 90 موجود است، افزود:تا زمانی که حکم قضایی مشخص نشود نمی توان اسامی افراد را منتشر کرد، امیدواریم که قوه قضاییه سریعتر به این پرونده رسیدگی و احکام افراد متخلف را صادر کند.

پارسایی با بیان اینکه در سال 2007 دولت وقت یک دکل منهدم شده در طوفان کاترینا مکزیک را خریداری و برای نگهداری و ترمیم به سواحل شارجه منتقل کرد، ادامه داد:تاکنون بالغ بر 7 میلیون دلار هزینه نگهداری این دکل شده است و اخیرا شرکت نگهدارنده در مکاتبه با مقامات کشور اظهار داشته که دکل در حال نابودی است و اگر انتقال نیابد  قطعاغرق می شود.

 دکل خریداری شده طوفان کاترینا 4 تا 5 میلیون دلار قیمت گذاری گذاشته است

وی یادآور شد:کارشناسان برای دکلی که 37 میلیون دلار خریداری شده و 7 میلیون دلار هزینه نگهداری آن شده است، حدود 4 تا 5 میلیون دلار قیمت گذاری کرده اند.

سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه بخشی از  750 میلیون دلار درآمد نفتی دولت گذشته  در این زمینه ها به هدر رفته است، تصریح کرد:پرونده این دکل نیز در کمیسیون اصل 90 باز است و اگر دیده شود که رسیدگی به پرونده های کلان فساد اقتصادی به ویژه دو دکل نفتی دچار گذشت زمان شده است، کمیسیون اصل 90 از وزارت نفت گزارش می خواهد و اسامی این افراد را منتشر می کند.

۲۸
مهر

دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامیطی نامه‌ای به اظهارات محسن هاشمی رفسنجانی پاسخ داد و گفت: اگر مهدی هاشمی و سایر عوامل این فساد بزرگ بابت رشوه‌ای که گرفته‌اند محاکمه می‌شدند، ایران در دادگاه کرسنت محکوم نمی‌شد.

به گزارش فارس، علیرضا زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس نهم طی نامه‌ای سرگشاده به اظهارات محسن هاشمی فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام پاسخ داد.

در بخشی از این نامه آمده است: اگر مهدی هاشمی و سایر عوامل این فساد بزرگ بابت رشوه‌ای که گرفته‌اند محاکمه می‌شدند، ایران در دادگاه کرسنت محکوم نمی‌شد.

متن کامل این جوابیه بدین شرح است:

«بسمه تعالی
جناب آقای محسن هاشمی رفسنجانی
سلام علیکم
در کنفرانس خبری 17 مهرماه 95 برای چندمین بار، بزرگ ترین فساد تاریخ ایران را که ده‌ها میلیارد دلار تاکنون به مردم میهنم خسارت زده است، در عرصه عمومی مطرح کرده و خواهان محاکمه عوامل این فساد از جمله آقای مهدی هاشمی رفسنجانی شدم.

پس از این نشست خبری جنابعالی در مقام دفاع از برادر خود برآمده و سخنانی بی ارتباط با موضوع بیان کرده‌اید. گفته اید «مناسب است ایشان(زاکانی)، به همان کیفرخواست محرمانه مهدی هاشمی که بصورت غیر قانونی منتشر کرده‌اند، مراجعه کرده و ملاحظه کنند که هیچ اتهامی مربوط به این موضوع وجود ندارد و صحبت‌های ایشان ناجوانمردانه و نارواست».

جنابعالی ظاهرا یا تمایل نداشته‌اید اساسا بخوانید و بدانید که موضوع بحث من چه بوده و یا قصد دارید با این قبیل فرافکنی‌ها موضوع اصلی را به فراموشی بسپارید.

درست است که کیفرخواست منتشر شده، مربوط به فسادهای متعدد برادر شماست، اما همانطور که گفته‌اید در این کیفرخواست جای فسادهای نفتی مهدی هاشمی خالی است و همین است که مورد اعتراض ماست.

فریاد ما برای این بلند است که چرا علی رغم اسناد متعدد و غیرقابل انکار داخلی و بین المللی، به پرونده رشوه‌گیری افرادی مشخص از جمله مهدی هاشمی رفسنجانی از غول های بزرگ نفتی رسیدگی نمی‌شود؟

در خاطرات پدر جنابعالی آمده است که مهدی هاشمی رفسنجانی هنگامی که فقط 25 سال داشته است، با دستور آیت‌الله هاشمی به وزیر وقت نفت، به عضویت هیئت مدیره پارس جنوبی درآمده تا هم درآمدی داشته باشد و هم به درسش لطمه نخورد!

بگذریم از این سوال که کدام یک از میلیون‌ها مردم محروم و مستضعفی که انقلاب و جمهوری اسلامی مدیون آنهاست چنین فرصتی را دارد که در چنین سن و سالی به چنان مقامی برسد و در کنار کسب درآمد به درسشان آسیبی نخورد؟

اما جناب هاشمی! برادر 25 ساله شما وزارت نفت را که امانتدار گنج عظیم نفتی این مردم بوده را به همراه چند همدست و همدستان دیگر خود به فساد کشیده و با گرفتن رشوه های کلان، موقعیتی که پدر شما برایش فراهم کرده بود را تبدیل به دکان حراج ثروت مردم من کرده است.

گفته‌اید «البته بر ما روشن نیست که چرا ایشان(زاکانی) بعد از یک سالی که مهدی زندان خود را می‌گذراند، مجددا و با خیالی آسوده، چنین تهمت‌هایی که قبلا به ناحق بیان کرده بود را دوباره تکرار می‌کند». آنچه بارها و بارها گفته‌ام، نه تهمت است و نه ناروا. امروز کشور در آستانه صدور حکم نهایی دادگاه لاهه و وارد شدن خسارتی بزرگ و میلیاردها دلاری به مردم مستضعفی است که برای دادن 45 هزار تومان یارانه به آنها عزا گرفته می‌شود.

اگر مهدی هاشمی و سایر عوامل این فساد بزرگ بابت رشوه‌ای که گرفته‌اند محاکمه می‌شدند، ایران در دادگاه کرسنت محکوم نمی‌شد.

رشوه ستانی برادر شما امروز به دلیل ممانعت دست‌های قدرتمند از محاکمه وی، از سوی دادگاه لاهه به عنوان یک روال عادی در قرارداد کرسنت تلقی شده و دادگاه، چون قرارداد را شامل فساد تشخیص نداده، ایران را محکوم کرده است.

محاکمه نکردن مهدی هاشمی رفسنجانی و همدستانشان بابت رشوه ستانی در پرونده‌های کرسنت و استات اویل، جیب بری ده‌ها میلیاردی از 80 میلیون ایرانی است.

مرا تهدید به شکایت کرده‌اید. البته سابقه شکایت از من را نیز دارید و دیده‌اید که چگونه آنچه گفته‌ام، به تائید دادگاه رسیده و از اتهامات شما به اتفاق آرا تبرئه شده‌ام. از شما تقاضا دارم حتما درباره افشاگری کرسنت نیز از بنده شکایت کنید تا بلکه دادگاه به این پرونده جنایتکارانه وارد شود؛ تا دادگاه فرصت و محملی باشد برای فاش گفتن حقیقت و جلوگیری از فدا شدن حق 80 میلیون مردم مظلوم ایران به پای چند مفسد معلوم الحال.

والسلام
علیرضا زاکانی
1395/7/28»

۲۳
مهر
منابع رسانه ای سوری از هلاکت فرمانده گروه لواء شهداء داریا زیر مجموعه گروه تروریستی تکفیری ارتش آزاد در شمال سوریه خبر می دهند.
 
عاقبت عامل تخریب حرم حضرت سکینه +تصاویر

بنابر این گزارش، ابوجعفر الحمصی فرمانده نظامی گروه شهدا داریا که در شهرک داریا واقع در حاشیه جنوب غربی شهر دمشق فعالیت دارد عصر روز گذشته در شهر درکوش واقع در حاشیه غربی استان ادلب سوریه به هلاکت رسیده است. رسانه های نزدیک به تروریستها علت مرگ وی را غرق شدن ناگهانی وی در رودخانه عین الزرقاء اعلام کرده اند. وی افسر فراری ارتش سوریه بود که همزمان با آغاز بحران در این کشور به گروه های تروریستی تکفیری پیوسته و نقش مستقیمی از جنایات وحشیانه علیه دولت و مردم کشورش ایفا کرده بود. از مهمترین جنایات وی می توان به گلوله باران و تخریب حرم مطهر حضرت سکینه (س) در عملیات مشترک با گروه جبهه النصره شاخه رسمی القاعده در سوریه اشاره کرد. وی ماه گذشته به همراه صدها تروریست تحت امرش در قالب طرح اخراج از داریا به استان ادلب سوریه منتقل شده بود. الحمصی اخیرا در مصاحبه با رسانه های حامی تروریسم در سوریه وعده داده بود که بزودی به همراه هزاران تن از هم قطارانش به دمشق حمله و آن را تصرف خواهد کرد.

عاقبت عامل تخریب حرم حضرت سکینه +تصاویر

عاقبت عامل تخریب حرم حضرت سکینه +تصاویر

عاقبت عامل تخریب حرم حضرت سکینه +تصاویر

عاقبت عامل تخریب حرم حضرت سکینه +تصاویر

 

 

۱۷
مهر

صادق صبا بعد از برکناری با مدیریت سعودی در دوبی مستقر و راه اندازی سریع این شبکه تلویزیونی را پیگیری می کند.

به گزارش پارس، صادق صبا که چندی پیش به بهانه رسوایی های جنسی به ظاهر از شبکه بی بی سی فارسی کنار گذاشته شد با هماهنگی سرویس اطلاعاتی انگلیس در اختیار جریان وهابیت و سرویس اطلاعاتی سعودی قرار گرفت.

بر این اساس شبکه جدید فارسی زبان تلویزیونی که عربستان سعودی هزینه آن را رسما تامین می کند به زودی پخش برنامه هایش را شروع خواهد کرد.

این شبکه عناصر پشت پرده اش، عناصر بی بی سی فارسی هستند و اصلی ترین صحنه گردانش «صادق صبا» است که چند ماهی از مدیریت بی بی سی فارسی کنار گذاشته شده است.

صادق صبا بعد از برکناری با مدیریت سعودی در دوبی مستقر و راه اندازی سریع این شبکه تلویزیونی را پیگیری می کند.

بر اساس زمان بندی صورت گرفته این شبکه بایستی پیش از انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری ایران راه اندازی شود.

تمرکز این شبکه روی موضوعات حقوق بشری علیه ایران خواهد بود و حدس زده می شود «بی بی سی شماره 2» از حدود اواخر آذرماه پخش آن روی ایران آغاز شود.

بی بی سی فارسی هم پیش از انتخابات سال 88 راه اندازی شد.

در سال ۲۰۰۷ میلادی، بی‌بی‌سی اعلام کرد که در پی تأسیس یک تلویزیون به زبان فارسی در اواخر سال 2009(اوایل دی ماه 1388) است.

اما به دلیل تاثیرگذاری بر انتخابات سال 1388 تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی پخش برنامه‌های خود را از روز ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۰۹ میلادی، (۲۵ دی ۱۳۸۷) آغاز کرد. در واقع بی‌بی‌سی فارسی 6 ماه قبل از انتخابات 88 راه‌اندازی شد.

۱۴
مهر

کتاب معرفی فارغ‌التحصیلان این دوره را منتشر کرده است که عکس مریم رجوی، از رهبران سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران هم در میان فارغ التحصیلان این دانشگاه دیده می‌شود.

در این ویژه‌نامه رهبر سازمان مجاهدین خلق یکی از فارغ التحصیلان این دانشگاه و با عنوان "مریم قجر عضدانلو، ساکن فرانسه" معرفی شده است.

در پی این اقدام، ریاست دانشگاه صنعتی شریف، دستور تعلیق فعالیت انجمن فارغ‌التحصیلان این دانشگاه را صادر کرده و در بیانیه ای گفته "مدیریت این دانشگاه (صنعتی شریف) اعلام می‌دارد، این انجمن ارتباط سازمانی و تشکیلاتی با دانشگاه صنعتی شریف ندارد و پیگیری‌های لازم برای برخورد قانونی با خاطیان از طریق مراجع ذیربط در حال انجام است".

بر اساس بیانیه این دانشگاه، تمامی نسخه های موجود این کتاب جمع آوری شده است.

این در حالیست که ۳۳ نفر از نمایندگان مجلس ایران با ارائه تذکر کتبی به وزیر علوم، خواستار توضیح درباره چاپ عکس مریم رجوی در ویژه‌نامه فارغ‌التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف شدند.

مریم رجوی، دانشجوی رشته مهندسی متالورژی در دانشگاه صنعتی شریف تهران بوده است.

۱۳
مهر

دو ماهی است که ۴۰۰میلیون دلار وجه نقد از سوی آمریکا به ایران داده شده، اما دولت هنوز هیچ اطلاعاتی درباره آن منتشر نکرده و مشخص نیست که این درآمد جدید ارزی را در چه راهی هزینه خواهد کرد.

مهر: حدود دو ماه از زمان تحویل ۴۰۰ میلیون دلار وجه نقد از سوی دولت آمریکا به ایران گذشته است. همه چیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و مشخص هم نیست که چه سرنوشتی را می‌توان برای آنها متصور بود. هیچ دستگاهی هم از دولت یازدهم حاضر نیست در این‌باره اطلاع‌رسانی کرده و توضیحی ارایه دهد. گویا دلارهای آزاده شده که می‌تواند یک فرصت طلایی برای بازگرداندن رونق و شکوفایی به اقتصاد باشد، در یک فضای خاکستری، سرنوشت نامعلومی پیدا کرده است.

تا این لحظه هیچکس اطلاعی از اینکه این دلارها بعد از تحویل در قالب جعبه‌های چوبی، چه مسیری را طی کرده و به کجا رفته‌اند، آیا به خزانه واریز می‌شوند یا خیر، محل هزینه‌کردشان کجا است و آیا نظارتی بر چگونگی هزینه‌کرد آنها قرار است صورت بگیرد یا خیر، ندارد و همین امر فضای گمانه‌زنی را داغ کرده است.

داستان هر چه که باشد، اکنون ۴۰۰ میلیون دلار پتانسیل برای سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف اقتصاد ایران وجود دارد که باید به صراحت گفت که ورود این حجم از سرمایه به اقتصاد ایران، می‌تواند رونق و تحرک قابل توجهی را ایجاد کند. اگر حتی دلار را ۳۱۰۰ تومان یعنی همان نرخ مبادله‌ای در نظر بگیریم، این ۴۰۰ میلیون دلار قدرت نقدینگی بالایی برای اقتصاد ایران خواهد داشت و در صورت هزینه‌کرد درست، می‌تواند گره‌های بسیاری را در حوزه تولید کشور باز کند.

البته داستان به همین ۴۰۰ میلیون دلار ختم نمی‌شود؛ آسوشیتدپرس، اوایل شهریورماه و درست به فاصله چند هفته بعد از تحویل ۴۰۰ میلیون دلار پول نقد به ایران، اعلام کرد که دولت اوباما گفته که در ماه ژانویه، یعنی ۲ روز بعد از اینکه اجازه تحویل ۴۰۰ میلیون دلار پول نقد به ایران را داده است، ۱.۳ میلیارد دلار دیگر نیز بابت حل و فصل دعوای حقوقی در خصوص تجهیزات نظامی تحویل داده نشده، به تهران پرداخت کرده است.

الیزابت ترودو، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا همان روزها اعلام کرد که واشنگتن نمی‌تواند به خاطر حساسیت‌های دیپلماتیک، چیز بیشتری درباره پرداخت پول در ۱۹ ژانویه اعلام نماید. ظاهرا این ۱.۳ میلیارد دلار طی ۱۳ قسط جداگانه ۹۹۹۹۹۹۹۹.۹۹ دلاری و یک قسط نهایی ۱۰ میلیون دلاری به ایران پرداخت شده است.

این موضوع در شرایطی مطرح می‌شود که آنگونه که بانک جهانی مردادماه امسال گزارش داده است، ۳۰ میلیارد دلار از دارایی‌های ایران پس از برجام آزاد شده است؛ اما همه این اعداد و ارقام کوچک و بزرگ، بدون هیچ شفاف‌سازی و ارایه گزارشی از سوی دولت، به دست ایران رسیده است.

البته اعداد و ارقام مربوط به پول‌های بلوکه شده ایران در خارج از کشور، خود داستانی طول و دراز دارد. تابستان سال قبل بود که حجم دلارهای بلوکه شده ایران در خارج از کشور که قرار بود بعد از برجام آزاد شوند، در ابعاد کوچک و بزرگی مطرح می‌شد و کار قضاوت در مورد عدد اصلی آن را سخت می‌کرد؛ مسئولان دولتی هر یک، ارقام متعددی عنوان می‌کردند و در مقابل، رسانه‌های خارجی هم اعدادی دیگر؛ به نحوی که گمانه‌ها در مورد حجم پول‌های بلوکه شده ایران در خارج از کشور از ۲۹ میلیارد دلار تا ۱۸۰ میلیارد دلار متغیر بود. اما همه چیز دست به دست هم داده بود تا عدم شفافیت بر میزان منابع ارزی بلوکه شده ایران سایه بیفکند و تا این لحظه هم، کمتر شفاف‌سازی در مورد آنها صورت گرفته است.

پویا جبل‌عاملی، اقتصاددان در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص وضعیت ۴۰۰ میلیون دلار پول نقدی که از سوی آمریکا دو ماه پیش به ایران داده شده است، می‌گوید: بخشی از پول‌های بلوکه شده ایران که آزاد می‌شود، در حقیقت ذخایر بانک مرکزی است و بنابراین، دولت در گذشته ریال آنها را تحویل گرفته است، بنابراین این پول‌ها قابل هزینه‌کرد از طریق بودجه عمومی دولت نیستند.

وی می‌افزاید: چنانچه ۴۰۰ میلیون دلار آزاد شده، بخشی از ذخایر بانک مرکزی باشد که از گذشته بلوکه شده و بعدا آزاد شده است، این پول جزو ذخایر بانک مرکزی است و باید به حساب این بانک واریز شود، اما اگر ریال آنچه که آزاد می‌شود، به نحوی از سوی دولت تحویل گرفته نشده باشد که به نظر می‌رسد ارقام این بخش بسیار اندک است، آنجا است که دولت می‌تواند از آن پول استفاده کند.

جبل عاملی سناریوی دیگر برای هزینه‌کرد ۴۰۰ میلیون دلار پول بلوکه شده ایران را واریز بخشی از پول‌های مذکور، به حساب صندوق توسعه ملی دانست و خاطرنشان کرد: صندوق توسعه ملی صندوقی است که سهم ۲۰ درصدی از درآمدهای نفتی دولت را دارد و بنابراین در حال حاضر حساب صندوق توسعه ملی و بانک مرکزی هم یکسان است و در این صورت هم، باز دولت رقم بسیار پایینی در اختیار خواهد داشت که بتواند هزینه کند.

وی تاکید کرد: هنوز مشخص نیست که پول‌هایی که به صورت نقدی به ایران داده شده است، از چه محلی بوده است. پس باید ابتدا منشا آن مشخص شود و دولت و بانک مرکزی تعیین کنند که به چه شکلی این پول‌ها را در اختیار گرفته و به چه شیوه‌ای آن را هزینه خواهند کرد.

به اعتقاد جبل عاملی، این رقم ممکن است بدهی دولت امریکا به ایران بوده باشد که به این شکل باشد، این پول متعلق به دولت است و باید به بانک مرکزی تحویل داده شده و ریال آن به خزانه واریز شود. اما به هرحال هنوز هیچ چیز شفاف‌سازی نشده و باید هر چه سریعتر از سوی دولت تعیین‌تکلیف و گزارش مبسوطی از آن ارایه شود.

بی‌شک لازم است که دولت در مورد این ۴۰۰ میلیون دلاری که آمریکا به صورت نقدی و بدون ثبت در هیچ حساب و کتاب دفتری و رسمی، به ایران تحویل داده است، اطلاع رسانی شفافی انجام دهد و مشخص کند که این پول به کجا رفته، آیا خزانه دولت محلی برای واریز این دلارها و هزینه‌کرد آن بوده یا اینکه این پول هم همچون دلارهای بلوکه شده ایران، از قبل پیش‌خور شده و بانک مرکزی ریال آن را به دولت تحویل داده است؟ اگر نه، دولت چه برنامه‌ای برای هزینه‌کرد آن در اقتصاد ایران دارد؟ همه چیز منتظر یک شفاف‌سازی جامع از سوی دولت است و شاید بد نباشد دستگاههای نظارتی نیز در این مساله ورود کنند.