مناظره ،هدف یا ابزار کشف حقیقت؟
گاهی سکوت خردمندانهترین و اخلاقیترین واکنش است، حتی در میانه رقابت انتخاباتی.
گاهی پذیرش وجود «نقاط نیازمند تغییر» در «خود و خودیها» یا پذیرش «نقاطی قابل احترام» در «رقیب» منصفانهترین کار است.
چنین پذیرشی، هم گامی برای «توسعه» جهان بیرونی آدمی است و هم گامی در «تعالی» جهان درون وی.
جای افسوس یا فرصت بهبود است که موضوع مناظره و زنده یا ضبطی بودن آن نیز ابزاری شدهاست برای مجادلاتی که کمتر نشان «تعمیق شناخت» و نقد منصفانه و آگاهانه روش و بهبود شرایط دارد. مجادلاتی که فقط ابزاری است برای تخریب بیشتر رقیب.
آیا مناظره زنده و اساساً نفس «مناظره تلویزیونی چندساعته»، «خیر مطلق» است که باید عدم پخش زندهی آن را همچون یک «شر مطلق» و پیشنهاد تغییر روش زنده را دشنام و اتهام محسوبکنیم و هریک از طرفین و هوادارانشان بکوشند که این دشنام یا اتهام را به گردن رقیب خود بیاویزد.
مناظره هم فقط یک روش شناخت است با همهی دستاوردها و نیز همهی آسیبهایش که باید آسیبشناسی و نقد شود.
در مناظراتی که تا کنون دیدهایم چقدر سخن از مفاهمه و مکاشفه حقیقت یا شناسایی راه بهتر مدیریت بودهاست؟
آیا مناظراتی که دیدهایم بیشتر شایستهی نام «محاجه» و «مجادله» نبودهاند؟ (محاجههای تاریخی با عینالقضات همدانی، حسین منصور حلاج یا گالیله را شنیدهایم.)
آیا در چنین مناظراتی ممکن نیست کسی آمار غلط اعلام کند و چون قرار است در نیمساعت کل مسأله حل و فصل شود اساسا کل جلسه به انحراف برود؟
آیا در چنین مناظراتی بخشی از حقیقت تحت تأثیر توان اشخاص در جنگ روانی و صحنهگردانی و «شعبده بازیهای صحنهای» نیست؟
مناظراتی که قرارباشد همه افراد جامعه را با هر سطح دانش و اطلاع و انتظاری جذب یا جلب کند و به صراحت گفتهشده که باید «شور» و «شوق» برای افزایش «مشارکت کمیتی» و افزایش «تعداد آرا مأخوذه» را موجب شود، چقدر به «شعور» و «تحلیل» واقعیات برای افزایش عمق و دقت و «کیفیت آرای مأخوذه» کمک میکند؟
مناظره در برابر دیدگان مردمی که از آموزشهای مقدماتی مبانی «سیاست» یا «اقتصاد سیاسی» محروم بودهاند چقدر به تنهایی گرهگشا است؟
بپذیریم که هریک از طرفین ممکن است نقدهای منصفانه و کارشناسی به مناظرهی زنده داشته باشد.
بپذیریم که مناظره فقط یک راه از راههای بسیار مختلف ایجاد عدالت و شفافیت است.
اینکه ناگهان دفاع جانانه از مناظره زنده سکهی رایج بازار میشود و مخالفت یا حتی نقد و آسیبشناسی آن، دشنامی شایستهی رقیب خود میشود، خودش خبر از یک نقایصی و کاستیهایی میدهد.
وقتی اینگونه صحبت از وجوب زنده بودن مناظرات میشود،
باید پرسید: هریک از گروهها و اشخاص مدافع کنونی، آیا به اندازهی کافی از رسانهها و «روزنامههای آزاد» و اطلاعرسانی زندهی شئون مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اداری، مذهبی و فرهنگی دفاع کردهاند؟
وقتی مناظره تلویزیونی اینگونه اهمیت مییابد،
باید پرسید: آیا از توزیع کاملا برابر و کاملا آزاد امکانات رسانهی ملی بین تفکرات و نحلههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اداری، مذهبی و فرهنگی در تمام طول سال دفاع کردهایم؟
آیا از اینکه هریک از این شاخهها و نحلهها نگرش خود را آنگونه که خود میخواهند (و نه آنگونه که دیگران برایشان میسازند)، تبلیغ و بیان کنند، دفاع میکنیم؟
بیایید در مورد مناظره اغراق و غلو نکنیم و ظرفیتها و محدودیتهای آن را منصفانهتر نقد و بررسی کنیم و از آن هم ابزاری دیگر برای تخریب رقیب به هر قیمتی نسازیم. رقیب انتخاباتی ما نیز بخشی از سرمایه و توان ملی کشور است که البته هم «نقاط نیازمند تغییر» دارد و هم «نقاط قابلاحترام» ، چنانکه ما خود و خودیهایمان هر دوی اینها را داریم و در عین حال با «دلایل» و «علایق»خویش، خود و خودیها را ترجیح میدهیم. حق هریک از ما این است؛ و انتخابات فرصتی برای شناسایی میزان این «حق ترجیح»، در سطح ملی است.
بعد از تحریر: البته نفس حساسیت به مسائل انتخابات ارزشمند است. موضوع مورد تأمل یا ارزیابی در این یادداشت عمق و روشهای بروز این حساسیت است.
- ۹۶/۰۲/۰۲