نگاهی به فیلم سارا و آیدا
سارا و آیدا روایت دو زن در جامعهی امروز است که هر یک مشکلات و مصائب خود را دارند؛ اگرچه که پروندهی مشکلات آنها پس از حادثه و بهصورت محدود گشوده میشود و داستان فیلم حول سارا میگردد.
جامعهای که داخل فیلم تصویر میشود باورپذیر، ملموس و قابلتأمل است. انسانها شعارگونه خوب و یا به طرز خصمانهای بد نیستند؛ بلکه انسانهایی با رفتارهای خوب و بد هستند. بهعنوان مثال شخصیت سعید(مصطفی زمانی) نه صرفاً موجودی پلید و بد ذاتی بالفطره نشان داده میشود نه انسانی قابل ترحم، او یک فرصتطلب در از طبقهای مرفه است و شارلاتان بودنش هم بیشتر از یک سیلی زدن و تهدید های زبانی بیشتر نیست.
شخصیت سارا با بازی غزل شاکری، قابل احترام محجوب و مهربان است. انتخاب بازیگر برای تداعی این ویژگی های شخصیتی برای او بسیار اثربخش بودهاند. همچنین آیدا با بازی پگاه آهنگرانی، همانگونه که باید یک دختر پر انرژی و جنبوجوش(به همراه یک تنهایی و غم پنهان در چشمانش) از کار در آمده است.
فیلم را میشود به دو بخش تقسیم کرد: ۱ پیش از تصادف آیدا ۲ پس از تصادف
قسمت اول فیلم از ریتمی تند برخوردار است و اتفاقات پی در پی رخ میدهند. مازیار میری برای شناساندن شخصیت های داستان از لایههای تودرتو استفاده نمیکند؛ اگرچه که شخصیتپردازیها سطحی اتفاق نمیافتند.
در خصوص سریع شناسانده شدن شخصیتها، یکی از مثال های خوب سعید است که همان ابتدا که به کمک سارا میآید، میتوان احتمال رفتار متناقضی از او داشت و خامِ چهره و چشمان مصطفی زمانی نشد!
به همان میزانی که سرعت در شناساندن شخصیتها در ورود سریع به قصه خوشایند است؛ کش آمدن پایان فیلم، بهویژه در نیمهی دومِ قسمت دومِ فرضی فیلم، اندکی موجب خستهکننده شدن فیلم میشود.
پس از تصادف ریتم فیلم میافتد و گویی قصه به همان سرگیجه و سردرگمی وارد میشود که سارا وارد آن شده است. میتوان این تلقی را هم کرد که فیلم پس از تصادف در حال فرود تدریجی پس از اوج و ورود به ورطهای شبیه به سقوط است و برای آنکه زمان فیلم به پایان مورد نظر برسد باید موضوعات در پیش چشم مخاطب تابخورده و زمان فیلم سپری شود.
زمان لازم برای مطرحشدن اتفاقاتی که لازم هستند تا سارا به تصمیم خود، یعنی رفتار شرافتمندانه و اعتراف به گناه برسد زیاد است و این حس آنجایی بیشتر احساس میشود که بخش دوم فیلم از حیث زمانی برابر با بخش اول است، درحالیکه نتیجهی قصه تقریباً معلوم و مشخص است.
موضوع بعدی شکل و شیوهی تحقیق نمودن مأموران آگاهی برای رسیدن به نتیجه است. اگر در ابتدا سرگرد بازرس با جدیت و بدون اعتماد به اظهارات پیش می رود، در پایان داستان چنان به اظهارات سارا اعتماد دارد که تنها یک امضا میتواند سارا را از ظن قانون رها کند.
در کل فیلم سارا و آیدا فیلمی شستهرفته و خوشساخت است و نقاط ضعف آن شاید بیشتر در افتوخیز بیان موضوعات در فیلم هستند. در بخشهایی از فیلم، عدم تناسب زمان در نظر گرفتهشده با رخ دادها و کشش موضوعات موجب آن شده که در زمانهایی احساس تند گویی و در جاهایی حس خستهکننده در قصهگویی را داشته باشیم.
در مورد فیلم سارا و آیدا باید به نوع شخصیتپردازی روان و باورپذیر مازیار میری با دیگر اشاره کرد، چرا که شخصیت اصلی فیلم او، دارای ویژگی های شخصیتی است، که در سینمای این روزگار کشور کمتر میبینیم و در بسیاری از آثار سینمایی، شاهد برجسته شدن مفاهیمی هستیم که نه در فرهنگ ملی و نه در آموزههای معرفتی و دینی این مرزوبوم جایی ندارند.
سارا در فیلم مازیار میری زنی باشرافت و غم خوار و تودار است. او در درون بار سنگینی را به دوش میکشد که حتی مادر را هم از آنها باخبر نمیسازد(موضوع زندگی کردن برادرش در خارج از کشور) و یک تنه در مقابل طلب کاران ایستاده است. این نکته به خوبی باعث میشود تا اوج شرافتمندی او برای پذیرش موضوع سرقت اسناد، کاملاً قابل باور باشد و بیننده چنین رفتاری را از شخصیتی چون سارا کاملاً محتمل بداند.
مثال دیگری را در مورد بازی خوب غزل شاکری باید عنوان کرد و آن بازی با چشم توسط اوست. در بسیاری از سکانسها او نیمی از بازی خود را با نگاهش انجام میدهد. همانند سکانسی که در مقابل درب شرکت در میان تلألؤ نور، به سعید که داخل خودرو است نگاه میکند و نور صحنه و جنس نگاه و مکث شاکری، تداعیکنندهی سپیدرویی سارا و نگاهش به تاریکی پیرامون سعید است.
همچنین شخصیت آیدا هم دوستداشتنی و قابل احترام تصویر شده است. رفاقتی که آیدا در قبال سارا انجام میدهد، بیشتر در دوستی های مردانه روایت میشود؛ اما آیدا مسئولانه و در نهایت معرفت و دوستی جان خود را هم در راه رفاقت میدهد.
آنچه در سارا و آیدا میبینیم، فیلمی محترم بر مبنای قصهای باورپذیر(اگرچه که موضوعی بدیع ندارد) توسط کارگردانی است که پیشازاین هم نشان داده که برای زمان سپری کردن تماشاگران در سالن سینما احترام و ارزش قائل است.
- ۹۶/۰۶/۰۸