۳ سفارش ابلیس به نوح نبی(ع)
امام باقر(ع) فرمود: چون نوح نزد پروردگارش قوم خویش را نفرین کرد ابلیس ملعون نزد آن حضرت آمد و ایشان را به سه موضوع سفارش کرد.
به گزارش تسنیم، موضوع سفارشات ابلیس به برخی پیامبران و رسولان الهی مسألهای است که اهلبیت(ع) در روایات مختلف به آن اشاره کردهاند. در این بخش ماجرای سفارش ابلیس به نوح(ع) را بر اساس کتاب خصال صدوق نقل میکنیم.
امام باقر(ع) به جابر فرمود: «چون نوح نزد پروردگارش قوم خویش را نفرین کرد ابلیس ملعون نزد آن حضرت آمد و گفت: اى نوح تو حق یک نعمتى بر من دارى که میخواهم به تو به مثل آن را به تو دهم. نوح فرمود به خدا بر من ناگوار است که بر تو حق نعمتى داشته باشم؛ آن نعمت چیست؟ گفت بله، نفرین کردى خدا قومت را غرق کرد و دیگر هیچ کس نماند که من به گمراه کردن او رنج ببرم. پس من راحتم تا مردم دیگرى به وجود آیند و آنها را گمراه کنم. نوح(ع) فرمود:مثل آن چه میخواهى به من بدهى؟ گفت مرا در سه جا بیاد آور که در این سه به بنده نزدیکترم: هر وقت غضب کردى مرا به یاد آور، هر وقت خواستى میان دو نفر حکم کنى مرا به یاد آور، هر وقت با زن بیگانه خلوت کردى و با شما هیچ کس نیست مرا بیاد آور.» (خصال، ج1، ص146)
البته باید یادآور شویم که ابلیس ملعون همیشه کوتاهبین بوده است و فهم چندانی نسبت به برنامههای خداوند و انبیاء و اوصیا نداشت، زیرا باید میدانست که نوح(ع) بدون خواست خداوند اقدام نمیکرد و در اصل بر اساس آیات قرآن عامل اصلی ساخت کشتی و آن طوفان عظیم خداوند متعال بر اساس حکمتش بوده است.
این موجود خبیث در ابتدای خلقت آدم(ع) هم بر اساس فهم کوتاه خود نسبت به برنامه خداوند درباره خلیفه قرار دادن آدم(ع) بر روی زمین اعتراض داشت، این در حالی بود که هیچ مخلوقی تا آن زمان توان خلافت در زمین را نداشت و با اینکه این موضوع را میدانست، باز لب به اعتراض و لجاجت گشود. در این حدیث هم شاهدیم خود را در مقامی میبیند که رسول صاحب عزم را نصیحت کند هرچند برخی از اسرار خود را جاهلانه فاش کرد.
متن حدیث:
لَمَّا دَعَا نُوحٌ ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى قَوْمِهِ أَتَاهُ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَالَ یَا نُوحُ إِنَّ لَکَ عِنْدِی یَداً أُرِیدُ أَنْ أُکَافِئَکَ عَلَیْهَا فَقَالَ نُوحٌ وَ اللَّهِ إِنِّی لَبَغِیضٌ إِلَیَّ أَنْ یَکُونَ لَکَ عِنْدِی یَدٌ فَمَا هِیَ قَالَ بَلَى دَعَوْتَ اللَّهَ عَلَى قَوْمِکَ فَأَغْرَقْتَهُمْ فَلَمْ یَبْقَ أَحَدٌ أُغْوِیهِ فَأَنَا مُسْتَرِیحٌ حَتَّى یَنْشَأَ قَرْنٌ آخَرُ فَأُغْوِیَهُمْ فَقَالَ لَهُ نُوحٌ مَا الَّذِی تُرِیدُ أَنْ تُکَافِئَنِی بِهِ قَالَ لَهُ اذْکُرْنِی فِی ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ فَإِنِّی أَقْرَبَ مَا أَکُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا کَانَ فِی إِحْدَاهُنَّ اذْکُرْنِی إِذَا غَضِبْتَ وَ اذْکُرْنِی إِذَا حَکَمْتَ بَیْنَ اثْنَیْنِ وَ اذْکُرْنِی إِذَا کُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِیاً لَیْسَ مَعَکُمَا أَحَدٌ.
- ۹۵/۱۲/۲۹