ریپورتر

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۲۲۹۶ مطلب توسط «درویش» ثبت شده است

۲۸
مهر
 
با این تست ساده می توانید پی ببرید که چشمانتان تا چه اندازه قدرت بینایی دارند.
تصویر یک تست ساده برای بینایی چشم (تصاویر)
به گزارش  جام جم آنلاین و به نقل از دیلی میل ، باید مشابه این تست های چشم را ببینید. البته برخی از این تست ها چندان دقیق نیستند اما روی هم رفته درصد صحیح بودن آنها بالاست، نمونه اش تست ساده ای که در ادامه می بینید.
در کادر پایین دقت کنید. چه چیزی می بینید؟ این کادر حاوی یک عدد است. خوب دقت کنید. 

عددی که در این تصویر گنجانده شده 571 است. اگر بتوانید این عدد را تشخیص بدهید یعنی قوه بینایی شما بسیار خوب و اصلا در حد عالی است:
۲۸
مهر

دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامیطی نامه‌ای به اظهارات محسن هاشمی رفسنجانی پاسخ داد و گفت: اگر مهدی هاشمی و سایر عوامل این فساد بزرگ بابت رشوه‌ای که گرفته‌اند محاکمه می‌شدند، ایران در دادگاه کرسنت محکوم نمی‌شد.

به گزارش فارس، علیرضا زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس نهم طی نامه‌ای سرگشاده به اظهارات محسن هاشمی فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام پاسخ داد.

در بخشی از این نامه آمده است: اگر مهدی هاشمی و سایر عوامل این فساد بزرگ بابت رشوه‌ای که گرفته‌اند محاکمه می‌شدند، ایران در دادگاه کرسنت محکوم نمی‌شد.

متن کامل این جوابیه بدین شرح است:

«بسمه تعالی
جناب آقای محسن هاشمی رفسنجانی
سلام علیکم
در کنفرانس خبری 17 مهرماه 95 برای چندمین بار، بزرگ ترین فساد تاریخ ایران را که ده‌ها میلیارد دلار تاکنون به مردم میهنم خسارت زده است، در عرصه عمومی مطرح کرده و خواهان محاکمه عوامل این فساد از جمله آقای مهدی هاشمی رفسنجانی شدم.

پس از این نشست خبری جنابعالی در مقام دفاع از برادر خود برآمده و سخنانی بی ارتباط با موضوع بیان کرده‌اید. گفته اید «مناسب است ایشان(زاکانی)، به همان کیفرخواست محرمانه مهدی هاشمی که بصورت غیر قانونی منتشر کرده‌اند، مراجعه کرده و ملاحظه کنند که هیچ اتهامی مربوط به این موضوع وجود ندارد و صحبت‌های ایشان ناجوانمردانه و نارواست».

جنابعالی ظاهرا یا تمایل نداشته‌اید اساسا بخوانید و بدانید که موضوع بحث من چه بوده و یا قصد دارید با این قبیل فرافکنی‌ها موضوع اصلی را به فراموشی بسپارید.

درست است که کیفرخواست منتشر شده، مربوط به فسادهای متعدد برادر شماست، اما همانطور که گفته‌اید در این کیفرخواست جای فسادهای نفتی مهدی هاشمی خالی است و همین است که مورد اعتراض ماست.

فریاد ما برای این بلند است که چرا علی رغم اسناد متعدد و غیرقابل انکار داخلی و بین المللی، به پرونده رشوه‌گیری افرادی مشخص از جمله مهدی هاشمی رفسنجانی از غول های بزرگ نفتی رسیدگی نمی‌شود؟

در خاطرات پدر جنابعالی آمده است که مهدی هاشمی رفسنجانی هنگامی که فقط 25 سال داشته است، با دستور آیت‌الله هاشمی به وزیر وقت نفت، به عضویت هیئت مدیره پارس جنوبی درآمده تا هم درآمدی داشته باشد و هم به درسش لطمه نخورد!

بگذریم از این سوال که کدام یک از میلیون‌ها مردم محروم و مستضعفی که انقلاب و جمهوری اسلامی مدیون آنهاست چنین فرصتی را دارد که در چنین سن و سالی به چنان مقامی برسد و در کنار کسب درآمد به درسشان آسیبی نخورد؟

اما جناب هاشمی! برادر 25 ساله شما وزارت نفت را که امانتدار گنج عظیم نفتی این مردم بوده را به همراه چند همدست و همدستان دیگر خود به فساد کشیده و با گرفتن رشوه های کلان، موقعیتی که پدر شما برایش فراهم کرده بود را تبدیل به دکان حراج ثروت مردم من کرده است.

گفته‌اید «البته بر ما روشن نیست که چرا ایشان(زاکانی) بعد از یک سالی که مهدی زندان خود را می‌گذراند، مجددا و با خیالی آسوده، چنین تهمت‌هایی که قبلا به ناحق بیان کرده بود را دوباره تکرار می‌کند». آنچه بارها و بارها گفته‌ام، نه تهمت است و نه ناروا. امروز کشور در آستانه صدور حکم نهایی دادگاه لاهه و وارد شدن خسارتی بزرگ و میلیاردها دلاری به مردم مستضعفی است که برای دادن 45 هزار تومان یارانه به آنها عزا گرفته می‌شود.

اگر مهدی هاشمی و سایر عوامل این فساد بزرگ بابت رشوه‌ای که گرفته‌اند محاکمه می‌شدند، ایران در دادگاه کرسنت محکوم نمی‌شد.

رشوه ستانی برادر شما امروز به دلیل ممانعت دست‌های قدرتمند از محاکمه وی، از سوی دادگاه لاهه به عنوان یک روال عادی در قرارداد کرسنت تلقی شده و دادگاه، چون قرارداد را شامل فساد تشخیص نداده، ایران را محکوم کرده است.

محاکمه نکردن مهدی هاشمی رفسنجانی و همدستانشان بابت رشوه ستانی در پرونده‌های کرسنت و استات اویل، جیب بری ده‌ها میلیاردی از 80 میلیون ایرانی است.

مرا تهدید به شکایت کرده‌اید. البته سابقه شکایت از من را نیز دارید و دیده‌اید که چگونه آنچه گفته‌ام، به تائید دادگاه رسیده و از اتهامات شما به اتفاق آرا تبرئه شده‌ام. از شما تقاضا دارم حتما درباره افشاگری کرسنت نیز از بنده شکایت کنید تا بلکه دادگاه به این پرونده جنایتکارانه وارد شود؛ تا دادگاه فرصت و محملی باشد برای فاش گفتن حقیقت و جلوگیری از فدا شدن حق 80 میلیون مردم مظلوم ایران به پای چند مفسد معلوم الحال.

والسلام
علیرضا زاکانی
1395/7/28»

۲۸
مهر
نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سومین روز از ششمین رزمایش فدائیان حریم ولایت با استفاده از بمب های 2 هزار پوندی لیزری سی سی جی اهداف خود را مورد اصابت قرار داد و منهدم کرد.
 
۲۶
مهر
 
ششمین رزمایش فدائیان حریم ولایت نیروی هوایی ارتش ظهر دوشنبه بیست‌وپنجم مهر در منطقه عمومی اصفهان آغاز شد.این رزمایش سه روز انواع هواپیماهای شکاری رهگیر، شکاری بمب افکن، ترابری نیمه سنگین و سبک، هواپیماهای ارتباطی و شناسایی، سوخت رسان و انواع پهپادها حضور دارند و بخشی از توان نیروی هوایی ارتش در صیانت و دفاع از حریم هوایی میهن اسلامی به نمایش گذاشته خواهد شد.
 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۱

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
۲۴
مهر
محمود گبرلو روزنامه‌نگار و سردبیر و مجری سه ساله برنامه سینمایی هفت، این روزها در کنار انتشار کتاب پنجاه گفتگو با هنرمندان سینمای ایرانش، برنامه‌های جدیدی دارد. به همین بهانه روزنامه هنرمند گفتگویی با او داشته‌ تا از وضعیت هفت در دوران افخمی، توهین برخی از نشریات به اهالی سینما، وضعیت گیشه در سال جاری و دیگر مسائل روز سینمای ایران با وی صحبت کند.
 
 
آقای گبرلونظرتان در خصوص هفت در دوره افخمی که پس از شما سردبیری و اجرای برنامه را بر عهدهگرفت، چیست؟
 
در دوره ما شعار برنامه هفت این بود، هفت برای سینما ایران و ما بر اساس همین مسئله عمل کردیم و همه اهالی سینما، هفت دوران من را تریبونی برای اعلام نظرات و جلب توجه مردم و مسئولان می‌دانستند. ما در میزگرد‌ها و مناظره‌ها توجه مسئولان را به سینما جذب می‌کردیم در گفتگوها، توجه مردم را به تلویزیون و سینمای ایران. در سال‌هایی که ما در برنامه هفت مشغول بودیم، آقای کیمیایی و خانم رخشان بنی اعتماد بعد از بیست و چند سال قدم به رسانه ملی گذاشتند. به نظر من این اشتباه است که فیلمسازان بزرگی که نجیبانه در کشور کار می‌کنند و دلسوز جامعه هستند، جایی در رسانه ملی نداشته باشند. زمانی که نگذاریم سینماگران در تریبون تلویزیون خودمان نظراتشان را مطرح کنند، آنها مجبور می‌شوند که برای بیان نظرتشان راه رسانه‌های دیگری را در پیش بگیرند.

درباره برنامه هفتی که در طول یک سال گذشته به آنتن شبکه سوم سیما رفت هم من زیاد تمایلی برای اظهار نظر ندارم، به نظر من قضاوت بر عهده مسئولان و اهالی سینما و تماشاگران است اما در مجموع احساس می‌کنم مدیران مدلی که ما داشتیم را نمی‌پسندیدند و در حال حاضر رسانه ملی در تقابل با سینما قرار گرفته است.

به باور من رسانه ملی باید در کنار سینما باشد و اگر جناح‌ها و جریان‌ها و گروه‌ها نسبت به عملکرد سینما اعتراض دارند، رسانه ملی بستری را در فضایی عادلانه فراهم کند تا آنها دیدگاه‌هایشان را مطرح کنند و طرف مقابل هم دیدگاهش را مطرح کند و از میان این گفتمان‌ها بتوانیم به نتیجه‌های جدی برسیم نه اینکه مستقیما یک فیلم را هدف قرار بدهیم و سه چهار نفری دور هم بنشینیم و آن فیلم را له لورده کنیم، این کار از عدالت به دور است. وقتی که ما در جایگاه رسانه ملی قرار داریم، از عدالت به دور است که چند مخالف در کنار هم بنشینند و خودشان یک طرفه به قاضی بروند و راضی هم برگردند.

تصمیمی برای بازگشت دوباره به تلویزیون ندارید؟

طبیعتا. اگر موقعیتش فراهم شود حتما به تلویزیون برمی‌گردم به نظر خودم هم حیف است اگر تجربه چند سال برنامه سازی موفق را رها کنیم. در حال گفتگو با مدیران رسانه ملی هستم تا بتوانم حضوری دوباره داشته باشم. واقعیتش این است که می‌خواهم با طرح و ایده‌ای نو وارد این عرصه شوم، چون به نظر من عمر طرح و ایده‌ی برنامه هفت، دیگر تمام شده است و واقعا معتقد هستیم اگر مدیران تلویزیونی به این شکل را باید تعطیل کرد. این برنامه متعلق به آقای جیرانی بود با یک اهداف و برنامه‌هایی و در یک مقاطعی سیاسی مسائلی ایجاد شد که مسئولان وقت مجبور بودند برنامه هفت را ادامه بدهند، اما این نگاه الان تمام شده است و کسانی که این روزها زمام برنامه را به دست گرفته‌اند نشان داده‌اند که نمی‌تواند برنامه‌ای کاربردی ارائه کنند و اگر این برنامه تعطیل هم شود، اتفاقی در جریان سینما نمی‌افتد.

 خودم هم می‌خواهم در عرصه فرهنگی به صورت کلان برنامه‌هایی داشته باشم که زیر مجموعه‌اش می‌تواند سینم، تئاتر و موسیقی اینها باشد. الان در شرایطی هستیم که از لحاظ سیاسی و نظامی در جهان خوب پیش می‌رویم، در عرصه فرهنگی کمی دچار نقصان هستیم که باید مرتفع شود. در عرصه سینما به واسطه حضور فیلم‌های حرف‌هایی می‌زنیم اما خیلی ناچیز است در مقابل این همه موفقیتی که در عرصه سیاسی داریم. واقعیت این است که نسل آینده دوران امروز ایران را تنها از طریق فیلم می‌تواند بشناسد.

 اگر ما نتوانیم شرایط محیطی را به صورت فیلم به تصویر بکشیم، ضربه‌ای به فرهنگ خودمان وارد کرده‌ایم؛ مثلا همین مسئله تحریم‌ها خودش سوژه جذابی برای سینمای سیاسی ما است اما یک فیلم هم در این حوزه نداریم. این همان ضعف جدی سیاست‌گذاری سینمایی است. بیست سال آینده اگر بخواهیم شرایط تحریم و پس از تحریم را برای آیندگان تعریف کنیم تنها از طریق سینما و قصه این امکان را داریم اما هیچ منبع در این زمینه تولید نکرده‌ایم. مردم ایران آدم‌هایی دارای شعور سیاسی بالا هستند اما در سینما نمادی از وضعیتی امروز سیاسی جامعه نیست. سینمای ما تنها شده حوزه معضلات اجتماعی و دیگر هیچ.
 
چرا سینمای کشور ما به ژانر اجتماعی محدود شده است و دیگر ژانرهای هیچ فرصتی برای عرض اندام در سینما ما ندارند؟

سینما نیاز به تنوع در ژانر دارد و یکی از دلایلی که ما نتوانسته‌ایم اکثریت جامعه را به سینما جذب کنیم، همین نبود تنوع است. هفتاد درصد فیلم‌‎های تولید شده ما در حوزه ژانر اجتماعی است آن هم با تاکید بر رگه‌های تلخ اجتماعی، سی درصدش هم به سایر ژانرها مانند کمدی می‌پردازد. این تنوع در ژانر سینما را باید سیاست‌گذاران سینمایی معین می‌کنند و اینها هستند که نیاز سینما را در هر سال مشخص می‌کنند و به فیلم سازان برنامه می‌دهند. ضعف اصلی ما این است که ما در سینما، گفتمان نداریم، من ندیده‌ام که سینماگران جمع شوند و گفتمان کنند، نه اینکه جشن بگیرند و دست بزنند. باید مراکز پژوهش و تحقیقاتی باشند و کارگردانان، فیلم نامه‌نویسان و تهیه‌کنندگان درباره مضامین که باید در سینما مورد توجه قرار بگیرد، گفتگو کنند؛ مثلا در تمام حوزه‌ها مانند بهداشت و کار و حوزه‌های اجتماعی می‌توانند برای فیلمسازان نشست‌هایی برگزار کنند و نیازهای جامعه را مطرح کند.

عده‌ای در سینما بنا را بر این گذاشته‌اند که فاصله‌ای میان طیف‌هایی سینمایی باشد و این فاصله را مدافع منافع خود می‌دانند و این است که به صنعت سینما ضربه می‌زند. متاسفانه در جامعه ما فیلم سازان را به دلیل تعلقات سیاسی‌شان نشانه گذاری می‌کنند و آثارشان را با توجه به گرایش سیاسی شان می‌سنجند و عده‌ای از درون فیلم‌ها به دنبال نمادهایی برای مطابقت با جریان‌های سیاسی هستند تا اثر هنرمند را زیر سوال ببرند؛ مثلا در خصوص فیلم فروشنده عده‌ای مخالفان می‌گفتند که فیلم رواج بی‌غیرتی است! هر تماشاگری که از طیف‌های اعتقادی مختلف این فیلم را دیده است از درون فیلم بی غیرتی را استنباط نکرده، بلکه غیرت و تحکیم خانواده را درک کرده است.

 البته در این مسیر شاید برخی‌ها در زمینه استحکام خانواده با فرهادی اختلاف داشته باشد؛ این قابل بحث است اما دلیل نمی‌شود که کسی بیاید و بگوید که فیلم رواج بی غیرتی است مگر می‌شود فیلمسازی خودش زن و بچه و خانواده داشته باشد و مروج بی‌غیرتی باشد. اینها همان نگاه‌های سیاسی است که به سینما ضربه می‌زند. در این میان تماشگر فیلم را می‌بیند و لذت می‌برد. ما باید اجازه بدهیم که در این فضای پاک فیلم ساز تراوشات ذهن خودش را بیان کند حرف بزند و از درون این گفتگوها ما به تولید مطلوب برسیم در غیر این صورت با دستور و بخش نامه کسی فیلمی در راستای ارزش‌های دینی جامعه نمی‌سازد و حتما باید اغناء در درون هنرمند به وجود بیاید.

ما از ابتدای سال جاری با تغییری در حجم مخاطبان سینما روبرو شدیم، به نظر شما دلیل این اتفاق چیست و چگونه می‌تواند این حجم از مخاطب را حفظ کرد؟

اتفاقی که در سال ۹۵ برای سینمای ایران افتاد به چند دلیل متفاوت بود، ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که نسل جوان به شدت علاقمند به فیلم دیدن است چون سینما رفتن هم لذت بخش است و هم ارزان اما سایر تفریحات قیمت‌های بالاتری دارند. ما باید از این فرصت استفاده کنیم که نمی‌کنیم. تبلیغات سینما چه در تلویزیون‌های ماهواره‌ای، چه شبکه‌های داخلی تاثیر بسیاری در جذب مخاطبان دارد. متاسفانه به دلیل سیاست‌های غلط در دوره‌ای ماهواره ممنوع شده است اما در جامعه امروز می‌توانیم قوانین را تغییر بدهیم. امروز دیگر شبکه‌های ماهواره‌ای نمی‌توانند تاثیر منفی چندانی در جامعه ایرانی بگذارند و در برخی موارد تاثیرات مثبت بسیاری هم در مقولاتی مانند آگاهی بخشی دارند و بسیاری از جوانان خبرها و فیلم‌های روز را به زبان انگلیسی در ماهواره می‌بینند و دنیا را با وجود ماهواره بهتر می‌سازند.

 اگر ما نگاهمان را درست کنیم، بسیاری بهره درست از این ابزار می‌برند مانند اینترنت که در ابتدا با مخالف‌های بسیاری روبرو شد. تبلیغات ماهواره باعث افزایش مخاطبان سینما شده و از طرف دیگر تغییری در فضای فیلمسازی کشور رخ داده است و جوانان فیلم ساز ایرانی خیلی سریع از لحاظ تکنیک و ساختار در حال رشد هستند و دیگر مانند گذشته نیست که دانشجوی علاقند سینما مسیر ۴ ساله دانشگاه را طی کند و چند سال دستیاری کند، شاید بتواند یک فیلم سینمایی بسازد. الان یک جوان علاقمند ظرف ۶ ماه تکنیک را یاد می‌گیرد و سریع می‌تواند سرمایه گذار جذب کند و فیلم سینمایی خود را بسازد و فیلمی که ساخته می‌شود با ساختارهای نوین سینمایی است، این باعث می‌شود تماشاگر جوانی که در شبکه‌های ماهواره‌ای فیلم‌های روز دنیا را می‌بیند، از فیلم ایرانی هم استقبال کند و اگر بی‌عدالتی نباشد حمایت سازمان سینمایی از این فضا هم در روند موفقیت سینما تاثیرگذار بوده است.

در این جا است که برخی از برنامه‌های سینمایی دچار تناقض شدید هستند، از یک طرف مخاطب سینما افزایش پیدا کرده و فیلم سازان ما رشد بسیار خوبی پیدا کرده‌اند و یک عده قلیلی می‌خوهند بگویند سینما کثیف و فاسد است و به نظر من آنها هستند که باید نگاهشان را درست کنند.
 بالاخره سینمای ما به نسبت سینما دنیا محدودیت‌هایی دارد و فیلم ساز ایرانی این محدویدت‌ها را با جان و دل پذیرفته است و تحت همین محدودیت‌هایی فعالیت می‌کند. مگر چند درصد از فیلم سازان ما مهاجرت کرده‌اند؟ به تعداد انگشت‌هایی دست هم نمی‌رسد. خب طبیعی است زمانی که فیلم سازان ایرانی این محدودیت‌های را پذیرفته‌اند، مسئولان هم باید کمی با این هنرمندان کنار بیایند.
 
به عنوان مثال واژه‌ای مانند فیلم‌های جشنواره‌ای در دوره‌ای مانند دهه شصت و هفتاد مطرح شده بود، چون در اوایل انقلاب فیلم‌هایی ساخته می‌شد که زیاد مطابق دغدغه‌ها روز انقلاب اسلامی در آن دوران نبود و این فیلم‌ها در جشنواره‌ها نمایش پیدا می‌کردند و دشمنان ما در قالب خبرنگار، داور و دبیر جشنواره چنین فیلم‌هایی را مورد حمایت قرار می‌داند و در آن روزها بود که واژه سینمای جشنواره‌ای مطرح شد. الان دیگر این عنوان معنایی ندارد و برعکس اگر ما بخواهیم دینی ترین فیلم را وارد بازارهای جهانی کنیم، باید از همین مسیر جشنواره‌ها بگذریم.
 
 مگر می‌شود فیلمی را دست بگیریم و در فرانسه سینما به سینما ببریم و بخواهیم اکرانش کنند. مثلافیلم‌های ارزشی مثل محمد و بادیگارد هم باید اول به جشنواره برود و وارد بازار فیلم در همان جشنواره شود و مدیران جشنواره‌ها رغبتی برای خرید پیدا کنند و اگر آنها فیلم را بخرند آن وقت است که ما می‌توانیم فیلم‌هایمان را در سراسر جهان پخش کنیم و ارتباط جهانی پیدا کنیم. به نظر من مطرح کردن واژه سینمای جشنواره‌ای در این روزگار، مانند حرف همان منتقدانی است که هنوز هم که هنوز است می‌گویند سینماگر باید پیرو هیچکاک باشد، هیچکاک دورانش تمام شده است و در این دوران جدید ما باید خودمان را درست کنیم.

این حرف‌های هیچکاکی متعلق به دهه شصت و هفتاد است. در این روزها نگاه سیاسی به ایران کمرنگ تر شده است و از سوی دیگر در جامعه اروپایی بحث مظلومیت زن مطرح است و در چنین شرایطی یک دفعه فیلمی به نام ناهید که در ایران زیاد مورد استقبال واقع نمی‌شود، در جشنواره کن و برلین جایزه می‌گیرد.
 
 خود من در همان جشنواره کن حضور داشتم و نقدها را شنیدم، همه برداشتشان از ناهید این بود که این فیلم مظلومیت زن را نشان می‌دهد و این همان چیزی است که ما در جامعه مان نیاز داریم. چرا باید یک عده‌ای بدون تحقیق، تفسیرهای سخیف و سطحی ارائه دهند که کمکی به سینما نمی‌کند. به نظر من اگر ما یک جریان سیاسی هستیم، لااقل از نظر فهم و درک سیاسی به روز باشیم و بدانیم سینما امروز در چه مسیری است و چه قصه‌هایی دوست دارد و ما هم خودمان را به سینمای جهان هماهنگ کنیم؛ مثلا ۳۰ سال پیش می‌گفتند فلان فیلمساز ضد انقلاب است، الان پس از گذشت این همه سال باز هم همان حرف را می‌زنند.

یک نشریه مدتی است که تمام هم و غم خود را برای توهین به سینماگران و هنرمندان گذاشته است و در این مسیر از تیتر کردن رکیک‌ترین حرف‌ها هم ابایی ندارد، می‌خواستم در خصوص عملکرد این نشریه درطول ماه‌های اخیر صحبت کنیم.

تعداد اندکی که به اصطلاح جریان و جناح سیاسی نامیده می‌شوند، تکلیف خودشان را با سینما نمی‌دانند به همین دلیل نسبت به سینما پرخاشگر و عصبانی هستند دلیل عمده‌اش همین است که اینها در اکثر رفتارهایی زندگی خود به شرعیات توجه دارند، سینما یک تکنیک و فضایی جدید است و لازم است متشرعین خودشان را با سینما وقف بدهند. اگر وقف ندهند دچار تناقضاتی می‌شوند چون سینما مسیری خودشان را می‌رود.
به نظر شما چطور یک رسانه به خودش اجازه می‌دهند چنین تیتری بزند؟

راستش من با این تیتر به مسلمانی آنها شک کردم، اصلا اسلام و دستورات دینی به ما اجازه نمی‌دهد که نسبت به آدم‌ها چنین نگاهی داشته باشیم و آن را علنی کنیم. این نگاه، نگاهی کثیفی است که ما بدون توجه به قوانین مذهبمان به آدم‌ها تهمت بزنیم. من چنین تیترهایی را اصلا در شان رسانه نمی‌دانم.
 
 چنین تیترهایی نشان از ضعف و شکست جدی چنین جریانی است که تکلیف خودشان را با سینما معلوم نکرده‌اند، سینما پرشتاب به سمت جلو می‌رود و اینها چون در عرصه سینما تکلیفشان را نمی‌دانند و در عرصه تولید توانمندی نداشته‌اند، نمی‌دانند چکار کنند و در این بازی سیاسی سینما است که برنده شده است و اینجا مشکل از خودشان است نه سینما.
اصلا فقه پویا همین را می‌گوید فقه پویا یعنی حضرت امام که نسبت به مسائل رویکرد به روز و جدید داشت. چرا رادیویی که در دوران طاغوت حرام بود در دوران حاکمیت اسلام حلال می‌شود یا سینما که می‌گویند رمز پیشرفت ایران در استفاده از ابزار سینما است.

نظرتان درباره فیلم فروشنده که این روزها بر پرده سینماها کشور به سر می‌برد، چیست و به نظرتان جایگاه این فیلم در اسکار امسال به چه صورت خواهد بود؟

من در سال‌های اخیر دینی تر از فیلم فروشنده ندیده‌ام. به نظر من یک فیلم قرار نیست به صورت مستقیم به مضامین و نمادهای دینی اشاره کند و حتما بازیگر در فیلم سجاده پهن کند و نماز بخواند، فیلم می‌تواند به صورت غیرمستقیم مفاهیم را برساند. آقای فرهادی فیلمساز هوشمندی است، زبان جهانی و بازار جهانی را می‌شناسد و با استفاده از کانال‌ها و ارتباط بین المللی، خودش در مسیر پیشرفت قرار گرفته است و این حق یک فیمساز است. از طرف دیگر آقای فرهادی در حوزه مضمون قصه هم جامعه جهانی را درک کرده و می‌داند آنها چه داستانی را دوست دارند در نگاه بحث قضاوت و حریم خصوصی بحث‌هایی وجود دارد که شاید برخی‌ها با او هم نظر نباشند. فروشنده فیلمی اخلاق مدار است، در مجموع زمانی که از سینما بیرون می‌آییم در جهت تحکیم خانواده تفکری مثبت پیدا می‌کنیم و احساس می‌کنیم که فیلم در جهت دفاع از خانواده و ناموس بوده است.

دفاع شهاب حسینی از همسرش که به او تعرض می‌شود و نه تجاوز و در درون فیلم تجاوز نیست؛ اما یک جاهایی هوشمندی فرهادی است که نگاه فیلم ساز را به سمت تجاوز می‌برد و بعد می‌گوید که اشتباه کرده‌ای، حرف فرهادی هم این است که زود قضاوت نکنید.

 یک سکانسی فیلم دارد که نشان دهنده لقمه حلال و حرام است، سکانسی که در حال ماکارونی خوردن هستند و بعد متوجه می‌شوند که پولی که برای خرید مایحتاج ماکارونی به کار گرفته شده همان پولی ست که فرد متعرض در خانه گذاشته است و ماکارونی را به سطل زباله می‌ریزند. در فیلم ما با یک نسل قدیمی روبرو می‌شویم که به زن فیلم متعرض می‌شود. ما در این فیلم سه نسل داریم، یکی نسل کودک، نسل شهاب حسینی، نسل بابک کریمی و نسل آن پیرمرد. شهاب حسینی با ریشی که دارد نماد یک آدم مذهبی جامعه امروز است.

در جایی که شهاب حسینی به صورت پیرمرد سیلی می‌زند اولا در خفا این کار را می‌کند تا آبروی او نرود و حتی پس از آمدن خانواده اش هم اصلا حرفی نمی‌زند. رفتار نجیبانه زن فیلم که به رغم اینکه به او تعرض می‌شود، صبر می‌کند، می‌بخشد و نمی‌خواهد که آبروریزی شود. کدام فیلمی را در جمهوری اسلامی پیدا می‌کنید که نسل جوان جامعه ایرانی را نسل سالم باغیرت و خانواده دوست معرفی کند، شهاب حسینی نمادش است و هچنین داماد پیرمرد هم آدم نجیبی است.

 شهاب حسینی ظواهر مذهبی دارد و آن جوان ظاهر مذهبی ندارد اما رفتاری نجیبانه دارد و ناموس پرست است. نجیبانه تر از این فیلم را کجا می‌شود پیدا کرد. البته به نظر من امتیاز جدایی نادر بیشتر از فروشنده بهتر است اما از نظر تماشاگر فروشنده فیلم جذابی است.

به نظر شما فروشنده در اسکار امسال چه جایگاهی خواهد داشت؟

احساس من این است قصه فروشنده برای داوران اسکار جذاب است و ساختارش هم همچنین. به نظر من فروشنده اسکار می‌گیرد.

از حال و هوای این روزهایتان بگویید. شما چند ماه پیش عمل قلب باز انجام دادید وضعیت جسمانی این روزهایتان چگونه است؟

وضعیت جسمانی‌ام خوب است، قلبم را 2 بار عمل کرده ام و پرشتاب تر شده‌ام، کلا هم آدم پر انرژی هستم و مثبت نگر و معتقد بر اصول و پایه ایی که برای زندگی و روابط اجتماعی‌ام تعیین کرده است. می‌گویند آدم که سن ۵۰ سالگی می‌رسد سلامتی‌اش دچار مشکلاتی می‌شود، خودم دوست دارم سیستم حمایتی از جریان فیلم کوتاه فراهم کنم. یک سایت تخصصی اقتصاد سیما را هم ساخته‌ام که به حوزه اقتصاد و صنعت سینما می‌پردازد.

در پایان؟
از مردم، منتقدان و هنرمندان تشکر می‌کنم و همچنین از کسی که باعث شد من دیده شوم و آن هم آقای جیرانی بود و همچنین همه بچه‌هایی گروه هفت که تلاش‌های بسیاری داشتند.
۲۴
مهر

رابطه صمیمانه "جیم" و یک خرس غول پیکر به نام "جیمبو" تصاویر باورنکردنی خلق کرده است. به گزارش فرادید، انتشار فیلم و تصویر"جیم کوالزیک" 59 ساله و همسرش که در یک مرکز نگهداری از خرس ها در شمال نیویورک با یک خرس 22 ساله به نام "جیمبو" بازی می کند، بیش از 12 میلیون بازدید کننده داشته است. جیمبو به همراه 11 خرس دیگر در یک مرکز نگهداری از خرس ها در منطقه ای حومه ای در شمال نیویورک زندگی می کند؛ او 3 متر طول و بیش از 800 کیلوگرم وزن دارد.

تصاویر/ دوستی مرد 59ساله و خرس غول‌پیکر
تصاویر/ دوستی مرد 59ساله و خرس غول‌پیکر
تصاویر/ دوستی مرد 59ساله و خرس غول‌پیکر
تصاویر/ دوستی مرد 59ساله و خرس غول‌پیکر
تصاویر/ دوستی مرد 59ساله و خرس غول‌پیکر
تصاویر/ دوستی مرد 59ساله و خرس غول‌پیکر
تصاویر/ دوستی مرد 59ساله و خرس غول‌پیکر
تصاویر/ دوستی مرد 59ساله و خرس غول‌پیکر
تصاویر/ دوستی مرد 59ساله و خرس غول‌پیکر
تصاویر/ دوستی مرد 59ساله و خرس غول‌پیکر
۲۳
مهر
امسال رکورد ۸۵ کشور جهان در در شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی جوایز آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار رقابت خواهند کرد.

به گزارش ایسنا، آکادمی اسکار از میان رکورد ۸۸ کشوری که امسال فیلم‌های منتخب خود را برای رقابت در شاخه بهترین فیلم خارجی (غیرانگلیسی زبان) این جوایز سینمایی معرفی کردند در نهایت و پس از بررسی، ۸۵ فیلم را واجد شرایط لازم برای رقابت در این شاخه معرفی کرد.

** فیلم «رفتن» به نمایندگی از افغانستان، «آمنه در اینجا به فروش می‌رسد» از سینمای کامرون و «چشمانم را که باز می‌کنم» از تونس نتوانستند به فهرست فیلم‌های تائید شده از سوی آکادمی اسکار برای رقابت در شاخه فیلم خارجی راه یابند.

** آکادمی اسکار فیلم «زلزله» به کارگردانی «سریک آندرسیان» از ارمنستان را نیز واجد شرایط لازم برای رقابت در این شاخه از جوایز اسکار ندانست اما به کشور ارمنستان این فرصت را داد تا فیلمی جایگزین را معرفی کند.

** سینمای یمن امسال با فیلم «من نجوم هستم، ۱۰ ساله و مطلقه» اولین حضور خود در رقابت در اسکار خارجی را تجربه می‌کند.

فهرست کوتاه ۹ فیلم خارجی نامزد در جوایز اسکار ۲۰۱۶ روز ۱۷ ژانویه و پنج نامزد نهایی نیز روز ۲۴ ژانویه معرفی می‌شوند.

مراسم اعطای جوایز هشتادونهمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۲۶ فوریه ۲۰۱۷ (یکشنبه ۸ اسفندماه) در دالبی تئاتر لس‌آنجلس برگزار می‌شود و قرار است این رویداد سینمایی در بیش از ۲۲۵ کشور جهان به صورت زنده به روی آنتن برود.

فهرست فیلم‌های حاضر در شاخه بهترین فیلم خارجی هشتادونهین دوره جوایز سینمایی اسکار در جدول زیر آمده است:
  نام کشور فیلم کارگردان
۱ آلبانی  کروم بوجار الیمانی
۲ الجزایر  چاه لطفی بوچوچی
۳ آرژانتین  شهروند برجسته گوستاو دوپارت، ماریانا کوهن
۴ استرالیا  تانا مارتین باتلر، بنتلی دین
۵ اتریش  استفن زوئیگ: خداحافظی با اروپا ماریا شرادر
۶ بنگلادش  بی نام تاکر احمد
۷ بلژیک  آردنس روبن پرونت
۸ بولیوی  محموله مهر و موم جولیا وارگاس-ویس
۹ بوسنی و هرزگوین  مرگ در سارایوو دنیس تانویچ
۱۰ برزیل   راز کوچک دیوید شورمن
۱۱ بلغارستان  بازندگان ایوایلو هریستوف
۱۲ کامبوج  پیش از پائیز یان وایت
۱۳ کانادا  این تنها پایان دنیاست زاویه دولان
۱۴ شیلی  نرودا پابلو لارائین
۱۵ چین  ژوان زانگ هوائو ژیانکی
۱۶ کلمبیا  نام مستعار ماریا خوزه لوئیس گراسیا
۱۷ کاستاریکا  درباره ما هرمان خیمنز
۱۸ کرواسی  در سوی دیگر زرینکو اوگرستا
۱۹ کوبا  همدم پاول ژیرود
۲۰ جمهوری چک  گمشده در مونیخ پتر زلنکا
۲۱ دانمارک  سرزمین من مارتین زاندولیت
۲۲ دومنیکن   گل شکر فرناندو بائز ملا
۲۳ اکوادور  زندگی در مناطق استوایی چنین است سباستین کوردرو
۲۴ مصر  برخورد محمد دیاب
۲۵ استونی  مادر کادری کوساره
۲۶ فنلاند  شادترین روز در زندگی اولی ماکی یوهو کاسمانن
۲۷ فرانسه  او پل ورهوفن
۲۸ گرجستان  خانه دیگران روسودان گلورجیدزه
۲۹ آلمان  تونی اردمن مارن اِده
۳۰ یونان  شوالیه آتنا راشل تسانگری
۳۱ هنگ کنگ  پاتوغ فیلیپ یانگ
۳۲ مجارستان  قتل روی صندلی چرخدار آتیلا تیل
۳۳ ایسلند  گنجشگ‌ها رونار رونارسون
۳۴ هند  بازجویی وتریماران
۳۵ اندونزی  نامه‌هایی از پراگ آنگا دویماس ساسونگکو
۳۶ ایران   فروشنده اصفر فرهادی
۳۷ عراق  ال کلاسیکو هالکوات مصطفی
۳۸ ایتالیا  آتش در دریا جیانفرانکو رُسی
۴۹ ژاپن  زندگی با مادرم یوجی یامادا
۴۰ اردن  ۳۰۰ شب مای مصری
۴۱ رژیم صهیونیستی  طوفان شن الیت زکسر
۴۲ قزاقستان  حکم ساتیبالدی ناریمبتوف
۴۳ کوزوو   هیچ جا خانه نیست فاتون بایراکتاری
۴۴ قرقیزستان  وصیت خانوادگی باکیت موکول، داستان جاپار
۴۵ لتونی  طلوع لیلا پاکالنینا
۴۶ لبنان  گلوله بسیار بزرگ میر-ژان بوچاوا
۴۷ لیتوانی  روز سِنکا کریستیجوناس ویلدزیوناس
۴۸ لوکزامبورگ  صداهایی از چرنویل پل کراشتن
۴۹ مقدونیه  آزادسازی اسکوپیه راد سربدزیا دانیلویا
۵۰ مالزی  رضا تانکو مونا رضا
۵۱ مکزیک  دزیرتو جوناس کواران
۵۲ مونته نگرو  سنجاق سیاه ایوان مارینویچ
۵۳ مراکش  یک مایل در کفشاهایم سعید خلاف
۵۴ نپال  مرغ سیاه مین بهادار بام
۵۵ هلند  تونیو پائولا فن‌در اوست
۵۶ نیوزلند  یک حقیقت لرزان پیترا برتکلی
۵۷ نروژ   انتخاب پادشاه اریک پوپه
۵۸ پاکستان  ماه میر انجم پهزاد
۵۹ فلسطین  بُت هانی ابوسعید
۶۰ پاناما  salsipuedes ریکاردو آگویلار ناوارو
۶۱ پرو  ویدئوفیلیا (و سایر سندرم‌های کشنده) خوان دانیل فرناندز
۶۲ فیلیپین  رُزای من برلیانت مندوزا
۶۳ لهستان  پس‌تصویر آندری وایدا
۶۴ پرتغال  نامه‌هایی از جنگ ایوو فریرا
۶۵ رومانی  سیرانوادا کریستی پویو
۶۶ روسیه  بهشت آندری کانچلوفسکی
۶۷ عربستان  برکه با برکه ملاقات می‌کند محمود صباغ
۶۸ صربستان  خاطرات راننده قطار میلشو رادویچ
۶۹ سنگاپور  شاگرد بو جونفنگ
۷۰ اسلواکی  Eva Nová مارکو اسکوپ
۷۱ اسلوونی  هیوستون، ما یک مشکل داریم زیگا ویرک
۷۲ آفریقای جنوبی  من را دزد صدا کن دارین جاشوا
۷۳ کره جنوبی  عصر سایه‌ها کیم جی-وون
۷۴ اسپانیا  جولیتا پدرو آلمادوار
۷۵ سوئد  مردی به نام اُو هانس هولم
۷۶ سوئیس  زندگی من به عنوان یک کدو سبز کلود باراس
۷۷ تایوان  صبور باشید بچه‌ها لاها مبو
۷۸ تایلند  کارما کانیتا کوانیا
۷۹ ترکیه  سرمای کلندر مصطفی کارا
۸۰ اوکراین  کلانترهای اوکراینی رومن باندارچوک
۸۱ بریتانیا  زیر سایه بابک انوری
۸۲ اروگوئه  بردکرامب مانانه رودریگوئز
۸۳ ونزوئلا  از دوردست لورنزو ویگاس
۸۴ ویتنام  گل‌های زرد روی علف سبز ویکتور وو
۸۵ یمن  «من نجوم هستم، ۱۰ ساله و مطلقه خدیجه السلامی
 
 
۲۳
مهر
منابع رسانه ای سوری از هلاکت فرمانده گروه لواء شهداء داریا زیر مجموعه گروه تروریستی تکفیری ارتش آزاد در شمال سوریه خبر می دهند.
 
عاقبت عامل تخریب حرم حضرت سکینه +تصاویر

بنابر این گزارش، ابوجعفر الحمصی فرمانده نظامی گروه شهدا داریا که در شهرک داریا واقع در حاشیه جنوب غربی شهر دمشق فعالیت دارد عصر روز گذشته در شهر درکوش واقع در حاشیه غربی استان ادلب سوریه به هلاکت رسیده است. رسانه های نزدیک به تروریستها علت مرگ وی را غرق شدن ناگهانی وی در رودخانه عین الزرقاء اعلام کرده اند. وی افسر فراری ارتش سوریه بود که همزمان با آغاز بحران در این کشور به گروه های تروریستی تکفیری پیوسته و نقش مستقیمی از جنایات وحشیانه علیه دولت و مردم کشورش ایفا کرده بود. از مهمترین جنایات وی می توان به گلوله باران و تخریب حرم مطهر حضرت سکینه (س) در عملیات مشترک با گروه جبهه النصره شاخه رسمی القاعده در سوریه اشاره کرد. وی ماه گذشته به همراه صدها تروریست تحت امرش در قالب طرح اخراج از داریا به استان ادلب سوریه منتقل شده بود. الحمصی اخیرا در مصاحبه با رسانه های حامی تروریسم در سوریه وعده داده بود که بزودی به همراه هزاران تن از هم قطارانش به دمشق حمله و آن را تصرف خواهد کرد.

عاقبت عامل تخریب حرم حضرت سکینه +تصاویر

عاقبت عامل تخریب حرم حضرت سکینه +تصاویر

عاقبت عامل تخریب حرم حضرت سکینه +تصاویر

عاقبت عامل تخریب حرم حضرت سکینه +تصاویر

 

 

۲۳
مهر

 

 


به گزارش ایسنا و به نقل از ساینس هایر، ساختار ناخن بسیار با اهمیت است. سفیدی ریشه ناخن که به لانولا(lunula) و یا هلال ته ناخن معروف است مسئول حفاظت از رگ‌های خونی واقع در پنجمین لایه پوستی است.

آسیب ندیدن هلال ناخن بسیار مهم بوده و اختلال در این مکان موجب بد فرمی‌های ناخن و رشد ناهماهنگ آن خواهد شد.

براساس یافته‌های جدید این قسمت بدن ویژگی‌های خاصی دارد و حاکی از سلامت فرد است. در طب چینی هلال ناخن بیانگر سلامت فعلی شخص است و اگر در این قسمت قرمزی ایجاد شود فرد مذکور به نوعی به بیماری‌های قلبی و عروقی مبتلاست.

همچنین هلالی نبودن ناخن حاکی از بیماری کم‌خونی و دیابت است و حالت چروکیده در این قسمت ناخن حاکی از میزان سم درون بدن و کاهش متابولیسم است.

طب سنتی چینی می‌گوید هلال ناخن میزان سطوح انرژی دریافتی شما را تعیین می‌کند. اگر این قسمت بزرگ و برجسته باشد شما به قدر کافی انرژی دریافت می‌کنید، اما اگر این قسمت کاملا از بین رفته باشد شما انرژی کمی دریافت کرده و دچار سوءتغذیه هستید.

هر شخص سالمی هشت تا 10 lunula که غالبا سفید رنگ هستند در دو دست خود دارد. به علاوه اگر فقط شست شما دارای lunula است شما انرژی جسمی کمی دارید و بیشتر اوقات بیمار هستید.

۲۰
مهر

نتایج جستجوی واژه عاشورا در گوگل به خوبی می تواند تلاش غرب برای خشن جلوه دادن عزاداری شیعیان را نشان دهد، اما رسانه های غربی و موتورهای جستجوگر هیچگاه مناسک عجیب «روز مصائب مسیح» را نمایش نمی‌دهند.

 
به گزارش جام، عکس تا جایی که امکان دارد دلخراش گرفته شده است؛ پدری با وسیله ای که به قمه شبیه است، بر سر فرزند خود زده و کودک را در میان خون و اشک، حیران کرده؛ این تمام دانسته های گوگل از واقعه عاشورا یا شاید تمام آن چیزی که می‌خواهد از این واقعه برای جهان ترسیم کند.
 
حالا چند سالی می شود که درست در ایام محرم، عکس یک برخی موتورهای جستجوگر مانند یاهو، نمادی از مراسم قمه زنی در روز عاشورا است تا صورت هایی که به طرز رعب آوری خون آلود شده، به عنوان نماد عاشورا معرفی شود.
 
درست در زمانی که تبلیغ علیه اسلام و به ویژه تشیع در اوج خود قرار دارد، یکی از مهم ترین فرهنگ های شیعی، شدیدا مورد هجوم رسانه های غرب قرار می گیرد؛ هدف این نمایش خشن از عاشورا جدای از تلاش برای تخریب کردن مفاهیم آن، تلاشی برای بدنام کردن جایگاه مناسک اصیل این ایام نیز هست؛ مناسکی که مانند سینه زنی و زنجیرزنی های متعارف که از سوی اکثریت علمای شیعی تائید شده است.
 
خشن نشان دادن فرهنگ عاشورا با توسل به عکس مراسم قمه زنی در برخی کشورها در کنار تبلیغ علیه کلیت مناسک متعارف شیعی نظیر راهپیمایی عظیم اربعین حسینی، راهبردی است که طی سال های اخیر در اتاق فکر های رسانه های غربی تائید شده و حتی دامنه آن به شبکه های اجتماعی در داخل ایران نیز کشیده شده است.
 
اما سوال اینجاست که آیا تنها شیعیان مسلمان دارای مناسکی در راستای عزاداری بزرگان خود هستند و در دیگر ادیان چنین مناسکی وجود ندارد؟ چرا تلاش های گسترده برای تخریب فرهنگ عاشورا و مرتبط کردن آن با خشونت گرایی از ره آورد عکس‌های مراسمات منع شده قمه زنی، اینچنین در صدر تبلیغات قرار گرفته اما چنین اقدامی درباره مناسک دیگر ادیان و آئین های به هیچ وجه صورت نگرفته است؟
 
پاسخ به این سوالات نیازمند شناخت برخی رسوم و مناسک ادیان دیگر به ویژه مسیحیت دارد؛ در ادامه این گزارش با مناسکی آشنا خواهید شد که در کنار شباهت های آن به برخی مناسک متعارف در فرهنگ شیعی، دارای ابعاد بسیار خشونت‌‌بار تر از مراسمات منع شده از سوی علمای شیعه در رابطه با فرهنگ عاشورا است.
 
از تخریب پیاده روی اربعین و سینه زنی تا پیاده روی‌های دیده نشده مسیحیان

شبکه های غربی یک نمای ثابت برای نمایش اخبار عاشورای هر سال دارند؛ جمعیتی که در میانه یک خیابان راه می روند و با قمه بر سر خود می زنند؛ نمایش های این شبکه ها از مراسمات سینه زنی و زنجیر زنی نیز به گونه ای است که آنها را برای مخاطبان خود به شکلی منزجر کننده خشن نشان دهد.
 
در این میان شبکه های فارسی زبان خارجی، محوری ترین نقش را برای زیر سوال بردن مناسک عزاداری سیدالشهدا در میان شیعیان بر عهده دارند؛ موج تخریب فرهنگ عاشورا، طی چندسال گذشته از شبکه های فارسی زبان دست چندم به شبکه های رسمی و نیمه رسمی خبری فارسی زبان هم رسیده است.
 
بی بی سی فارسی و صدای آمریکا در راس این جریان تلاش می کنند تا ضمن تخریب وجهه عزاداری های متعارف شیعیان در در ایام محرم، نماد اصلی این عزاداری را قمه زنی و صورت های خون آلود نشان دهد؛ این رسانه ها همچنین تلاش می کنند یکی از دلایل افزایش خشونت های فرقه ای میان مسلمانان را حضور در مراسماتی مانند پیاده روی اربعین عنوان کرده و آنرا باعث افزایش تنش میان شیعیان و اهل سنت معرفی کنند.
 

خشن نشان دادن واقعه عاشورا با توسل به سنت منع شده قمه زنی
 
بی بی سی فارسی سال گذشته در برنامه ای با حضور عطاالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات به بررسی برگزاری مراسم عزاداری عاشورا پرداخت؛ مجری این برنامه با اشاره به برگزاری مراسم عزاداری شیعیان در نقاط مختلف جهان، تاکید کرد که «برگزاری این مراسم  در نقاط مختلف جهان و لندن ممکن است باعث تحریک دیگر فرق اسلامی شود»
 
البته این شبکه تلویزیونی پیش از این در گزارشی از برگزاری مراسم روز عاشورا در کربلای معلا، تلاش کرد که شهادت امام حسین توسط سپاهیان یزید را «نقطه انشقاق» اهل سنت و تشیع معرفی کند؛ اقدامی که قرار دادن آن در کنار برخی اظهارات پیرامون اختلاف شیعه  و سنی، هدفی جز تنزل جایگاه عاشورا به یک درگیری بین فرقه ای ندارد.
 
اما درست زمانی که شبکه های اروپایی و آمریکایی لنز دوربین های خود را به سمت برگزاری مراسم عاشورا و پیاده روی اربعین حسینی می گردانند، تا با ارسال پیام های هدف دار، پیام خشونت را از آن به مخاطبان خود برسانند، در چندین نقطه از جهان مسیحیان کاتولیک نیز عزاداری و مراسم های مشابهی را اجرا می کنند.
 
پیاده روی کاتولیک های مسیحی در کاستاریکا یکی از معروف ترین مراسم هایی است که هرساله و به مدت یک هفته انجام می شود و تعداد زیادی از کاتولیک های این کشور و کشورهای اطراف به سمت معبد «باسیلیکا» حرکت می کنند.
 


پیاده روی کاتولیک های کاستاریکا به سمت معبد مقدس

 
این افراد مسیر حدود 15 کیلومتری تا این معبد مقدس را برای زیارت قدیسه ای طی می کنند که آنرا حامی و حافظ کاستاریکا می دانند.
 
در فرهنگ و آئین مسیحیت قدیس (مرد) و قدیسه (زن) به کسانی گفته می شود که در بالاترین جایگاه نزدیکی به خداوند قرار دارند و می توانند در دوران حیات و یا پس از مرگ خود نیز مسیحیان معتقد را در امور مختلف یاری کنند؛ نکته جالب آنکه معبد معروف کاستاریکا محل دفن این قدیسه نیست و تنها بر اساس یک روایت تاریخی این معبد به نام آن قدیسه ساخته شده است.
 
تجمع دیگری که در آئین مسیحیت و به ویژه شاخه کاتولیک آن مورد توجه قرار دارد، تجمع سالیانه در مقابل معبد فاطیما در پرتغال است؛ ماجرای این معبد به سال 1917 میلادی باز می گردد؛ در این سال سه کودک محلی در هنگام بازی در مراتع، بانوی تسبیح به دستی را در هیبت یک قدیسه مشاهده کرده اند.
 

تجمع کاتولیک های مسیحی در معبد فاتیما واقع در پرتغال
 
در سال های بعد نیز کودکان و تعدادی دیگر از مردم شهر مدعی شدند که این بانوی تسبیح به دست که حالا به فاتیما معروف شده بود را در حالت های مختلف مشاهده کرده اند.
 
پس از این ادعا، هر ساله هزاران نفر از مردم برای دیدار از این محل راهی دهکده کوچک فاتیما می شدند تا از این مکان زیارت کنند.
 
به مرور زمان در این مکان به دستور واتیکان و تلاش مردم محلی معبدی ساخته شد و تعداد زائران آن به طور چشم‌گیری افزایش پیدا کرد؛ مکانی که سه کودک ادعا کرده بودند یک بانوی نورانی را در آن دیده اند چند سال بعد میزبان جمعیتی میلیونی بود.
 
نکته قابل توجه نوع مناسک اجرا شده در این معبد است؛ زائران این معبد باید از چند صد متری آن و پس از قرار گرفتن در مسیر مقدس، باید تا رسیدن به معبد بر روی زانوهای خود حرکت کنند که البته برخی این مسیر را به صورت سینه خیز هم طی می کنند؛ البته مشخص نیست که چنین سنتی دقیقا از چه زمانی جز آداب و رسوم معبد فاتیما قرار گرفته است اما صدها هزار نفر سالیانه با همین شیوه از معبد زیارت می کنند.
 

یکی از رسوم مسحیان این است که روی زانوی خود به سمت معبد فاتیما حرکت کنند
 
نکته دیگر نوع نگاه واتیکان به عنوان مرکز هدایت کاتولیک های مسیحی نسبت به این معبد است؛ پاپ های کاتولیک در طول سالیان گذشته با حضور خود در این مکان، ضمن مشروعیت دادن به معبد فاتیما، آنرا تائید کرده اند؛ در سال 1967 پاپ پل ششم در پنجاهمین سالگرد رویت فاتیما شرکت کرد و همچنین پاپ ژان پل دوم نیز که هدف تروری نافرجام واقع شده بود، با حضور در معبد فاتیما به دلیل حفظ جان خود از این قدیسه، قدردانی کرد.
 

یکی از رسوم مسحیان این است که روی زانوی خود به سمت معبد فاتیما حرکت کنند
 
در کنار این دو تجمع مشخص مسیحیان در نقاط مختلف دنیا، هر ساله نیز در نقاط مختلف جهان از جمله پرتغال، اسپانیا، آمریکا، لهستان، رومانی، بلغارستان، ایتالیا و... تعداد زیادی از مسیحیان کاتولیک سالروز مصلوب شدن حضرت عیسی مسیح (به اعتقاد مسیحیان) را با پیاده روی در خیابان و سرودهای حزن انگیز، مورد احترام قرار می دهند.
 

مراسم شبیه سازی ماجرای مصلوب شدن حضرت عیسی (به اعتقاد مسیحیان) در میدان اصلی لندن
 
این‌ها فقط نمونه ای از مراسم های متعارفی است که شبیه آن و البته با شکوه تر در میان اهل تشیع نیز وجود دارد، اما هیچ یک از شبکه ها و رسانه های خارجی، حساسیتی روی آن نشان نمی دهند و به عنوان مثال هیچگاه درباره واقعی بودن یا نبودن ماجرای معبد فاتیما سوالی را مطرح نمی کنند اما در مقابل تلاش می کنند در مسائل مرتبط با فرهنگ عاشورا شبهه های مختلفی را مطرح کنند.
 

مراسم بزرگداشت عیسی مسیح در واتیکان
 
 
اما نمونه های بالا تنها نمادهای متعارفی از عزاداری و مناسک مسیحیان درباره حضرت عیسی و دیگر قدیس ها بود؛ در این میان شیوه های خشن و بدعت گونه ای از عزاداری نیز در میان پیروان مسیحیت وجود دارد که هم اکنون نیز در بسیاری از کشورها در حال اجراست.
 
عزاداری های خونباری که کسی آنرا تقبیح نمی کند!/ از مصلوب کردن تا زنجیرهای تیغ‌دار در روز «مصائب»
ابتدا واژه «پشن /passion» به معنای مصائب را به تنهایی در گوگل سرچ کنید؛  قطعا بنتیجه قابل توجهی پیدا نخواهید کرد؛ حالا یکبار دیگر امتحان کرده و ایین واژه را به همراه واژه jesus به معنای حضرت مسیح، سرچ کنید؛ بازهم چیزی جز چند فریم از فیلم مصائب مسیح ساخته مل گیبسون پیدا نخواهید کرد؛ اما کافیست واژه عاشورا «ashora» را در گوگل سرچ کنید تا انبوهی عکس از افرادی با چهره های خون آلود و قمه به دست را به شما نمایش دهد.
 
شاید کمتر کسی بداند که مسیحیان کاتولیک در سراسر جهان، هر سال روزی را به عنوان روز «روز مصائب مسیح/ passion day» داشته و در این روز را با برگزاری مراسم های مختلفی گرامی می دارند؛ شاید برگزاری مراسم ها و نمایش های به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی (به اعتقاد مسیحیان) غیرخشن ترین قسمت مراسم های این روز باشد؛ این روز جلوه های خشن دیگری نیز دارد که رسانه های غربی (که همواره برخی مناسک نهی شده توسط علمای شیعه را به عنوان نماد عاشورا نشان می دهد) سعی می کنند چندان آنرا در معرض دید جهان قرار ندهند.
 

مراسم روز مصائب مسیح در لهستان
 
به اعتقاد مسیحیان 29 مارس هر سال، هفته پاک یا فصح است؛ این همان هفته‌ای که مسیحیان معتقدند که مصلوب شدن و رستاخیز عیسی در آن صورت گرفته‌است.
 
نمایش مصیبت های حضرت مسیح یکی از آئین‌های سنتی و مذهبی کاتولیک‌هاست که طی آن مصائب حضرت مسیح (ع) اعم از محاکمه، رنج، شکنجه، (به اعتقاد مسیحیان) مرگ و سرانجام مصلوب شدن ایشان به تصویر کشیده می‌شود.
 
این مراسم مسیحی یکی از آیین‌های همراه روزه‌ داری در هفتۀ مقدس (29 مارس: هفتۀ آخر زندگانی مسیح) به شمار می‌رود و در تمام اروپا و بخش‌هایی از آسیای شرقی از لهستان و رومانی و اسپانیا گرفته تا فیلیپین رواج دارد.
 

مراسم مصلوب کردن در روز مصائب مسیح (لهستان)
 
در این مراسم، پیروان و عزاداران مسیح به اصطلاح مصلوب، نه تنها به طور کلی چهره و تن برهنۀ خود را با ابزارآلات گوناگون می‌خراشند و شلاق می‌زنند، بلکه اصرار دارند که خودشان را درست به سبک و سیاق همان مصائبی که معتقدند حضرت عیسی تحمل کرده، زخمی کنند و شکنجه دهند.
 
عزاداران در این مراسم، ابزارهای دست‌سازی را که به همین منظور از یک دستگیره و میخ و خرده‌شیشه ساخته شده، با فشار بارها و بارها روی سینه، پاها و بازوهای برهنه خود می‌کشند و بدین ترتیب با جاری شدن خون از زخم‌های بدنشان  این آداب و رسوم را زنده می‌دارند.
 

یک مسیحی در حال زدن خار بر پشت خود در روز مصائب مسیح (اسپانیا)
 
نکته قابل توجه این است که برگزار کنندگان این مراسم‌ها در سراسر اروپا و بخش های آسیایی که معتقد به مذهب کاتولیک هستند، باور دارند که جاری شدن خون آنها باعث بخشش گناهان آنها در طول سال است.
 
در این میان هیچگاه کلیسای کاتولیک اعتراضی به برگزاری این مراسم های عزاداری خونبار نکرده و حتی مروج انواع خشونت بار عزاداری در این روز در نقاط مختلف جهان نیز هستند ولی هیچ کدام از رسانه های غربی به خشن بودن چنین مراسمی نمی پردازند اما در مقابل با وجود آنکه تقریبا اکثریت مراجع تقلید شیعه قمه زنی و لطمه زدن های خونبار به بدن را حرام اعلام کرده اند، رسانه های غربی تنها قمه زنی را نماد عزاداری برای امام حسین (ع) معرفی می کنند.
 

زخمی کردن بدن توسط مسیحیان فیلیپین در روز مصائب مسیح
 
 
همین دوگانگی اطلاع رسانی به خوبی می تواند نشان دهنده جهت دار بودن پوشش رسانه ای غرب در مواجه با عاشورا است؛ در همین حال کشورهای غربی با تحریک برخی گروه های به ظاهر شیعه و مروج عزاداری های غیرمتعارف مانند قمه زنی، بر افزایش فضای رعب و وحشت نسبت به عزاداری عاشورا کمک می کنند.
 
عکس هایی که در پایان این گزارش می آید تنها نشان دهنده گوشه ای از عزاداری های خشن در روز مصائب است؛ عکس هایی که برای پیدا کردن آنها، بر خلاف عکس های قمه زنی در روز عاشورا، باید تلاش زیادی کنید./ فارس
 

مراسم روز مصائب مسیح در لهستان
 



مراسم روز مصائب مسیح در فیلیپین

مراسم روز مصائب مسیح در ایتالیا