ریپورتر

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۲۲۹۶ مطلب توسط «درویش» ثبت شده است

۱۷
مهر

صادق صبا بعد از برکناری با مدیریت سعودی در دوبی مستقر و راه اندازی سریع این شبکه تلویزیونی را پیگیری می کند.

به گزارش پارس، صادق صبا که چندی پیش به بهانه رسوایی های جنسی به ظاهر از شبکه بی بی سی فارسی کنار گذاشته شد با هماهنگی سرویس اطلاعاتی انگلیس در اختیار جریان وهابیت و سرویس اطلاعاتی سعودی قرار گرفت.

بر این اساس شبکه جدید فارسی زبان تلویزیونی که عربستان سعودی هزینه آن را رسما تامین می کند به زودی پخش برنامه هایش را شروع خواهد کرد.

این شبکه عناصر پشت پرده اش، عناصر بی بی سی فارسی هستند و اصلی ترین صحنه گردانش «صادق صبا» است که چند ماهی از مدیریت بی بی سی فارسی کنار گذاشته شده است.

صادق صبا بعد از برکناری با مدیریت سعودی در دوبی مستقر و راه اندازی سریع این شبکه تلویزیونی را پیگیری می کند.

بر اساس زمان بندی صورت گرفته این شبکه بایستی پیش از انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری ایران راه اندازی شود.

تمرکز این شبکه روی موضوعات حقوق بشری علیه ایران خواهد بود و حدس زده می شود «بی بی سی شماره 2» از حدود اواخر آذرماه پخش آن روی ایران آغاز شود.

بی بی سی فارسی هم پیش از انتخابات سال 88 راه اندازی شد.

در سال ۲۰۰۷ میلادی، بی‌بی‌سی اعلام کرد که در پی تأسیس یک تلویزیون به زبان فارسی در اواخر سال 2009(اوایل دی ماه 1388) است.

اما به دلیل تاثیرگذاری بر انتخابات سال 1388 تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی پخش برنامه‌های خود را از روز ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۰۹ میلادی، (۲۵ دی ۱۳۸۷) آغاز کرد. در واقع بی‌بی‌سی فارسی 6 ماه قبل از انتخابات 88 راه‌اندازی شد.

۱۷
مهر
قتلگاه امام حسین(ع) معروف به گودال قتلگاه قسمت پایانی سمت چپ رواق جنوب غربی، به وسیله دری به سالن باریکی مرتبط است که در آن یک اتاق 9 متری قرار دارد. این مکان اندکی گود است و دیوارهای آن آیینه کاری و نقاشی شده است. در همین مکان شریف، فرزند زهرا (س) و نوه رسول خدا(ص) شهید شده است. از این جا دری است که به جای گودتری راه دارد که گویند آن جا محلی است که حضرت سید الشهداء(ع) از اسب بر زمین افتاد.اکنون چهار طرف گودال قتلگاه با پنجره‌های فولادی محصور شده و زائران از پشت آن به این مکان شریف نظاره می‌کنند و در غم شهادت فرزند فاطمه(س) به دست دشمن ظالم و کینه‌توز اشک می‌ریزند.
 
 
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
 
 
 
۱۷
مهر

بهزاد فراهانی از پیشنهاد بازی در سریال امام علی(ع) به زنده‌یاد فردین گفت. شاید حدس زدن این که مرحوم فردین برای چه نقشی کاندیدا شده بود، خیلی سخت نبود. این که شاخص‌ترین نماد بزرگ‌مردی و جسارت در این سریال کسی بود که نقشش را بعدها داریوش ارجمند بازی کرد اما کاندیدای اول کارگردان و تهیه‌ کننده سریال برای آن کسی جز فردین نبوده است. پیشنهادی که حدود ۲۵ سال پیش و ۱۰ سال قبل از درگذشت این هنرپیشه مطرح شده و شاید می‌توانست داستان زندگی او را جور دیگری رقم بزند اما تقدیر، یار نبوده است.

 هفته‌نامه تماشاگران امروز نوشت: «دفتر هنر دهه ۶۰ را از هر طرف که ورق بزنیم، امکان ندارد به نام محمدعلی فردین برنخوریم. هنرپیشه‌ای که نه به‌خاطر بازی‌های زیبایش که بیشتر به خاطر فتوت و جوانمردی‌اش در اذهان مردم ماندگار شده. فردین حالا نامش اصطلاحی است برای هر آن چه رنگی از کم‌لطفی دارد.

در گفت‌وگویی که دو هفته پیش با بهزاد فراهانی از پیشکسوتان سینما و تئاتر کشور داشتیم، روایتی شنیدیم از پیشنهادی که به این هنرپیشه مطرح برای بازی در یک سریال مذهبی تلویزیونی شد و او نپذیرفت. روایتی که ۲۵ سال مسکوت مانده و حالا برای اولین‌بار است که منتشر می‌شود. آنجا که بهزاد فراهانی از پیشنهاد بازی در سریال امام علی(ع) به زنده‌یاد فردین گفت، شاید حدس زدن این که مرحوم فردین برای چه نقشی کاندیدا شده بود، خیلی سخت نبود. این که شاخص‌ترین نماد بزرگ‌مردی و جسارت در این سریال کسی بود که نقشش را بعدها داریوش ارجمند بازی کرد اما کاندیدای اول کارگردان و تهیه‌ کننده سریال برای آن کسی جز فردین نبوده است. پیشنهادی که حدود ۲۵ سال پیش و ۱۰ سال قبل از درگذشت این هنرپیشه مطرح شده و شاید می‌توانست داستان زندگی او را جور دیگری رقم بزند اما تقدیر، یار نبوده است. بهزاد فراهانی، بازیگر نقش معاویه، محمد بیک‌زاده، تهیه‌کننده سریال امام علی(ع) و جمیله فردین، خواهر زنده‌یاد فردین کسانی هستند که روایت‌هایی را در این باره با «تماشاگران امروز» مطرح می‌کنند.

بهزاد فراهانی: فردین خودش نپذیرفت

بازیگر نقش معاویه در سریال امام علی(ع) می‌گوید اگر میرباقری و اصرارش برای حضور او در فیلم گرگ‌ها نبود، هیچ‌وقت به تلویزیون نمی‌آمد. او اولین کسی است که این مسأله را مطرح می‌کند.

در اتفاقات دهه ۶۰ شما و آقای رشیدی و آقای انتظامی شاید جزو خوش‌شانس‌ها بودید که بعد از انقلاب توانستید کار کنید و به سرنوشت آقای فردین و ملک‌مطیعی دچار نشدید.

پنج سال نگذاشتند من کار کنم و در تئاتر هم راهمان نمی‌دادند. در ضمن آقای فردین خودشان نخواستند. برای فیلم امام علی(ع) با آقای میرباقری دنبالش رفتیم. خدا بیامرزدش و نور به قبرش ببارد. به نظر من او یک تختی ثانی و آدم بسیار بزرگی بود.

برای کدام نقش؟

ما برای نقش مالک اشتر پیشش رفتیم و آقای فردین نپذیرفتند. او گفت من هنرپیشه‌ای هستم که مردم با این عصا و رقصی که دارم دوستم دارند، شما از من می‌خواهید بیایم مالک اشتر شوم که شمایلی از مولا علی(ع) است؟ با این کار، من همان فردین سابق را هم خرابش می‌کنم، لذا نمی‌آیم. این درست همان جوابی است که آذر شیوا داد. شما می‌دانید که اگر آقای میرباقری نبودند، ورود من به تلویزیون هیچ‌وقت دست نمی‌داد؟ آقای میرباقری وقتی می‌خواستند گرگ‌ها را کار کنند، پیش محمد هاشمی، مدیرعامل وقت صداوسیما رفتند و گفتند که یا ایشان باید این نقش را بازی کند یا من اصلاً کار نمی‌کنم. او بود که مجوز بازی من را گرفت و دستش هم درد نکند.

***

برای این که روایت دقیق‌تری از این موضوع داشته باشیم، با محمد بیک‌زاده، تهیه‌کننده سریال امام علی(ع) تماس گرفتیم. این تهیه‌کننده مطرح تلویزیون این مسأله را تأیید می‌کند که فردین اولین انتخاب آنها برای بازی در نقش مالک اشتر بوده است و به دو دلیل او کاندیدای این نقش بوده؛ هم به خاطر چهره زیبایش و هم به این دلیل که به مردانگی مشهور بوده است.

اخیراً با آقای بهزاد فراهانی یک مصاحبه انجام دادیم و ایشان گفتند برای نقش مالک اشتر گزینه اول آقای میرباقری، آقای فردین بوده‌اند و حتی با ایشان صحبت کردید ولی ایشان این نقش را نپذیرفتند. ما می‌خواهیم بدانیم که چقدر این موضوع صحت دارد؟

من بسیار مایل بودم که آقای فردین وارد کار شود و با ایشان هم صحبت کردم. اتفاقا آقای فردین هم پذیرفت. ایشان حتی این جمله را گفتند که مثل این که خداوند می‌خواهد من را عاقبت به‌ خیر کند ولی علت این که ایشان را نیاوردیم این بود که مجوز فعالیت نداشتند. در آن زمان ارشاد به ایشان مجوز فعالیت نداد.

البته آقای فراهانی روایت‌شان این بود که طبق صحبت خود آقای فردین چون تصویری که مردم از ایشان در ذهن داشته‌اند، بیشتر هنرپیشه فیلم‌های رقص و آوازدار بوده، ایفای یک نقش مذهبی یک مقدار سخت است.

نه. صحبت با ایشان را بنده انجام دادم. کسی هم همراه ما نبود. یعنی کسی که بخواهد یک نقل قولی از آقای فردین کند، من هستم و من هرگز این موضوع را جایی ذکر نکرده‌ام.

چه شد که شما و آقای میرباقری‌ به این گزینه رسیدید؟

چون آقای فردین چهره خیلی زیبایی داشتند.

غیر از چهره‌شان...؟

و این که چون در اجتماع به فتوت و مهربانی شهره بودند.

احتمالا همان زمان که می‌خواستید با آقای فردین صحبت کنید، می‌دانستید که خیلی سخت است ایشان را بعد از این همه سال محرومیت دوباره وارد کار کنید.

سخت که نه، چون ما مجوز کار خیلی‌ها را گرفته بودیم. من مجوز خانم خوروش را گرفتم و برای کار دیگری هم برای مرحوم رشیدی مجوز گرفتیم. نه، گرفتن مجوز مشکلی نداشت. حالا چه وضعیتی بود که در آن زمان ارشاد با حضور آقای فردین مخالفت کرد، نمی‌دانم. هم ارشاد و هم خود تلویزیون با فعالیت ایشان مخالفت کردند.

آن زمان، دوره آقای هاشمی بود؟

شروع کار ما در دوره آقای هاشمی بود. قانع کردن آقای هاشمی زیاد پیچیدگی نداشت. ایشان آدم بسیار همراهی با اهل هنر بودند. در واقع اگر حمایت‌های مدیران آن زمان صداوسیما نبود، هرگز امام علی(ع) ساخته نمی‌شد. به پای ما ایستادند. در آن زمان بودجه کل شبکه ۱۸۰میلیون تومان بود و من ۲۶۰ میلیون تومان هزینه کردم. این به معنی حمایت بی‌دریغ و بدون شائبه‌ای است که توسط آقای هاشمی و علی‌الخصوص آقای فریدزاده که در آن زمان مدیر شبکه یک بودند، نسبت به ما شد. به این جهت قانع کردن آنها برای حضور آقای فردین پیچیدگی نداشت.

پس کجای کار پیچیدگی داشت؟ در ارشاد آن زمان هم آقای ضرغامی بودند؟

یادم نیست.

شما چه مراحلی را طی کردید که گفتند مجوز نمی‌دهند؟

ما دیدیم به او اجازه نمی‌دهند کار کند و در عین حال نمی‌خواستیم پروژه دچار تنش و دردسر شود. بنابراین آقای ارجمند را انتخاب کردیم که ایشان هم گزینه خوبی بود. دیدیم که خیلی هم خوب بازی کرد.

ولی شاید تقدیر فردین با این کار شما طور دیگری رقم می‌خورد.

همان زمان ما مجوز علی آزاد که نقش ابن‌عباس را بازی می‌کرد، گرفتیم. او هم همان مشکلاتی را داشت که آقای فردین داشت.

تازه می‌گویند تنها مشکل فردین این بود که ستاره بوده.

صداوسیمای ما، صداوسیمای امروز، دیروز و ارشاد دیروز و امروز ما مخالف هرگونه قهرمان‌پروری بودند و فردین خودش بالذاته برای مردم ما قهرمان بود. اگر مجدد روی پرده می‌آمد، یا روی آنتن می‌رفت، این قهرمان بودنش بیشتر و بیشتر می‌شد؛ به‌ خصوص در نقشی مثل مالک‌ اشتر.

و نخواستند این اتفاق بیفتد.

بله. همین‌طور است. خطای بزرگی که ارشاد ما انجام داد و هنوز انجام می‌دهند این است که جلوی قهرمان‌سازی را در مدیوم‌های نمایشی می‌گیرند و این خطاست. جوان ما به پهلوان‌های کاذب پناه می‌برد.

جمیله فردین: فردین هم ممنوع‌الکار بود، هم ممنوع‌التصویر، هم ممنوع‌المعامله، هم ممنوع‌الخروج!

سال گذشته جمیله فردین، خواهر زنده‌یاد فردین در گفت‌وگویی با «تماشاگران امروز» بسیار از خواست قلبی زنده‌یاد برادرش برای بازگشت به عرصه هنر صحبت کرد اما این که این هنرپیشه مطرح به گفته بهزاد فراهانی این فرصت مغتنم برای حضور در این سریال را نپذیرفته یا به گفته تهیه‌ کننده سریال امام علی(ع) پذیرفته اما مجوزهایش صادر نشده است را جمیله فردین پاسخ می‌دهد. او سال گذشته گفته بود: «فردین خیلی دوست داشت کار کند و این جمله خودش است که می‌گفت وقتی من نمی‌توانم بازی کنم مثل این است که پرواز را از یک پرنده بگیرند و این خیلی ناراحت‌کننده است.»

ماجرایی مربوط به ۲۵ سال پیش داریم درباره این که از زنده‌یاد فردین برای بازی در سریال امام علی(ع) دعوت شد ولی ایشان نپذیرفتند، این صحت دارد؟

چه کسی این را گفته؟

در این باره دو نفر صحبت کرده‌اند. آقای فراهانی می‌گویند فردین خودشان بازی در این نقش را نپذیرفتند و تهیه‌کننده سریال امام علی(ع) می‌گوید نتوانستیم مجوز حضور ایشان را بگیریم.

با شناختی که من از فردین و رفتار و منش او دارم فکر می‌کنم جملاتی که آقای فراهانی عنوان کرده‌اند صحیح‌تر باشد؛ البته این جملات هم صد درصد نیست. ممکن است بعد از سال‌ها یک مقدار تغییرات در انشای این جملات داشته باشند ولی آنچه من می‌دانم و شاهدش بوده‌ام این بود که همیشه مخالف حضور ایشان بودند.

آقای بیک‌زاده هم گفتند نمی‌توانستیم مجوز کار ایشان را بگیریم.

این جمله درست است. فردین را مکتوب ممنوع‌الکار نکرده بودند اما همان‌طور که قبلاً هم گفتم او، هم ممنوع‌الکار بود، هم ممنوع‌التصویر، هم ممنوع‌المعامله و هم ممنوع‌الخروج. این چهار ممنوعیت برای او وجود داشت و دست و پایش را بسته بودند.

ممنوع‌الخروج؟

بله. تا یک مدتی اجازه نمی‌دادند حتی از کشور خارج شود.

۱۷
مهر

تصویر زیر که این روزها در شبکه‌های اجتماعی دست‌به دست می‌چرخد ناب‌ترین لحظات عاشقی را با زبان کودکانه بیان می‌دارد و شاید بتوان این هئیت کوچک را در عین سادگی و بی‌آلایشی بزرگ‌ترین و با عظمت‌ترین هیئت در درگاه سیدالشهدا علیه‌السلام دانست.

نیازی به توصیف بیشتر نیست که تصویر خود گویای همه چیز است.


۱۶
مهر
در این قسمت مقتل امام حسین (ع)به روایت های مختلف گردآوری شده است.
 
مقتل الحسین ( علیه السلام ) به روایت شیخ صدوق
 
و نظر الحسین علیه السلام یمینا و شمالا و لایری أحدا، فرفع رأسه إلی السماء فقال: اللهم إنک تری ما یصنع بولد نبیک. و حال بنوکلاب بینه و بین الماء و رمی بسهم فوقع فی نحره و خر عن فرسه، فأخذ السهم فرمی به و جعل یتلقی الدم بکفه، فلما امتلأت لطخ بها رأسه و لحیته و هو یقول: ألقی الله عزوجل و أنا مظلوم متلطخ بدمی. ثم خر علی خده الأیسر صریعا و أقبل عدو الله سنان بن أنس الایادی و شمربن ذی الجوشن العامری فی رجال من أهل الشام حتی و قفوا علی رأس الحسین، فقال بعضهم لبعض: ما تنتظرون؟ أریحوا الرجل. فنزل سنان بن أنس [ صفحه ۱۶۹] الأیادی و أخذ بلحیه الحسین و جعل یضرب بالسیف فی حلقه و هو یقول: والله إنی لأجتز رأسک و أنا أعلم أنک ابن رسول الله و خیر الناس أبا و أما.و أقبل فرس الحسین حتی لطخ عرفه و ناصیته بدم الحسین و جعل یرکض و یصهل، فسمع بنات النبی صهیله، فخر جن فإذا الفرس بلا راکب، فعرفن أن حسینا قد قتل. و خرجت أم کلثوم بنت الحسین ]اخت الحسین[ واضعه یدها علی رأسها، تندب و تقول: وامحمداه، هذا الحسین بالعراء، قد سلب العامه و الرداء.و أقبل سنان حتی أدخل رأس الحسین بن علی علیه السلام علی عبیدالله بن زیاد و هو یقول:إملا رکابی فضه و ذهبا إنی قتلت الملک المحجباقتلت خیر الناس أما و أبا و خیرهم إذ ینسبون نسبافقال له عبیدالله بن زیاد: ویحیک! فأن علمت أنه خیرالناس أبا و أما، لم قتلته إذا؟! فأمر به فضربت عنقه و عجل الله بروحه إلی النار. و أرسل ابن زیاد قاصدا إلی أم کلثوم بنت الحسین ]اخت الحسین[ فقال لها: الحمدالله الذی قتل رجالکم، فکیف ترون ما فعل بکم؟ فقالت: یابن زیاد! لئن عینک بقلت الحسین فطالما قرت عین جده به و کان یقبله و یلثم شفتیه و یضعه علی عاتقه، یابن زیاد! أعد لجده جوابا، فإنه خصمک غدا. [۱۶۴] .
 
امام سجاد علیه السلام گوید: (پس از آن که یاران امام حسین علیه السلام یکی پس از دیگری شهید شدند)، امام حسین علیه السلام نگاهی به چپ و راست کرد، اما کسی را ندید. سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو می بینی که با فرزند [ صفحه ۱۷۰] پیامبرت چه می کنند.بنوکلاب میان او و آب، حایل شدند. تیری زدند که در گلویش نشست و از اسبش افتاد. تا تیر را کشید و دور انداخت کف دستش را زیر خون گرفت که پر از خون شد، سر و ریشش را با آن آغشت و گفت: من در حالی که ستم دیده و در خونم تپیده ام، به لقاءالله می شتابم، سپس بر گونه ی چپش به خاک افتاد.دشمن خدا، سنان بن انس ایادی و شمربن ذی الجوشن عامری در میان مردانی از اهل شام، پیش آمدند تا در بالای سرش ایستادند و به یکدیگر گفتند: منتظر چه هستید؟ این مرد را راحتش کنید. سنان بن انس ایادی از اسب، فرود آمد و ریش حسین علیه السلام را گرفت و با شمشیر به گلویش زد و گفت: به خدا سر از تنت جدا می کنم و خود می دانم که تو پسر رسول خدایی و از جهت پدر و مادر، برترین مردمانی.اسب حسین علیه السلام به پیش آمد و یال و کاکل خود را با خون آغشته ساخت و شروع کرد به دویدن و صیحه کشیدن. دختران پیامبر تا صیحه ی اسب را شنیدند، از خیمه ها بیرون آمدند که ناگهان، اسب بی سوار دیدند و دانستند که حسین علیه السلام کشته شده است. ام کلثوم دختر ]خواهر[ امام حسین علیه السلام هم در حالی که دست را بر سر نهاد بود بیرون آمد، او فریاد ناله می کرد و می گفت: وامحمداه! این حسین است که چنین در بیابان افتاده و عبا و عمامه اش به غارت رفته است[الف]
 
[الف]کتاب : مقتل الحسین ( علیه السلام ) به روایت شیخ صدوق
 
مقتل امام حسین(ع) از کتاب مقتل الشمس که نقل از کتاب لهوف سیدبن طاووس است
گروه پیاده لشکر ابن سعد، از راست و چپ بر باقیماندگان یاران حسین (ع) حمله کردند و آنان را نیز به شهادت رسانیدند تا آنکه سه یا چهار نفر بیش باقی نماند.حسین (ع) که چنین دید، پیراهن یمانی را طلب کرد و آن پارچه ای چنان درخشنده داشت که چشم را خیره می کرد، او برای آنکه پس از کشتنش آن پیراهن را از تنش بیرون نکنند، آنرا پاره کرد و سپس پوشید. گر چه باز هم پس از شهادتش، ابجر بن کعب آنرا ربوده و آن حضرت را عریان گذاشت، اما گویند پس از واقعه عاشورا، دو دست این مرد پست، در تابستانها همچون دو چوب، خشک می شد، و در زمستان تازه می گردید و خون و چرک از آن می جوشید، و با این نکبت زندگی کرد تا آنکه خدا او را هلاک کرد.و چون از یاران حسین (ع) جز سه تن برای آنحضرت باقی نماند، به سوی دشمن پیش آمد و به دفاع از خویش پرداخت. آن سه نفر نیز دشمنان را از پیرامون حسین (ع) پراکنده می ساختند، تا آنکه هر سه کشته شدند. و امام (ع) تنها ماند. زخمهای گران در سر و بدنش او را زمین گیر ساخته بود، ولی باز هم با شمشیر دشمنان را می زد و آنان ناگزیر به راست و چپ پراکنده می شدند. [۳۷۶] .راوی گفت: حسین (ع) آنقدر با آنان جنگید که در اثر بهم خوردن صفها، انبوه لشکر در میان حسین و خیمه ها قرار گرفتند. [۳۷۷] .
 
در این هنگام شمر بسرا پرده حسین (ع) حمله افکند و خود را به خیمه های [ صفحه ۲۴۵] آن حضرت رسانید و خواست تا آنها را غارت کند. [۳۷۸] .آن حضرت فریاد زد: ویلکم یا شیعه آل ابی سفیان، ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم و ارجعوا الی أحسابکم ان کنتم عربا کما تزعمون.وای بر شما! ای پیروان خاندان ابی سفیان، اگر دین ندارید و از روز بازپسین نمی هراسید، دست کم در دنیا آزادمرد باشید.گر شما را به جهان مکتب و آیین نیست لااقل مردمی آزاده به دنیا باشیدشمر با صدای بلند گفت: چه می گویی ای پسر فاطمه؟فرمود: من با شما جنگ می کنم و شما با من، زنان را در این میان گناهی نیست، پس نگذارید این خیره سرها، نادانها، و ستمگرهای شما تا هنگامی که زنده ام به حرم من حمله برند. [۳۷۹] .پس دست بردارید، زیرا ساعتی بعد همه اثاث زندگی ام در اختیار شما قرار می گیرد. [۳۸۰] .شمر گفت: پیشنهادت را می پذیرم ای پسر فاطمه! آنگاه همگی دوباره آهنگ جنگ با آن حضرت کردند.حمید بن مسلم می گوید: بخدا من مرد گرفتار و مغلوبی را هرگز ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند ولی استوارتر و دل دارتر از حسین باشد زیرا چون لشکر پیاده دشمن بر او حمله می کرد، او با شمشیر به ایشان یورش می برد، و آنان چون گله گوسفندی که از برابر گرگ فرار کند بر چپ و راست می گریختند.شمر بن ذی الجوشن که چنان دید، سوارکاران را فراخواند و آنان را در پشت سر [ صفحه ۲۴۶] نیروهای پیاده قرار داد، آنگاه به تیراندازان دستور داد: او را تیرباران کنند! آنان چندان تیر بر حسین انداختند که بدنش چون خار پشت شده بود. [۳۸۱] .در آن حال صالح بن وهب مری چنان نیزه ای بر پهلویش زد که از اسب بر زمین افتاد گونه راستش به روی خاک قرار گرفت و در حالی که می گفت: «بسم الله و بالله و علی مله رسول الله. سپس از روی خاک برخاست. [۳۸۲] .زینب چون دریافت که حسین از زین بر زمین افتاده است از خیمه ها بیرون رفت و فریاد برآورد «وا أخاه! وا سیداه،وا أهل بیتاه، لیت السماء أطبقت علی الأرض و لیت الجبال تدکدکت علی السهل» ای وای برادرم! ای وای آقایم! ای وای خاندانم! ای کاش آسمان بر زمین فرو می ریخت و ای کاش کوهها پاره پاره می شدند و بر بیابانها می پاشیدند.زینب، خطاب به عمر بن سعد فریاد زد: وای بر تو ای عمر! آیا اباعبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟عمر هیچ پاسخی نداد.زینب فریاد برآورد: وای بر شما! آیا یک مسلمان در میان شما مردم نیست؟هیچ کس پاسخش نداد.در این هنگام شمر به سوارگان و پیادگان سپاه فریاد زد: وای بر شما! درباره این مرد، در انتظار چه هستید؟ مادرتان در عزای شما بگریند.پس لشکر از هر سو، به حسین حمله ور شدند، زرعه بن شریک، ضربتی بر کتف چپ آن حضرت زده و آن را از پیکرش جدا ساخت. [۳۸۳] .حسین (ع) با شمشیر خود زرعه را از پای در آورد. [۳۸۴] .و شخص دیگری ضربتی بر گردنش وارد آورده، صورت آن بزرگوار فرو افتاد. [ صفحه ۲۴۷] دیگر خسته و مانده شده بود، بگونه ای که چون می خواست برخیزد و دوباره به زمین می افتاد. [۳۸۵] .سنان بن انس نخعی نیزه ای به گودی گلوی حضرت فرو برد و سپس نیزه را بیرون کشید و بر استخوانهای سینه اش کوبید، و در پی آن تیری نیز رها کرد، تیر بر گلوی حسین (ع) نشست، آن حضرت تیر را از گلوی خویش بیرون کشید و هر دو کف دست به زیر خون گلویش گرفت، همین که کفهایش پر از خون شد، سر و روی خود را رنگین کرد، و چنین فرمود: «هکذا ألقی الله مخضبا بدمی مغضوبا علی حقی» با همین حال که به خونم آغشته ام و حقم را غصب کرده اند خداوند را ملاقات خواهم کرد. [۳۸۶] .هلال بن نافع که خود از سربازان عمر بن سعد بوده است می گوید: من در این هنگام از میان لشکر بیرون رفتم و در میان دو صفی که حسین را در محاصره گرفته بودند بر بالینش ایستادم و او در حال جان کندن بود، بخدا سوگند هرگز آغشته بخونی را زیباتر و نورانی تر از او ندیدم، زیرا من آن چنان محو نور صورت نورانی و پیکر زیبایش شده بودم که متوجه شدم چگونه او را می کشند.حسین در آن حال آب خواست، شنیدم مردی می گفت:بخدا سوگند. آب نخواهی چشید تا به جایگاه گرم و سوزان جهنم وارد شوی و از آب گرم بنوشی!پس شنیدم که آن حضرت پاسخ داد: «یا ویلک أنا لا أراد الحامیه و لا أشرب من حمیمها بل ارد علی جدی رسول الله (ص) و أسکن معه فی داره و فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر و أشرب من ماء غیر آسن و أشکوا الیه ما أرتکبتم منی و فعلتم بی» ای وای بر تو! من نه بر آتش جهنم وارد می شوم
 
و نه از حمیم آن می نوشم بلکه من بر جدم رسول خدا وارد خواهم شد و در کنار او در جایگاه صدق نزد آن سلطان نیرومند خواهم [ صفحه ۲۴۸] نشست و از آبی تازه که کهنه نمی شود، خواهم نوشید و شکایت رفتار شما با من را، به آن حضرت خواهم رسانید. [۳۸۷] .هانی بن ثبیت می گوید: من از شاهدان قتل حسین (ع) بودم، و نزد سواران لشکر ایستاده بودم، که کودکی از خاندان حسین بیرون آمد و هراسان بسوی چپ و راست می نگریست ناگاه مردی از لشکریان عمر سعد را دیدم که اسب خود را رکاب زد و به آن کودک رسید و از روی اسب خم شد و آن کودک را به قتل رسانید. [۳۸۸] .
 
سوید بن عمرو، در اثر شدت جراحت وارده، بی هوش در میان کشتگان افتاده بود چون به هوش آمد، شنید که می گویند، حسین (ع) کشته شد، هراسان از جا برخاست و چون شمشیرش را برده بودند، کاردی را که با خود داشت به دست گرفته و ساعتی با دشمن به نبرد پرداخت تا آنکه توسط عروه بن بطاء تغلبی و زید بن رقاد، به شهادت رسید. و او آخرین فردی بود که کشته شد. [۳۸۹] .گفته اند او مردی شریف، بسار نمازگزار، و چون شیر شجاع و در جنگ پایدار بود. [۳۹۰] .[ب]
 
[۳۷۹] لهوف، ص ۵۲.[۳۸۰] مقاتل الطالبیین، ص ۷۹.[۳۸۱] ارشاد، ص ۲۴۲.[۳۸۲] لهوف، ص ۵۴.[۳۸۳] ارشاد، ص ۲۴۲.[۳۸۴] لهوف، ص ۵۴.[۳۸۵] لهوف، ص ۴۵. ارشاد، ص ۲۴۲.[۳۸۶] لهوف، ص ۵۴.[۳۸۷] لهوف، ص ۵۵.[۳۸۸] مقاتل الطالبیین، ص ۷۹.[۳۸۹] طبری، ج ۵، ص ۴۵۳.[۳۹۰] لهوف، ص ۴۸.[۳۷۹] لهوف، ص ۵۲.[۳۸۰] مقاتل الطالبیین، ص ۷۹.[۳۸۱] ارشاد، ص ۲۴۲.[۳۸۲] لهوف، ص ۵۴.[۳۸۳] ارشاد، ص ۲۴۲.[۳۸۴] لهوف، ص ۵۴.[۳۸۵] لهوف، ص ۴۵. ارشاد، ص ۲۴۲.[۳۸۶] لهوف، ص ۵۴.[۳۸۷] لهوف، ص ۵۵.[۳۸۸] مقاتل الطالبیین، ص ۷۹.[۳۸۹] طبری، ج ۵، ص ۴۵۳.
[۳۹۰] لهوف، ص ۴۸.
[ّب]کتاب مقتل الشمس
 
 
مقتل امام حسین (ع) به روایت از خوارزمی و طبری
 
خوارزمی گوید:میان او و خیمه گاه فاصله انداختند. بر سر آنان فریاد کشید: وای بر شما ای پیروان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، پس در این دنیای خود آزاده باشید و اگر عرب هستید -آن گونه که می پندارید – به شرافت خانوادگی خود برگردید. شمر ندا داد: ای حسین! چه [ صفحه ۱۷۹] می گویی؟ فرمود: می گویم این منم که با شما می جنگم و شما با من می جنگید، زنان را گناهی نیست. سرکشان و طغیانگران و جاهلان خود را تا من زنده ام، از تعرض به خانواده ام بازدارید. شمر گفت: باشد ای پسر فاطمه! سپس شمر به همراهان خویش داد زد: از حریم خانواده ی این مرد دور شوید و سراغ خودش بروید. به جانم سوگند که هماورد بزرگواری است! مردم از هر سو به نبرد پرداختند. امام بر آنان تاخت و آنان بر امام حمله می آوردند و او در همین حال آب می طلبید تا جرعه ای از آن بنوشد. هر بار که با اسب خویش به سوی فرات می تاخت، بر او حمله می کردند و امام را از آب دور می ساختند. [۳۷۳] .
 
طبری گوید:هشام به نقل از عمرو بن شمر، از جابر جعفی روایت کرده است که: امام حسین علیه السلام تشنه شد و تشنگی اش شدت یافت. نزدیک شد تا آب بنوشد، حصین بن نمیر تیری افکند که بر دهان امام نشست. امام شروع کرد به گرفتن خون از دهانش و آن را به آسمان می پاشید. سپس خدا را حمد و ثنا گفت و دستان خود را جمع کرد و گفت: خداوندا! آنان را نابود کن و بر روی زمین کسی از آنان باقی نگذار.هشام از پدرش محمد بن سائب، از قاسم پسر اصبغ بن نباته، از کسی که شاهد امام حسین علیه السلام در میان لشکرش بوده روایت کرده است که: چون سپاه حسین علیه السلام شکست خورد، [ صفحه ۱۸۰] بر اسب سوار شد و به سمت فرات رفت. مردی از بنی ابان بن دارم گفت: وای بر شما! میان او و آب فاصله بیندازید تا پیروانش به سوی او نیایند. گویند: بر اسب خویش زد و تاخت. مردم هم در پی او آمدن و بین امام و فرات فاصله افکندند. امام علیه السلام فرمود: خداوندا! تشنه اش گردان. در حالی که آن مرد، تیری از تیردان خود جدا می کرد، آن را بر دهان امام حسین علیه السلام زد. امام، تیر را بیرون آورد، آنگاه مشتهای خود را گرفت و پر از خون شد. امام حسین علیه السلام گفت: خدایا! به درگاهت شکایت می کنم از آنچه با پسر دختر پیامبرت می کنند.گوید: به خدا سوگند چیزی نگذشت مگر آنکه خداوند، عطش را در جان آن مرد ریخت؛ هر چه می نوشید سیراب نمی شد. [۳۷۵] .
 
اصابت تیر بر پیشانی امام
 
ابن اعثم گوید:سپس مردی از آنان به نام ابوجنوب جعفی تیری افکند که بر پیشانی امام فرود آمد. حسین علیه السلام تیر را درآورد و کنار انداخت. خونها بر صورت و محاسن حضرت جاری شد. حسین علیه السلام گفت: خدایا! می بینی که از دست این بندگان نافرمان و طغیانگر تو در چه حالی هستم. خدایا! نابود و ریشه کنشان کن و روی زمین احدی از آنان باقی نگذار و هرگز آنان را نیامرز.گوید: سپس همچون شیری خشمگین بر آنان حمله کرد. به هر یک می رسید، شمشیری حواله اش می کرد و او را بر زمین می انداخت. تیرها از هر سو می آمد و حضرت با سینه اش از تیرها استقبال می کرد، در حالی که می گفت: ای امت بد! با امت و عترت محمد صلی الله علیه و اله و سلم چه بد رفتار کردید! آگاه باشید که پس از کشتن من، کشتن هر یک از بندگان خدا برایتان آسان خواهد بود. به خدا سوگند، امید آن دارم که خداوند با خواری شما مرا کرامت بخشد و از جایی که نفهمیدم، انتقام مرا از شما بگیرد.حصین بن نمیر فریاد زد: ای پسر فاطمه! خدا چگونه از ما انتقام می گیرد؟فرمود: قدرت شما را به جان خودتان می افکند و این گونه خونهایتان را می ریزید؛ سپس عذابی دردناک بر شما فرومی ریزد. [۳۷۶] .طبری گوید:ابومخنف از صقعب بن زهیر از حمید بن مسلم نقل می کند: [ صفحه ۱۸۱] امام حسین علیه السلام جبه ای از خز داشت، عمامه بر سر نهاده بود و خضاب بر موهای خویش زده بود و شنیدم پیش از کشته شدن، در حالی که بر روی دو پا مثل سواره ای شجاع می جنگید و مواظب تیراندازان بود و در پی فرصت برای حمله بود، بر سپاه حمله کرد، در حالی که می گفت: آیا به کشتن من یکدیگر را تحریک می کنید؟ پس از من هرگز بنده ای از بندگان خدا را نمی کشید که به اندازه ی کشتنم خشم خدا را برانگیزد. به خدا قسم امیدوارم با خواری شما خدا به من کرامت بخشد، سپس از آنجا که نفهمید، انتقام مرا از شما بگیرد. به خدا قسم اگر مرا بکشید، خداوند نیرویتان را در میان خودتان خواهد افکند و خونهایتان را خواهد ریخت. سپس هرگز از شما راضی نخواهد شد تا آنکه عذابی دردناک برایتان دهد. [۳۷۷] .[ج]
[۳۷۳] مقتل الحسین، ج ۲، ص ۳۳.[۳۷۴] مناقب، ج ۴، ص ۵۸.[۳۷۵] مقتل الحسین، مقرم، ص ۲۷۵.[۳۷۶] الفتوح، ج ۵، ص ۱۳۵.
 
[ج]کتاب:مقتل امام حسین علیه السلام/ گردآورنده گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام ؛ ترجمه جواد محدثی
۱۶
مهر

محرم و صفر هنگامة تفکر و تأمل دربارة قیام حسینی و توسل و عزاداری برای سیدالشهداست.
امامی که برای احیای دین جد بزرگوارش و ترویج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر آنچه از جان، مال، آبرو، ناموس و خانواده داشت یک جا در راه خدا قربانی کرد تا قیام او و برکات نام زیبایش اسلام را زنده نگاه دارد. سبط نبی گرامی اسلام مصداق ثقلین، قرآن ناطق و همان عترت پیامبر است که «خونش خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد». انقلاب حسینی خواست خداست و در تحقق خواست خدا هیچ شک و شبه ای وجود ندارد. بر همین اساس نه یزدیان توانستند نام حسین و ارزش های حسینی را در کربلا محاصره و محدود نمایند و نه دیگر طاغوتیان زمان می توانند کاروان سید الشهدا و عَلَم مبارزه با ظلم و ستم را در عاشورای ۶۱ هجری دفن نمایند. همان خدایی که می خواهد بندة برگزیدة خود را کشته و خانواده اش را اسیر ببیند می خواهد نام او و گسترة عزاداری اش آنچنان جاویدان و فراگیر باشد که حتی «در بارگاه قدس که جای ملال نیست، سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است».

در کشور ما نیز با فرارسیدن محرم و صفر مردم برای برپایی مجالس عزاداری امام مظلوم و یاران فداکارش سر از پانمی شناسند. اما این مراسم همواره در معرض آسیب هایی قرار دارد که می بایست برای حفظ شأن آن در جهت شناسایی و کاهش این آسیب ها اقدام نمود. بر این اساس آسیب شناسی مراسم عزاداری امام حسین از دو منظر ظاهری و محتوایی مطرح می گردد:

الف: آسیب های ظاهری: برخی از مهمترین آسیب های که شکل و قالب عزاداری ها را تهدید می نماید عبارتند از:

 عدم توجه به شعور و آگاهی و اکتفا به شور و هیجان: ماندگاری شور و هیجان در مجالس عزاداری در صورتی تضمین می گردد که مفهوم قیام عاشورا که با فطرت ظلم ستیز آدمی همخوانی دارد در دایرة شعور و آگاهی آحاد جامعه خصوصاً جوانان تبیین گردد. هرچند شور و هیجان حاصل از سینه زنی ها و زنجیرزنی ها قابل توجه و در جای خود ارزشمند است اما باید بدین نکته توجه شود که رسیدن به معنای واقعی قیام حسینی و شعور حاصل از آن اهمیت بیشتری دارد. لذا باید با پرهیز از اکتفای صرف به مداحی در مجالس عزاداری خطبای آشنا به ابعاد مختلف اسلامی نسبت به تبیین قیام عاشورا به شیوه ای که برای مردم گیرا و قابل درک باشد اقدام نمایند.

 استفاده از موسیقی های لهوی: استفاده از موسیقی هایی با آهنگ های لهوی و حرام و یا حتی موسیقی هایی که بیشتر حالت طرب و شادمانی دارند با روح مجالس عزاداری امام حسین(ع) منافات دارد. متأسفانه بعضاً مشاهده می شود برخی مداحان ‏ترانه‏ های لس آنجلسی امروز را گوش می ‏دهند و برای آن آهنگ محتوایی جهت عرضه در مجلس عزای حسینی تهیه می نمایند. که این امر بدون شک ناپسند وهتک حرمت مجالس عزاداری است.

 برخورد کاسبکارانه با مجالس عزاداری: یکی دیگر از آسیب های شکلی عزاداری ها برخورد کاسبکارانه با مجالس سوگواری امام معصوم می باشد. متأسفانه عده ای با معارف، مدایح و مراثی اهل بیت(ع) همانند کالا برخورد کرده و بدان نگاه کاسبکارانه دارند. البته قاعدتاً حساب این دسته از افراد با آنانی که تنها برای خدا در این راه تلاش می کنند و مردم از سر ارادت به خاندان عصمت و طهارت به آنها هدیه می دهند جداست.

ب: آسیب های محتوایی: این آسیب ها که محتوای مجالس عزاداری را تهدید می نماید عبارتند از:

 دروغ گویی و طرح مسائل غلوآمیز: متأسفانه عده ای برای مقدس جلوه دادن خود با طرح مسائل غلوآمیز در عزاداری ها موجب وهن باورهای مردم می گردند. این در حالیست که قیام سرخ حسینی حقیقتی ماندگار است که نیاز به غلو ندارد. بی شک غلو کردن در عزاداری ها سبب تخریب چهرة منطقی شیعه آن می گردد. همچنین علاوه بر غلو کردن دروغ گویی نیز از دیگر آفت ها در این مجالس است. متأسفانه بعضاً مشاهده می شود که برخی از افراد مطالبی در رابطه با سالار شهیدان می گویند که تنها حاصل ذهن آنهاست، با عقل منافات دارد و دروغ بودنش آشکار است.

 بیان تعابیر ذلت آمیز: ساحت مقدس اهل بیت(ع) از هرگونه ذلت و خواری به دور است. بدون شک یکی از دستاوردهای مهم قیام حسینی برای آزادگان طول تاریخ تحقق شعار«هیهات منا الذلة»است. امام معصوم خود نماد عزت است تن به ذلت نمی دهد و به بازماندگان خویش هم بر حفظ عزت تأکید می نماید. پس طرح عناوین ذلت ‏آمیز و تعابیری همچون بیمار خواندن امام سجاد(ع) و یا مضطر خواندن زینب کبری(س) از آسیب های جدی در این راستا می باشد.

  پادشاه انگاری اهل بیت و بیان مطالب موهن: یکی از آسیب هایی که مجالس عزاداری را تهدید می کند بیان مطالبی است که در شأن دربار پادشاهان طاغوتی است نه امام معصوم(ع). مثلاً عده ای ‏به ظاهر برای عرض ارادت در عزاداری می گویند؛ «من سگ کوی زینبم» یا مطالب تحقیرآمیز و موهن دیگری از این جنس. مسلماً تواضع و محبت به اهل بیت پیامبر بسیار پسندیده است اما به طور حتم این امر با ذلیل کردن خویش منافات دارد. چرا که اهل بیت از پیروان خود می خواهند پیرو آن ها و مومن و صالح باشند نه ذلیل و فرومایه.

 اکتفا به طرح جنبة ملکوتی سیمای معصومین: معصومین(ع) دو جنبه دارند؛ یکی جنبه ملکوتی که براین اساس معصوم اند، ولایت تکوینی و علم غیب و سایر مواردی از این دست دارند و دیگر جنبة زمینی که الگوی زندگی و به تعبیر قرآن بشری هستند مثل سایر انسان ها:«قل انما انا بشر مثلکم». متأسفانه در حالی که باید در مجالس عزاداری به هر دوبعد توجه شود بسیاری تنها به جنبة ملکوتی پرداخته و از ذکر خصایص رفتاری آنها همچون مهربانی، زهد، کمک به مردم و ... سخنی نمی گویند.
 طرح معارف اهل بیت بر مبنای خواب و مکاشفه: برخی افراد در مجالس عزاداری، معارف اهل بیت را تنها در قالب خواب و مکاشفه مطرح می کنند. خواب و مکاشفه برای خود بیننده حجت نیست تا چه رسد به دیگران. به بیان دیگر هرچند ممکن است برخی رویاها صادق باشند ولی قطعاً حجت شرعی نخواهند داشت. طرح مبانی معرفتی اهل بیت بر مبانی سست خواب و مکاشفه که راهی برای اثبات و نفی آن نیست بی شک حربه ای خواهد شد برای شیادان و افرادی که با سواستفاده و دروغ پردازی از این راه به دنبال آسیب رساندن به چهرة واقعی شیعیان هستند.

 افراط و تفریط در مناسبات فی مابین دین و سیاست: مجالس عزاداری در ارتباط با مسائل سیاسی گاهی دچار افراط و تفریط می شود. قاعدتاً نه آنهایی که می گویند ما تنها می خواهیم گریه کنیم و کاری به سیاست نداریم در مسیر اعتدال و معنای واقعی مجلس عزای امام حسین(ع) هستند و نه آنهایی که مجلس عزاداری را جایی برای میتنیگ ها و تسویه حساب های سیاسی و یا کانون های حزبی می پندارند.

سخن پایانی اینکه در بحث آسیب شناسی مراسم عزاداری سیدالشهدا(ع) معمولاً دو نظریه افراطی و تفریطی وجود دارد؛ اول نظریه افراطی؛ که بیان می دارد به جهت آن که عزاداری امری مقدس است نباید نقد شود بلکه می بایست به مردم اجازه داد به هر صورتی که می خواهند عزاداری نمایند. که قاعدتاً این نظر صحیح نیست. زیرا اگر عزاداری آسیب شناسی و آسیب زدایی نشود در مرور زمان بدعت های غلطی در این عرصه وارد می شود که سبب تحریف می گردد. دوم؛ نظریه تفریطی که طی آن عده ای چنان بی محابا به نقد مجالس عزاداری، مداحان و خطبا می پردازد که ممکن است مردم را از اصل برپایی مجالس دلسرد نماید. باید نقد و آسیب شناسی به گونه ای باشد که با ضمن روشنگری با پرهیز از افراط و تفریط اصل عزاداری وحرمت برپاکنندگان مجالس ذکر مناقب و مصائب اهل بیت را حفظ نماید.

۱۶
مهر
آلبوم‌های موسیقی پرویز پرستویی منتشر می‌شوند
 

پرویز پرستویی بازیگر و گوینده سرشناس که تاکنون موفق به دریافت پنج سیمرغ بلورین جشنواره فجر شده است، این روزها دو آلبوم موسیقی را با صدای خود در دست ساخت دارد.

پرستویی از هنرمندانی است که علاوه بر سینما، در موسیقی نیز فعالیت داشته و به زودی دو آلبوم با صدای وی منتشر خواهد شد. این هنرمند در نخستین آلبوم که شامل دکلمه‌های وی می‌شود، اشعار یغما گلرویی را خوانده است که این اثر مراحل ساخت را پشت سر گذاشته و پس از دریافت مجوزهای ارشاد روانه بازار موسیقی خواهد شد.

همچنین آلبوم دیگر پرستویی نیز باز هم همکاری یغما گلرویی است که این بار وی در این آلبوم به خوانندگی بر روی موسیقی پرداخته است.

گفتنی است، پرویز پرستویی پیش از این آلبوم‌هایی همچون من یک بازیگرم، بابایی (به همراه بیژن مفید)، دوستت دارم (به همراه ناصر عبداللهی)، من پرویز پرستویی و ... را در بازار موسیقی منتشر کرده است.

۱۵
مهر
یکی از زیبایی ها و برجستگی های مهم آموزه های اسلامی، توجه و اهتمام خاص به موضوع حق الناس است. فرهنگ اسلامی برای افراد، حقوق مشخصی را تعیین کرده، که هیچ کس نمی تواند بدون جهت متعرض آن حقوق شود.
 

دامنه حق مردم  بسیار گسترده است به طوری که جان، مال، و آبروی افراد را در بر می گیرد و هر چیزی که این موارد را در معرض تهدید و خطر قرار دهد موجب ضمان خواهد بود.  
 
جایگاه و اهمیت حق الناس در فرهنگ اسلامی

 رعایت توجه به حق الناس از چند جهت دارای اهمیت است، اول آنکه، حق الناس از جمله حقوق اسلامی است که علاوه بر حق افراد، حق الهی نیز در آن نهفته است؛ چرا که خدای متعال در آیات خود به رعایت آن سفارش نموده است، به همین جهت حق خداوند بر بندگان است که در رعایت آن اهتمام خاص داشته باشند و از طرفی حق اختصاصی افراد است که دیگران نباید متعرض آنها شوند. در مذمت و نکوهش تضییع حق مردم، همین بس که می تواند توفیق همراهی با امام معصوم(علیه السلام) را نیز از انسان سلب کند، کما اینکه در متون و منابع روایی از امام حسین(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «عَن مُوسَى بنِ عُمِیر الأنصاری، عَن  أبیه قَال: أَمَرَنِی حُسِین بن عَلی فَقال: نَاَد فِی النَّاس اَن لا یُقاتِلنَ مَعِی رَجُل عَلیه دَینُ فَاِنَّه لَیسَ مِن رَجُل یَموت وَ عَلیه دَین لا یَدع لَه وفاء الّا دَخَل النّار. فَقَام الیه رَجُل فَقَال: اِنَّ اِمرَأَتی تَکَفَّلتُ عنَّی. فَقَال: وَ مَا کَفاله اِمرأه وَ هَل تَقضی امرأه.[1] موسى بن عمیر الأنصاری، از پدرش این چنین نقل می کند که امام حسین(علیه السلام) این چنین بیان فرمودند: کسی که بدهکار است همراه من پیکار نکند؛ چرا که هیچ بدهکاری نیست که بمیرد و قرض خود را ادا نکرده باشد مگر آن که وارد آتش می شود. مردی برخاست و گفت: همسرم عهده دار آن شده است. فرمود:  عهده داری زن چیست؟ آیا زن ادا می کند؟»  در ادامه به بعضی از این حقوق اشاره می کنیم.
 
از جمله مصادیق بارز حق الناس ایجاد ضرر جانی و بدنی به دیگران است، بر اساس آموزه های اسلامی هیچ کس حق ندارد جان مسلمان، و یا ضرر و لطمه ای از قبیل ضرب و جرح به دیگری وارد کند؛ چرا که مصداق روشن ظلم و ستم به دیگران به حساب می آید. هر چند که ظلم شامل موارد قبلی نیز می شود
 
مصادیق حق الناس در آیات و روایات
1-در آبرو مردم خدشه وارد نکن: یکی از مواردی بسیار مهمی که آموزه های اسلامی برای آن ارزش فراوانی قائل شده و به هیچ کس اجازه لگد مال کردن آن را نداده اند، از بین بردن آبرو دیگران است. جایگاه و موقعیت دینی و اجتماعی دیگران یا به عبارتی از بین بردن آبروی مردم یکی از موارد مهم حق الناس است، که متأسفانه در جامعه دینی امروزی بسیاری از افراد آلوده به آن می باشند. سهم بسزایی از این تضییع حقوق توسط زبان صورت می گیرد، عضو کوچک و مفیدی از انسان که می تواند ابزار تحصیل قرب خدای متعال باشد، متأسفانه تبدیل به وسیله ایی برای برپایی و گرم کردن مجالس غیبت و تهمت و ناسزاگویی و تخریب دیگران شده است.

در مذمت یکی از این افعال غیر اخلاقی در روایتی از امام حسین(علیه السلام) این چنین نقل شده است: حضرت به مردى که در حضور ایشان از دیگرى غیبت مى کرد، فرمود: اى فلان! از غیبت کردن دست بردار که غیبت خورش سگ هاى جهنّم است».[2] بالاتر از این سخن را خدای متعال در قرآن کریم بیان می فرماید: «وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوه؛[سوره حجرات، آیه 12] و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید».

ال و دارایی افراد است. بعضی افراد با یک برداشت اشتباه این چنین تصور می کنند که خدشه و ضرری های کوچک مشکلی ندارد، و با این تصور باطل مجوز تخریب و ضرر مالی به دیگران را برای خود صادر می کنند. این در حالی است که این موارد نیز در زمره ی حقوق مردم قرار دارد که کسی نباید به آن دست درازی کند. در هر صورت در نکوهش تصرف نابجا در مال و دارایی دیگران خدای متعال می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ؛[سوره نساء، آیه29] اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید». بر اساس منطق قرآن هرگونه تصرف نابجا و بدون مجوز در مال و دارایی دیگران ممنوع است، از این رو اگر کسی از راه دزدی، ربا، فریبکاری و غش، مالی را بدست آورد، می بایست  اقدام به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن نماید.
 
امام حسین(علیه السلام) این چنین بیان فرمودند: کسی که بدهکار است همراه من پیکار نکند؛ چرا که هیچ بدهکاری نیست که بمیرد و قرض خود را ادا نکرده باشد مگر آن که وارد آتش می شود. مردی برخاست و گفت: همسرم عهده دار آن شده است. فرمود: عهده داری زن چیست؟ آیا زن ادا می کند؟»
 
3-ضرر جانی و بدنی به دیگران: از جمله مصادیق بارز حق الناس ایجاد ضرر جانی و بدنی به دیگران است، بر اساس آموزه های اسلامی هیچ کس حق ندارد جان مسلمان، و یا ضرر و لطمه ای از قبیل ضرب و جرح به دیگری وارد کند؛ چرا که مصداق روشن ظلم و ستم به دیگران به حساب می آید. هر چند که ظلم شامل موارد قبلی نیز می شود.
 
سخن آخر: در پایان این متن را با یک سوال و پاسخ به اتمام می رسانیم:
 
سوال: آیا گریه بر امام حسین علیه السلام و برپایی مجالس عزا حق الناس را پاک می کند؟ همان طور که در مقدمه بحث نیز بیان شد، حق الناس مربوط به حقوق اختصاصی افراد است، که بر اساس آموزه های اسلامی نه تنها صاحب حق، بلکه خدا نیز راضی به تضییع آن حقوق نیست. برای جبران این چنین حقوقی می بایست یا رضایت صاحب حق را به جا آورد و یا اینکه جبران مافات برای او نمود، به همین جهت گریه بر امام حسین(علیه السلام) هر چند دارای ثواب بی شماری است، ولی موجب جبران حق الناس نمی شود. کما اینکه بنا به آموزه های روایی حتی شهید شد در راه خدا نیز موجب جبران آن نمی شود. در روایتی از منابع روایی شده بشّار أسلمى نقل می کند: امام باقر (علیه السّلام) فرمود: اوّلین قطره خون شهید که روى زمین مى چکد کفّاره گناهان اوست مگر بدهى که به مردم دارد، و آن را جز أداء به صاحبش کفّاره اى نیست.»
 پی نوشت:
[1]. ملحقات احقاق الحق، ج 19، ص 429.، المعجم الکبیر للطبرانی: ج3،ص123، ح 2872 مع اختلاف.
[2]. تحف العقول: ص245.
[3]. محمد رحمتی شهر رضا، چه بگوییم؟: ص51.
[4]. من لا یحضره الفقیه: ج 3، ص183

۱۵
مهر

باوجود سروصدایی که جنبش آزادی و برابری زنان به راه انداخته است، یافته‌های علمی نشان می‌دهد که تفاوت‌های جنسیتی مسئله‌ای ذاتی است.
 

به گزارش جام جم آنلاین، اختلاف زنان با مردان فقط در فرم اندام و سبک لباس پوشیدنشان نیست. در ادامه ایمیل به ۱۰ نکته‌ای اشاره می‌کنیم که هر مردی باید در مورد زنان بداند.
 
1. بر اساس چرخه عادت ماهیانه‌شان، هر روز تغییر می‌کنند
 
مشکلات قبل از عادت‌ماهیانه، بیشتر از ۸۰ درصد از خانم‌ها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. اما خانم‌ها هر روز ماه تحت تاثیر این چرخه ماهیانه هستند. سطح هورمون‌ها به طور منظم در مغز و بدن خانم‌ها تغییر می‌کند، ظاهرشان، سطح انرژی‌شان و حساسیت‌شان را نیز دستخوش تغییر می‌کند.
 
حدود ۱۰ روز بعد از شروع عادت‌ماهیانه، درست قبل از تخمک‌گذاری، زنان احساس شادی بیشتری می‌کنند. ناآگاهانه لباس‌های جذاب‌تری می‌پوشند، چون سطح بالای استروژن و تستوسترون او را به پیدا کردن فرصت‌های جنسی بیشتر در طول این دوران باروری ترغیب می‌کنند.
 
یک هفته بعد از آن، پروژسترون آنها افزایش می‌یابد، هورمونی که درست مثل والیوم می‌ماند و باعث می‌شود زنان فقط دوست داشته باشند با یک فنجان چای و یک کتاب در تختخواب زیر پتویشان بروند. هفته بعد از آن، پایین آمدن پروژسترون، موجب آسیب‌پذیری و حساسیت بالای خانم‌ها می‌شود. روحیه اکثر خانم‌ها، ۲۴-۱۲ ساعت قبل از شروع عاد‌ت‌ماهیانه، به بدترین وضعیت خود می‌رسد.
 
2. شهودی هستند
 
مردها می‌توانند خیال خود را راحت کنند که زنان می‌توانند به راحتی ذهنشان را بخوانند. اما درک و بصیرت زنان بیشتر از اینکه جادویی باشد، بیولوژیکی است. در طول مسیر تکامل انسان‌ها، زنان برای توانایی که در زنده نگه داشتن بچه‌ها داشتند، که شامل برآوردن نیاز غذایی، گرمایشی، تربیتی و امثال آن می‌شود، انتخاب شده بودند. این یکی از دلایلی است که توضیح می‌دهد چرا زنان نتایج بسیار بهتری در تست‌هایی که نیازمند درک اشارات غیرکلامی باشد، کسب می‌کنند.
 
زنان نه تنها ظاهر فیزیکی افراد را بهتر به خاطر می‌سپارند، بلکه اشارات غیرکلامی که در حالات صورت، اندام و لحن صدا نشان داده می‌شود را درک می‌کنند. اما این مهارت فقط محدود به بزرگ کردن فرزند نیست. زنان عمدتاً از آن استفاده می‌کنند تا بگویند رئیس، شوهر یا حتی غریبه ها چه در سر دارند.
 
3. از خشونت دوری می‌کنند
 
موقعیت‌های استرس‌زا در مردان واکنش جنگ و گریز ایجاد می‌کند اما محققان نشان داده‌اند که زنان بعد از حس کردن یک تهدید، به طور غریزی واکنش تمایل یا دوستی را از خود نشان می‌دهند. این یعنی برای ایجاد اتحاد استراتژیک، از واکنش فیزیکی خودداری می‌کنند.
 
زن‌ها بخاطر وابستگی بیشتر بچه‌ها به بقای آنها، طوری رشد یافته‌اند که از خشونت دوری کنند. (در دوران باستان، مردان پیشینیان ما، برای منتقل کردن ژن خود، فقط باید رابطه‌جنسی برقرار می‌کردند اما زنان باید تا به دنیا آمدن بچه و بزرگ کردن آنها زنده می‌ماندند.) اینطور نیست که زن‌ها خشن نباشند، طریقه خشونت‌ورزی آنها متفاوت است. آنها روش‌های غیرمستقیم‌تری را برای رویارویی انتخاب می‌کنند.
 
4. به طرز متفاوتی به درد و اضطراب واکنش می‌دهند
 
مطالعات تصویری مغز طی ۱۰ سال گذشته نشان داده است که مغز زنان و مردان به درد و ترس به طرز متفاوتی واکنش می‌دهند. و مغز خانم‌ها حساس‌تر از آن یکی است. مغز خانم‌ها نه تنها دربرابر استرس‌های بسیار کوچکتر هم حساس است بلکه می‌تواند به سطوح بالاتری از استرس هم عادت کند.
 
حساسیت استرس می‌تواند فوایدی در بر داشته باشد: پراکندگی وضعیت ذهنی فرد را برطرف کرده و آن را متمرکزتر می‌کند. اما اگر این اضطراب مدت زمان بیشتری طول بکشد، می‌تواند مخرب باشد. یافته‌های این مطالعات می‌تواند توضیح دهد که چرا خانم‌ها بیشتر در معرض افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و سایر اختلالات اضطرابی قرار دارند.
 
5. از کشمکش و مشاجره متنفر هستند(از بی‌محلی، بیشتر)
 
برای جلوگیری از کشمکش و مشاجره، در طول سیر تکامل انسان، زنان بیش از اندازه حساس به اشارات میان‌فردی شده‌اند، وضعیتی که زنان را نسبت به این برخوردها بی‌طاقت می‌کند. جریان شیمیایی که در طول یک مشاجره به مغز زنان هجوم می‌آورد (مخصوصاً در مشاجراتی که با افراد نزدیک دارند) درست مثل حمله یک بیماری.
 
احتمالاً بخاطر توانایی بالایی که در خواندن فکر آدمها دارند، حرف نزدن و واکنش ندادن برایشان غیرقابل‌تحمل است. برای خانم‌ها یک جواب منفی بسیار بهتر از جواب ندادن است.
 
6. میل‌جنسی‌شان واکنش‌پذیر است
 
میل جنسی در خانم‌ها بسیار تاثیرپذیرتر از آقایان است. برای اینکه خانم‌ها از نظر جنسی تحریک شوند، مخصوصاً بخواهند به ارگاسم برسند و ارضا شوند، قسمت‌های مختلفی از مغزشان باید خاموش شود و خیلی چیزها می‌تواند این قسمت‌ها را دوباره فعال کند.
 
یک زن ممکن است بخاطر عصبانیت، بی‌اعتمادی یا حتی بخاطر اینکه پاهایش یخ کرده است، پیش‌روی‌های مردی را رد کند. بارداری، مراقبت از بچه‌های کوچک و یائسگی نیز می‌توانند بر میل جنسی خانم‌ها تاثیر بگذارند.
 
بهترین توصیه برای مردان این است که از قبل برنامه‌ریزی کنند! پیش‌نوازی برای آقایان همه آن چیزهایی است که درست ۳ دقیقه قبل از خود عمل‌جنسی اتفاق می‌افتد اما برای خانم‌ها همه اتفاقاتی است که ۲۴ ساعت قبل از آن پیش‌ آمده است!
 
7. بارداری تاثیر قابل‌توجهی بر فکر آنها دارد
 
در هشت ماهه اول بارداری، میزان پروژسترون تا ۳۰ برابر می‌شود و همین باعث می‌شود که خانم‌ها شدیداً آرام شوند. پروژسترون یک داروی خواب‌آور بسیار قوی است. طبق مطالعه‌ای که در سال ۲۰۰۲ انجام گرفته است، مغز زن‌ها در دوران بارداری جمع می‌شود و تقریباً ۴ درصد کوچکتر از زمان عادی او می‌شود (نگران نباشید، تا شش ماه بعد از وضع‌حمل به حالت عادی برمی‌گردد).
 
اینکه بارداری باعث می‌شود زن‌ها به طرز متفاوتی فکر کنند یا نه مسئله‌ای بحث‌انگیز است — یک مطالعه اخیر مشکلات حافظه را به هومون‌های بارداری مرتبط دانسته است — اما بعضی محققان عنوان کرده‌اند که این تغییرات، مدارهای مغزی را آماده می‌کند که رفتار مادرانه را هدایت می‌کند. محققان دریافته‌اند که این مدارها بعد از تولد ایجاد می‌شوند. بغل کردن یک بچه، هورمون‌های مادرانه ترشح می‌کنند، حتی در زنانی که تابحال باردار نشده‌اند.
 
8. مادر بودن اثر قوی بر مغز آنها می گذارد
 تغییرات جسمی، هورمونی، احساسی و اجتماعی که بلافاصله بعد از به دنیا آوردن فرزند، زنان با آن روبه‌رو می‌شوند، می‌توانند یک عمر طول بکشد. چون همه چیزهای دیگر تغییر کرده‌اند، برای اینکه تا حد ممکن قابل‌پیش‌بینی باشد، به همه چیزهای دیگر نیاز دارد، ازجمله شوهرش.
 
در طول سیر تکامل، پیشینیان ما به ندرت مادرانی تمام-وقت بوده‌اند زیرا همیشه کسانی برای کمک کردن به بچه‌داری در خدمت داشته‌اند. و یک مادر نه‌تنها برای بخاطر خودش بلکه بخاطر فرزندش، به حمایت قابل‌توجهی نیاز دارد. تحقیقات نشان می‌دهد که توانایی مادر برای اینکه بتواند نیازهای فرزندش را به طور کامل برآورده کند، می‌تواند بر رشد سیستم عصبی و روحیات فرزند او تاثیر داشته باشد.
 
یکی از راه‌هایی که مادر جهان، طبیعت، به او در این راه کمک می‌کند، شیردهی است. مراقبت از فرزند باعث می‌شود مادران با استرس‌های زیادی دست و پنجه نرم کنند (استرس زیاد می‌تواند بر قدرت شیردهی آنها تاثیر داشته باشد). حتی در یک تحقیق مشخص شد که شیردهی از کوکائین هم برای مغز زن شادی‌آورتر است.
 
9. دوبار دوران نوجوانی را تجربه می‌کنند
 هیچکس دوست ندارد دوباره نوجوانی را تجربه کند. تغییرات ظاهری و هورمونی که این دوران در ما ایجاد می‌کند، نه‌تنها ناراحتی ظاهری و روحی برایمان فراهم می‌کند بلکه سوالات زیادی از اینکه که هستیم و چه می‌کنیم در ذهنمان ایجاد می‌کند.
 
اما خانم‌ها در سنین قبل از یائسگی وارد یک نوجوانی دوم می‌شوند. این دوران از سن حدود ۴۳ سالگی شروع شده و در ۴۷ یا ۴۸ سالگی به اوج خود می‌رسد. (هورمون‌های مردان نیز با بالا رفتن سن تغییر می‌کند اما نه به اندازه خانم‌ها). علاوه بر نامنظم شدن عادت ماهیانه و گٌرگرفتگی‌ها، هورمون‌های زنان در طول این دوران آنقدر متحول می‌شود که به اندازه یک نوجوان دمدمی‌مزاج می‌شوند. طول این دوران از دو تا نه سال ممکن است طول بکشد و در اکثر خانم‌ها تا ۵۲ سالگی به اتمام می‌رسد.
 
10. در سنین میانسالی، عاشق خطر کردن می‌شوند
 وقتی آن تغییر به اتمام می‌رسد، و بدن او وارد دوران "پیشرفته" خود می‌شود، مغز زنانه دستخوش دومین تغییر خود می‌شود. بااینکه مردها با بالا رفتن سنشان، علاقه بیشتری به روابط خود پیدا می‌کنند، زنان در این دوران آماده خطر کردن می‌شوند. مخصوصاً اگر آشیانه‌شان خالی باشد.
 
 هنوز هم دوست دارد به دیگران کمک کند اما تمرکز او از خانواده‌ کنونی‌اش به جامعه منتقل می‌شود. او بعد از سال‌ها مراقبت از دیگران، حالا تمایل بیشتری برای رسیدگی به خودش و کارش پیدا می‌کند. برای خیلی از خانم‌های بالای ۵۰ سال، این دوران توام با شور زندگی و تمایل به ماجراجویی خواهد بود.
۱۵
مهر
امام حسین (ع) سفارش بیعت با یزید را رد کرد و فرمود: «نه به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمی گذارم و مانند بردگان از صحنه ی جنگ با آنان فرار نمی کنم».
 

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ خون پیکره حق در طول تاریخ از قلب عاشور است که سرچشمه میگیرد و اگر حقیقت را بخواهی هنوز روز عاشورا به شب نرسیده است کاروان تاریخ روان است و یاران عاشورایی سیدالشهدا علیه السلام  یکایک از صلب پدرانشان و رحم مادرانشان پای به سیاره زمین می گذارند و در زیر خیمه های پشمینه و یا در خانه های کاه گلی بزرگ می شوند و خود را به صحرای کربلا می رسانند.
 
همراه باقافله عشاق؛ 
 
روز اول: کاروان امام حسین (ع) وارد منزلگاه «قصر بنی مقاتل» شد. سید الشهدا تعدادی از بزرگان این منطقه را برای یاری قیامش دعوت کرد اما آن‌ها به تکریم امام بسنده کرده و برای جهاد عذر آوردند.
 
روز دوم: در این روز کاروان عاشوراییان وارد زمین کربلا شدند. آن سرزمین تا پیش از ورود امام کمتر به این نام شناخته می‌شد و جمله سالار شهیدان هنگام ورود به این سرزمین باعث نامگذاری جدیدش شد؛ اعوذ بالله من الکرب و البلاء
 
روز سوم: از وقایعى که در روز سوم ذکر شده، این است که امام علیه‏‌السلام قسمتى از زمین کربلا را که قبرش در آن واقع، شده است، از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریدارى کرد و با آنها شرط کرد که مردم را براى زیارت قبرش راهنمایى نموده و زوار او را تا سه روز میهمانى نمایند.
 
روز چهارم: عبیدالله بن زیاد در چهارم محرم الحرام سال 61 هجری قمری در مسجد کوفه مردم را چنین خطاب کرد:
"اى مردم! شما آل ابى سفیان را آزمودید و آنها را چنان که مى‌خواستید، یافتید! و یزید را می‏شناسید که داراى سیره و طریق‌ه‏اى نیکو است! و به زیر دستان احسان مى‏کند! و عطایاى او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولى را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید."

سپس از منبر به زیر آمد و براى مردم شام نیز عطایائى مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم براى حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوى نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعى و شمر بن ذى الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند.

شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار جنگجو، یزید بن رکاب با دوهزار جنگجو، حصین بن نمیر با چهار هزار جنگجو، مضایر بن رهینه با سه هزار جنگجو، و نصر بن حرشه با دوهزار جنگجو برای جنگ با حسین(ع) اعلام آمادگی کرده و حرکت به سوی کربلا را آغاز کردند.

امام در پاسخ قیس بن اشعث که سفارش به بیعت با یزید می کرد، فرمود:
" نه به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمی گذارم و مانند بردگان از صحنه ی جنگ با آنان فرار نمی کنم."