ریپورتر

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۲۲۹۶ مطلب توسط «درویش» ثبت شده است

۰۲
مهر
 
 
۳۱
شهریور
 
شاید این سوال در ذهن بسیاری از علاقه مندان به محور مقاومت شکل گرفته باشد که چرا سیستم‌های پیشرفته روسیه که در خاک سوریه مستقر هستند، به اقدام نیروی هوایی آمریکا و پیش‌تر، تجاوزات رژیم صهیونیستی به آسمان سوریه پاسخ ندادند؟

به گزارش مشرق، خبر بسیار تلخ، غم انگیز و خشمگین کننده بود: ۱۸۰ سرباز سوری در حمله هوایی جنگنده های آمریکایی در دیرالزور شهید و زخمی شدند.

آمریکا بلاخره مستقیما زهر خود را به دولت سوریه ریخت. علی رغم «اشتباهی» خواندن و «اظهار تاسف» مقامات آمریکایی درباره این رویداد، تقریبا هیچ ناظر آگاهی نبود که نداند که چه اندازه این حمله، پیرو فتنه انگیزی چند روز قبل تر صهیونیست ها در سوریه، عامدانه و برنامه ریزی شده بود.

شاید اوباما قصد دارد در آخرین ماه های حضورش در قدرت، آخرین تلاش های خود را برای سرنگونی دولت سوریه انجام دهد تا آن را به عنوان آخرین «دستاورد» خود در سیاست خارجی، در ویترین «افتخارات» خود جای دهد.

درباره جوانب و ابعاد این اقدام ناجوانمردانه و جنایتکارانه آمریکا بحث های زیادی می توان مطرح کرد، اما شاید این سوال در ذهن بسیاری از علاقه مندان به محور مقاومت شکل گرفته باشد که چرا سیستم های پیشرفته دفاع هوایی روسیه که در خاک سوریه مستقر هستند، به این اقدام نیروی هوایی آمریکا، و پیش تر، تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی به آسمان سوریه پاسخ ندادند؟

قطعا پاسخ قطعی و دقیق به این سوال، نیازمند دانستن کنه افکار رهبران کرملین و جزییات طرح های پیدا و پنهان آن ها در سوریه به طور خاص و در منطقه و عرصه بین‌المللی به طور عام است.

اما با بررسی شرایط و زمینه های حضور و نقش آفرینی روسیه در ورای مرزهایش، شاید بتوان پاسخ هایی به این پرسش داد.

در این نوشتار، با طرح چند سوال اساسی، سعی در علت یابی عدم واکنش روسیه به تجاوزات آمریکا و اسراییل به خاک و آسمان سوریه داریم:

آیا روسیه توان واکنش را دارد؟
آیا روسیه اراده‌ لازم برای واکنش را دارد؟
چه انتظاراتی می توان از روسیه داشت؟

توان روسیه

روسیه و آمریکا از پس از پایان جنگ جهانی و شروع دوران جنگ سرد، راهبرد های نظامی متفاوتی داشته اند. در جریان جنگ سرد، آمریکا برای اعمال قدرت در آب های دور از مرزهای سرزمینی خود، متکی به ناوهای هواپیمابر بود و این راهبرد هنوز هم ادامه دارد. اما از آن سو، روسیه، از دوران اتحاد شوروی، این فرودگاه های متحرک دریایی را هدف نسبتا آسانی برای هواپیماهای دورپرواز مستقر در ساحل و موشک های کروز ضد کشتی می دانست.

در صورت در گرفتن جنگ متعارف مستقیم بین روسیه و آمریکا (منظور جنگ غیرهسته ای است) بمب افکن های راهبردی روسیه، Tu-۹۵ M Backfire می توانند به سرعت و به راحتی از پایگاه هایی در عمق گستره پهناور روسیه برخیزند، موشک های قدرتمند کروز را از فاصله ای ایمن شلیک و ناوهای هواپیمابر آمریکایی را هدف قرار دهند.

به قول برخی کارشناسان نظامی روس، خلبانان این بمب افکن ها می توانند بی درنگ به خانه بر گردند و در حالی که قهوه داغ خود را مزمزه می کنند، اخبار تلفات آمریکایی ها را از CNN تماشا کنند! در ضمن در چنین جنگی، حتما نیاز به نابودی کامل یک ناو هواپیمابر نیست، کافی است که آن اندازه خسارت به آن وارد شود که برای چند ماه از مدار عملیاتی خارج شود، و خب در این دوران قرار نیست جنگ در این سطح، تا چند ماه به طول بیانجامد.

منطق روسی بسیار ساده و البته عقلانی است: ساخت هر ناو هواپیمابر با سوخت اتمی آمریکا، حدود ۱ میلیارد دلار هزینه برمی دارد. هر موشک کروز ضد کشتی به طور میانگین، حدود ۱ میلیون دلار هزینه دارد. با پول ساخت یک هواپیمابر می توان ۱۰۰۰ موشک قدرتمند کروز تهیه کرد. کافی است تنها در یک مقابله، از ۱۰۰۰ موشک تنها درصدی از آن ها به هدف بنشینند، آن گاه ماموریت انجام گرفته است. بگذریم از این که موشک های کروز روسی به لحاظ دقت فوق العاده، شهرتی عالمگیر دارند و روز به روز با توسعه سیستم های الکترونیک هدایتی، دقیق تر هم می شوند.

روس ها آن چنان به دقت موشک های خود اطمینان دارند که یک بک فایر Tu-۲۲M روسی تنها یک موشک Roduga Kh-۲۲ مجهز به کلاهک هسته ای حمله می کند. به گفته کارشناسان نظامی، بیل سوئیتمن و بیل گانستون، این موشک ها را می توان طوری برنامه ریزی کرد که درست از پنجره پنتاگون وارد ساختمان آن شود! تازه باید خاطرنشان کرد که Kh-۲۲ ساخت دوران اتحاد شوروی است.

راهبرد آمریکا برای مقابله با موشک های کروز روسیه، تنها پروژه ساخت «F-۳۵» بوده که تا امروز حدود «۱ تریلیون دلار» هزینه داشته است. شرکت لاکهید مارتین، سازنده اف۳۵ مدعی است که این جنگنده ها از چنان سیستم های الکترونیک فوق پیشرفته ای برخوردارند که می‌توانند هر چیزی را که به سوی آن ها می آید «jamming» کنند(ایجاد اختلال سیستمی و انحراف در پرتابه ها از طریق امواج الکترونیک).

با این حال روسیه یک ابزار قدرتمند ضد هواپیما در اختیار دارد که برتری هوایی آمریکا را(حتی اف-۳۵) را به چالش می کشد: S-۴۰۰ Triumf

S-۴۰۰

سامان دفاع هوایی اس۴۰۰، یک سامانه نسبتا ارزان قیمت (در قیاس با صنعت فوق‌سرمایه‌بر ساخت جنگنده های پیشرفته) با قیمت حدودا ۵۰۰ میلیون دلاری است که پیشرفته ترین سامانه دفاع هوایی جهان، با فاصله ای معنادار از همتای آمریکایی خود، سامانه ضد موشک «پاتریوت»، محسوب می شود.

برد شناسایی این سامانه ۶۰۰ کیلومتر و برد موثر شلیک آن ۴۰۰ کیلومتر است. سرعت شلیک آن به حداکثر ۱۷۰۰۰ کیلومتر در ساعت (بیشتر از سرعت هر هواپیمای جنگنده ای) می رسد. هر گردان اس۴۰۰ شامل ۸ لانچر پرتاب، یک مرکز کنترل، رادار و ۱۶ موشک ذخیره است.

برد حیرت آور موشک ها، سرعت و دقت خیره کننده و سیستم های هدایت الکترونیک آن، نقطه عطفی در میدان های نبرد هوایی است که به راحتی می تواند موضع پدافندی را به موضع آفندی تغییر دهد. به دلیل همین قابلیت ها، مسکو تا سال ها در برابر وسوسه فروش نسل قدیمی تر این سامانه، یعنی اس ۳۰۰ به متحدانش، مقاومت کرد. برای مثال، اگر یک سامانه اس۳۰۰، با قابلیت هایی بسیار کم تر از اس ۴۰۰، در دمشق استقرار یابد، می تواند یک جنگنده اسراییلی را بر فراز مرکز تل آویو هدف قرار دهد، بی آن که خلبان فرصت هیچ عکس العملی داشته باشد.

بی دلیل نبود که رژیم صهیونیستی هر چه در توان داشت انجام داد تا چنین سامانه ای از سوی مسکو به ایران انتقال نیابد.

این توضیحات اجمالی داده شد، تا روشن شود که روسیه در صورت اراده و خواست خود، حریف دست و پا بسته ای مقابل ایالات متحده نیست و رجزخوانی های پوتین در برابر زیاده خواهی ها و توسعه طلبی های ناتو، ریشه در شماری واقعیات ملموس و عینی از این سنخ دارد.

خواست روسیه

تردیدی نیست که روسیه در جهت منافع ملی خود(مانند هر کشور دیگری) در حال حاضر و شاید برای دست کم میان مدت، با ایران و محور مقاومت هم جهت، هم نظر و متحد است. بسیاری از مشترکات سیاسی و ژئوپلیتیکی و حتی فرهنگی و زمینه هایی مشابه چون ایستادگی بر حق حاکمیت، استقلال سیاسی، هویت ملی و تقابل با هژمونی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب، روسیه و جمهوری اسلامی را هم پیمان کرده است.

اما در عین حال تفاوت های قابل توجهی هم میان روسیه و محور مقاومت، به طور طبیعی و بدیهی وجود دارد. مهم ترین این تفاوت ها، تفاوت نگاه کلان ایدئولوژیک است. در این که نظام جمهوری اسلامی، یک نظام ایدئولوژیک است که ایدئولوژی دینی نقشی اساسی در سیاست داخلی و خارجی آن دارد، تردیدی نیست. اما این که نگاه کلان روسیه به عرصه شطرنج سیاست عالم هم ایدئولوژیک است یا نه، بین کارشناسان و اهل فن در طیف های مختلف فکری در داخل و خارج روسیه اختلافاتی هست. بسیاری از نظر ورزان، نگاه روسیه را یک نگاه کاملا غیرایدئولوژیک و مبتنی بر منفعت و پراگماتیسم می دانند.

اما نگاه های دیگری هم در این زمینه وجود دارد که با توجه به شواهد و قراینی تازه، به ویژه در چند سال اخیر، ردپای ایدئولوژی را در رهبران کرملین، به ویژه شخص آقای پوتین می بینند. به طور اجمالی، این دسته از نظرات معتقدند که ترکیبی از ناسیونالیزم نژاد اسلاو، اوراسیاگرایی، برخی مبانی مسیحیت ارتدوکس شرقی، دیدگاه های مسیانیک (موعودگرایانه) و هزاره گرایانه (Millennialism) در دیدگاه های کلان پوتین و همراهان او دیده می شود. این بحث بحثی جدید، آکادمیک و مفصل است که البته مجال آن در این جا نیست.

اما در نهایت، به فرض وجود این رگه های ایدئولوژیک در ذهنیت رهبران کرملین، جنس آن بسیار متفاوت از ایدئولوژی محور مقاومت است (البته شاید بتوان شباهت هایی هم یافت). یک نکته مسلم در این میان، آن است که جنس تقابل روسیه با غرب به رهبری آمریکا، تماما مبتنی بر ایدئولوژی نیست. برای مثال، دشمنی روسیه با غرب، زمانی که در راس اتحاد شوروی قرار داشت، کاملا ایدئولوژیک و در غالب مفهوم خیر و شر بود. چون تقابل روسیه سوسیالیت و آمریکای کاپیتالیست، رسما نبرد ایدئولوژی کمونیزم شرقی با لیبرال سرمایه داری غرب بود و در این بین، دو طرف از نابودی کامل یکدیگر هم ابایی نداشتند.

اما رقابت (البته رو به خصومت) روسیه کنونی با آمریکا، دست کم در حال حاضر و در این مرحله، از این جنس نیست. پس نمی توان انتظار داشت که دیدگاه مسکو به اسراییل از جنس دیدگاه محور مقاومت باشد. بخش بزرگی از جمعیت سرزمین های اشغالی را یهودیان روس تبار تشکیل می دهند. جدای از روابط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی روسیه و رژیم صهیونیستی، بین این دو دولت رابطه ای عادی و نرمال وجود دارد. روسیه، رژیم صهیونیستی را به رسمیت می شناسد و روابط کامل سیاسی با آن دارد.

این طبیعی است، چرا که دید کلان مسکو با دید یک کشور انقلابی مسلمان شیعه متفاوت است.

البته حتی خود این امر هم نسبی است. وقتی به رابطه یک کشور مثلا مسلمان عرب و مدعی رهبری جهان اسلام، با دشمن درجه یک دنیای اسلام، یعنی اسراییل، نگاه می کنیم (از لحاظ ضربه هایی که سعودی ها مستقیم و غیرمستقیم به اسلام و مسلمین وارد می کنند)، آن گاه رابطه مسکو با تل آویو رابطه ای معمول و حتی در بسیاری موارد منتقدانه است.

در سپتامبر ۲۰۱۵، بنیامین نتانیاهو بعد از دیدار با ولادیمیر پوتین در مسکو، گفت که با کرملین بر سر مکانیزمی برای جلوگیری از مواجهه نظامی بین روسیه و اسراییل به توافق رسیده است:

"هدف من جلوگیری از سوءتفاهم میان نیروهای اسراییلی و نیروهای روسی بود. ما مکانیزمی برای جلوگیری از چنین سوءتفاهماتی ایجاد کرده ایم. این برای امنیت اسراییل حیاتی است. من توضیح دادم که سیاست ما به شیوه های مختلف تلاش برای مسدود کردن انتقال مرگبار سلاح از ارتش سوریه به حزب الله است- عملی که در واقع تحت نظارت ایران انجام می گیرد."

نتانیاهو ادعا کرد که " در روسیه این آمادگی وجود داشت که تضمین شود که روسیه هر طرحی هم که در سوریه داشته باشد، قطعا شریک اقدامات افراطی ایران علیه ما نخواهد بود"

البته روزنامه صهیونیستی «تایمز آو اسراییل» که این خبر را پوشش داده بود، از قول نتانیاهو، پاسخ پوتین را هم نقل کرد که گفته بود: " درباره سوریه، ما می دانیم که ارتش سوریهئ(برخلاف ادعای شما) در وضعیتی است که قادر به گشایش جبهه جدید(علیه اسراییل) نیست. هدف اصلی ما، حفظ دولت سوریه است. با این حال، من نگرانی شما را درک می کنم."

اگر بخواهیم این موضوع را به طور خلاصه و مجمل جمع بندی کنیم، روسیه بر علیه جنگنده های اسراییلی بر فراز سوریه، یا نیروهای زمینی آن وارد عمل نمی شود، مگر این که تهدید مستقیمی از جانب آن ها متوجه نیروهای روسی باشد. البته باید انصاف داشت که روسیه، تا این جا به تعهدات خود به دولت سوریه مبنی بر پوشش هوایی و مستشاری نظامی در مقابله با گروه داعش و سایر گروه های تروریستی به خوبی عمل کرده است. اصولا وجود روسیه با لحاظ وزن سنگین ژئوپلیتیک و توان چشمگیر نظامی و تاثیرگذاری بالای سیاسی در عرصه بین الملل، وزنه ای جدی برای محور مقاومت در عرصه سوریه بوده است. حضور یا عدم حضور روسیه در کنار محور مقاومت، هر کدام تغییرات جدی در عرصه معادلات نظامی و سیاسی در سوریه ایجاد می کند.

تحت قوانین بین المللی، سوری ها این حق را دارند که هر جنگنده آمریکایی، فرانسوی، آلمانی، ترکیه ای و اسراییلی را که در آسمان آن ظاهر می شود، در جهت حفظ حاکمیت ملی خود سرنگون کند و این کشورها قانونا نمی توانند هیچ ادعایی درباره حق دفاع از خود در این زمینه را داشته باشند. علاوه بر این، از آن جا که نیروی نظامی روسیه با دعوت رسمی دولت قانونی سوریه در خاک این کشور عملیات انجام می دهد، روسیه حق دارد که هر تهدید نظامی علیه «نیروهای خود» را پاسخ دهد. البته اگر در چارچوب توافقات فیمابین دولتین روسیه و سوریه، عملیات نظامی روسیه در خاک سوریه، شامل مقابله با نیروهایی غیر از گروه های تروریستی، از جمله نیروهای متجاوز خارجی هم شود، بر اساس حق حاکمیت ملی دولت سوریه، آن گاه نیروهای روسیه می توانند جنگنده های متجاوز خارجی را هم در سوریه هدف قرار دهند. اما این که دایره شمول همکاری نظامی مسکو و دمشق از مقابله با گروه های تروریستی فراتر رود و قدرت های خارجی را هم در بر بگیرد، کار چندان ساده ای نیست و نیازمند لحاظ کردن بسیاری فاکتورهای سیاسی، نظامی، راهبردی و بین المللی و توجه به موازنه قوا در گستره جهانی از سوی رهبران کرملین است.

اما فارغ از این ملاحظات قانونی و فرمالیته، احتمال رودررویی نظامی روسیه با ایالات متحده در سوریه چه اندازه است؟

لرزه ها، روی گسل سوریه

اگر برای تقابل فزاینده فعلی میان روسیه و غرب در صحنه بین الملی چند نقطه داغ (hotspot ) یا گسل در نظر بگیریم، قطعا سوریه یکی از آن هاست. نقاط دیگر شرق اوکراین، کریمه، دریای بالتیک و کل گستره شرق اروپاست که همگی مرزهای شرقی ناتو محسوب می شوند.

آمریکا و روسیه هر دو روی یک کشور، یعنی سوریه، کارزار هوایی خود را دنبال می کنند. دو طرف به طور رسمی اهداف مشترک دارند: نابودی یا دست کم مهار گروه های تروریستی؛ اما درباره این که کدام گروه تروریستی است، یا کم تر تروریستی است و کدام گروه باید بماند و کدام نابود شود، اختلاف نظر جدی دارند. از آن مهم تر، دو طرف بر سر رفتن یا نرفتن بشار اسد اختلاف دارند.

از سوی دیگر، هر دوی آن ها سابقه ای طولانی از مواجهه دارند که تقریبا از پایان جنگ دوم جهانی به این سو (به جز مقطع ده ساله حکومت بوریس یلتسین غربگرا) ادامه داشته است. به اضافه این که یک بدبینی عمیق بین واشینگتن و مسکو از قدیم وجود داشته و دارد. بستر سوء محاسبه و سوء تفاهم هم در میدان نبرد به شدت پیچیده و پربازیگر سوریه هم به شدت فراهم است.

همه این ها، شرایط را برای ایجاد یک درگیری هوایی در آینده ای نه چندان دور مهیا می کند، به ویژه وقتی رقابت های ژئوپلیتیک جدی روسیه و ناتو در شرق اروپاف اوکراین، قفقاز و کریمه را هم لحاظ کنیم.

در صورت ادامه وضع موجود در سوریه، تنها سه سناریو قابل تصور است:

۱- یا یکی از این دو قدرت، جنگنده های خود را از سوریه بیرون می کشد و ادامه کار را به دیگری می سپارد.

۲- یا جنگنده های هر دو طرف تحت مدیریت یکی از طرفین قرار می گیرد.

۳- یا درگیری نظامی خونبار دیر یا زود به وقوع خواهد پیوست.

اختلال در یک حسگر یا یک رایانه، یک خلبان خسته و عصبی، یک اشتباه محاسبه و....می تواند ناخواسته کلید یک درگیری مستقیم بین نیروهای روسیه و آمریکایی ها را بفشارد.

در ۱۶ ژوئن امسال، در مرز اردن، نیروی هوایی روسیه، با وجود هشدار فرماندهان آمریکایی، یک پایگاه شورشیان مسلح تحت حمایت آمریکا را هدف قرار داد. پنتاگون این اقدام روسیه را تحریک آمیزترین اقدام روسیه از زمان شروع کارزار هوایی آن در سوریه خواند.

در این رویداد، جنگنده های سوخو ۲۴ روسی ابتدا پایگاه شورشیان را در هم کوبیدند و صحنه را ترک کردند. بعد جنگنده اف/ای-۱۸ آمریکایی به صحنه اعزام شد. وقتی این جنگنده آمریکایی برای سوخت گیری با تانکر هوایی از صحنه رویداد فاصله گرفت، یکی از جنگنده های سوخوی۲۴ دوباره به صحنه بازگشت و بقیه شورشیان را بمباران کرد.

این یک نمونه از پتانسیل بالای تنش بین دو قدرت در سوریه بود که در نهایت موجب ایجاد یک خط ارتباطی موسوم به «ایمنی پرواز» بین نیروی هوایی دو کشور شد. (اکتبر گذشته)

نکته قابل تامل این که، در اواسط ژوئن ۲۰۱۶، اخبار نامه ۵۱ دیپلمات آمریکایی به اوباما در مطبوعات این کشور منتشر شد که در آن ضمن انتقاد شدید به سیاست دولت اوباما در سوریه، از او خواسته شده بود که مستقیما مواضع دولت اسد را با بمب و موشک مورد هدف قرار دهد تا سرنگونی او را تسهیل کند.

«ولادیمیر واسیلیف»، پژوهشگر ارشد «موسسه آمریکا و کانادا»، معتقد است که جدی ترین نتیجه ای که نامه ها و تحرکات این چنینی در واشینگتن در پی دارد، تشدید احتمال جنگ بین آمریکا و روسیه است. این کارشناس، در مصاحبه با روزنامه «پراودا» گفت:

" همین که آمریکا شروع به زدن نیروهای اسد کند، اوضاع ظرف چند هفته و حتی چند روز، وخیم می شود و این یکی از اهدافی است که واشینگتن به دلایل مختلف، به ویژه اهداف انتخاباتی، دنبال می کند. هدف اصلی، سرنگونی دولت اسد و ارایه یک «دستاورد» دیگر از دموکراسی آمریکایی به رای دهندگان است."

واسیلیف افزود که به عقیده او، نامه مذکور کاملا جعلی و به فرموده «مقامات بالا»، به ویژه جان کری، سر هم شده بود تا زمینه سازی روانی برای اقدام نظامی آمریکا را در سوریه کلید بزند.

اما با همه این اوصاف، تبعات درگیری مستقیم نظامی روسیه و آمریکا، آن اندازه سنگین و پردامنه است، که قطعا هر دو طرف، پیش از هر اقدام آغازکننده جنگ، همه سناریوها و فاکتورها را لحاظ خواهند کرد. اگر روسیه، در رویدادی مشابه رویداد تراژیک و خونبار حمله به نیروهای سوری توسط جنگنده های آمریکایی، کلیدهای شلیک اس۴۰۰ را بفشارد، جبهه ای که گشوده می شود، احتمالا محدود به سوریه نمی ماند. حتی اگر این احتمال کوچک باشد (که اصلا کوچک نیست)، قدرت نظامی مانند روسیه که در جبهه های مختلف با غرب در حالت شبه جنگ سرد قرار دارد، باید فاکتورهای متعددی را برای شلیک به جنگنده های آمریکایی تجزیه، تحلیل و نتیجه گیری کند.

پس بسیار محتمل (و قابل درک) است که روسیه تا زمانی که نیروهای خودش مستقیما مورد تهدید واقع نشوند، در برابر تجاوزات آمریکا و شرکایش، خویشتن داری نشان دهد و به طرح موضوع در شورای امنیت و واکنش‌های دیپلماتیک اما شدید، بسنده کند.
۲۸
شهریور
 
 
درحالی‌که هنوز بحث و جدل‌های فراوانی در آمریکا دربارۀ جاسوسی سازمانهای اطلاعاتی این کشور از مردم وجود دارد، مدیر ادارۀ تحقیقات فدرال آمریکا دربارۀ جاسوسی به وسیلۀ دوربین‌های لپ تاپ هشدار داد.

به گزارش العالم، پس از انتشار ویدیویی از سخنرانی "جیمز کومی" در مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی، و هشدار وی درخصوص خطر جاسوسی به وسیلۀ دوربین‌های لپ تاپ، بار دیگر بحث و جدل فراوانی در این کشور راه افتاد.

البته جیمز کومی اطلاعات جدیدی را در این زمینه مطرح نکرده است. در ژوئیه گذشته، عکس‌هایی از "مارک زاکربرگ" در دفتر کارش منتشر شد که دوربین و میکرفون رایانه خود را پوشانده بود. این عکس‌ها به سرعت در اینترنت به عنوان هشداری دربارۀ خطری که حریم خصوصی افراد را تهدید می‌کند، دست به دست شد. چرا که وقتی مؤسس و مدیر یکی از بزرگترین شبکه‌های اجتماعی تا این حد به دنبال مقابله با جاسوسان است، طبیعی است که دیگران نیز نگران حریم خصوصی خود باشند.

جیمز کومی مدیر "اف بی آی" با هشدار درباره خطر وب‌کم، توصیه کرد که عدسی دوربین رایانه‌های شخصی به وسیله چسب و یا هر وسیلۀ دیگری پوشانده شود، تا هکرها در صورت حمله نتوانند از آن استفاده کنند.

کومی این مضوع را بسیار حساس عنوان کرد و گفت، همه کارکنان پست‌های دولتی در آمریکا دوربین رایانه‌های خود را می پوشانند و همه شهروندان نیز باید چنین کاری انجام دهند.

وی افزود: بین پوشاندن دوربین لپ تاپ و اطمینان از قفل بودن در خودرو و روشن کردن دزدگیر تفاوتی وجود ندارد.

انتشار ویدیوی اظهارات کومی با تعجب کاربران تویتر همراه شد، به صورتیکه آنان تأکید کردند، در گذشته ثابت شده اداره او -که وابسته به سازمان اطلاعات است- در حال جاسوسی از تلفن همراه و حسابهای کاربران شبکه‌های اجتماعی است.

برخی نیز جنجال چند ماه گذشته را یادآوری کردند که طی آن "اف بی آی" از شرکت "اپل" خواسته بود اجازه دهد تلفن عامل حملۀ شهر سان برناردینو در ایالت کالیفورنیا را هک کند.
شرکت اپل در آن زمان با اعمال تغییرات در تلفن های همراه خود برای فراهم کردن امکان نفوذ مخالفت کرد، به همین دلیل سازمان اطلاعات آمریکا مجبور شد ابزاری را برای نفوذ به آیفون، بسازد.
۲۸
شهریور
 
 
روزنامه الاخبار لبنان گزارش داد که پسر معمر قذافی برای افشای اطلاعاتی در مورد امام موسی صدر این شرط را گذاشته است که از زندان بیرون بیاید.

به گزارش ایسنا، روزنامه الاخبار گزارش داد جلسه بازجویی از هانیبال قذافی، پسر معمر قذافی، دیکتاتور سابق لیبی تنها محدود به جرم‌های کتمان اطلاعات نبوده است، بلکه اتهام دخالت در ربودن امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان نیز پس از آن علیه وی مطرح شد.

الاخبار نوشت طرح این اتهام جدید علیه هانیبال قذافی پس از اظهارات همسر شیخ محمد یعقوب، یکی از دو همراه ربوده شده در کنار امام موسی صدر و خانواده امام موسی صدر صورت گرفته است.

در حالیکه اطلاعاتی در این خصوص مطرح شده بود که احتمالا پسر قذافی در روزهای آتی آزاد می‌شود اما منابع قضائی در مصاحبه با الاخبار گفتند که آزادی هانیبال قذافی در حال حاضر ناممکن است و ظرف دو هفته آتی نهایتا دستگاه قضاء تصمیم به آزادی وی یا ادامه بازداشتش می‌گیرد.

این روزنامه لبنانی نوشت: هانیبال قذافی اظهارات ضد و نقیضی را در هنگام بازجویی در مقابل بازرس دادگستری مطرح ساخت. چرا که وی در بار نخست در مقابل قاضی تاکید کرد که امام موسی صدر در آغاز در منطقه جنزور بازداشت شد و سپس بنا به دستور عبدالسلام جلود، نخست وزیر وقت و مرد شماره ۲ نظام کشته شد اما هانیبال قذافی اظهارات نخست خود را تکذیب کرد و سپس گفت که امام موسی صدر به زندان سیاسی انتقال یافت و مدت طولانی را در آنجا ماند و زمانی که قاضی در مورد سرنوشت امام موسی صدر از وی پرسید هانیبال قذافی گفت که اطلاعاتی در اختیار دارد که جز در صورت آزادی اش این اطلاعات را نمی‌گوید.

قذافی در یکی از جلسات خطاب به قاضی گفت: من را از اینجا بیرون بیاور من مکان صدر را به تو می‌گویم.

ناپدید شدن امام موسی صدر و همراهانش در لیبی پس از ۴۰ سال همچنان مساله‌ای اسرار آمیز در لبنان محسوب می‌شود. امام موسی صدر در لبنان یک قهرمان محسوب می‌شود.

اما معمر قذافی پیش از سقوطش از قدرت همواره تاکید می‌کرد کشورش هیچ ارتباطی با ناپدید شدن این افراد ندارد و صدر و همراهانش پس از پرواز به ایتالیا ناپدید شده‌اند.
۲۸
شهریور
 
حرم منور امام هادی(ع) و فرزندش امام حسن عسکری(ع) در سامرا به حرم عسکریین شناخته می‌شود. در این حرم نرجس خاتون همسر امام حسن عسکری(ع) و مادر امام زمان(عج)، حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) و شمار دیگری از سادات علوی و علما مدفون هستند.
 
۲۸
شهریور
 

قطعاً دشمنی غرب و در رأس آن آمریکا و انگلیس و یا رژیم اشغالگر قدس با انقلاب اسلامی و در واقع با اسلام ناب محمدی(ص) دور از انتظار نیست، لیکن شاید هجمه آل‌سعود به اصول، ارزش‌های اسلامی و حتی جان و مال مسلمانان، باورکردنی نباشد، اما بررسی نشانه‌ها بیانگر این واقعیت است که ماهیت این رژیم خونخوار، قدرت‌طلب و سرسپرده، تفاوت چندانی با اربابان خود ندارد.

برای اثبات موضوع کافی است نگاهی گذارا داشته باشیم به نحوه شکل‌گیری و تاریخ جنایات رژیم جعلی آل‌سعود که همانند اسلاف قبلی خود از جمله؛ آمریکا که حدود ۲۳۰ سال قبل در پی تصاحب و اشغالگری و کشتار بومیان سرزمین سرخپوستان و جنگ‌های داخلی طولانی پدیدار شد، حدود ۱۱۴سال پیش در وضعیتی مشابه با رژیم اشغالگر قدس و حکومت آمریکا، ابتدا از طریق شورش و اشغال شهر ریاض و سپس با تصرف سایر شهرها و حتی سرزمین‌های اطراف و قتل‌عام مردم طوائف و قبایل مختلف منطقه شکل گرفت.
رژیم آل‌سعود که دارای پیوندی ناگسستنی با بنیانگذاران وهابیت است، با حمایت این فرقه ضداسلامی و در سایه سکوت کشورهای صاحب قدرت، پس از انجام بیش از ۲۵ تهاجم وحشیانه و خونبار و قتل‌عام بیش از ۲۱۳ هزار نفر از مردم عرب منطقه، سرانجام در سال ۱۹۳۲ با عنوان عربستان پا به عرصه وجود گذاشت و فرقه وهابیت را به تمام منطقه و حتی دولت‌های اطراف خود تحمیل نمود.

جنگ‌طلبی و دخالت در امور سایر کشورها: در تاریخ ننگین آل‌سعود، جنایات فراوانی دیگری نیز ثبت گردیده که تاکنون منجر به قتل بیش از یک میلیون مسلمان(عرب و غیرعرب) چه شهرنشین و چه بیابان‌ و روستانشین و آوارگی حدود سه میلیون نفر دیگر شده ‌است. از جمله در همان سال‌های اولیه شکل‌گیری رژیم آل‌سعود، وهابی‌های عربستان طی چند مرحله لشکرکشی به شهرهای نجف و کربلا در عراق، هزاران مرد و زن و کودک بی‌گناه را قتل‌عام کرده‌اند. 

در سال ۱۹۳۴ میلادی نیز عربستان موفق شد با سوءاستفاده از وضعیت نسبتاً آشفته حاکم بر یمن، سه استان واقع در شمال شرق یمن یعنی نجران، جیزان و عسیر در نزدیکی‌های تنگه باب‌المندب را از خاک یمن جدا کرده و به خاک خود ضمیمه کند. پس از آن نیز آل‌سعود چندین‌بار حکام دست‌نشانده و دیکتاتور یمن در کشتار شیعیان این کشور را همراهی کرده است، یکبار هم در سال ۲۰۱۰ و پس از آن مجدداً درسال ۲۰۱۵، یمن مورد رفتارهای تجاوزگرانه آل‌سعود قرار گرفت، که آخرین آن همچنان ادامه دارد.
رژیم جعلی آل‌سعود در تهاجم جدید و در جریان جنگ ویرانگری که علیه یمن به راه انداخته، تاکنون بیش از ده هزار انسان بیگناه را که شمار زیادی از آنها زن و کودک بودند، به طور مستقیم به قتل رسانده و حدود ۳۰ هزار نفر را هم زخمی کرده و تقریباً تمامی زیرساخت‌های حیاتی و اصلی این کشور فقیر اسلامی را تخریب نموده است.
همچنین سعودی‌ها و همپیمانانشان با ایجاد و حمایت از گروه‌های تروریستی و گسترش جنگ‌های نیابتی غرب، مسئولیت کشتار حدود ۲۵۰ هزار سوری و زخمی شدن حدود دو میلیون نفر و آواره شدن میلیون‌ها نفر دیگر در داخل و خارج سوریه و نیز کشته و زخمی شدن میلیون‌ها عراقی از زمان سرنگونی رژیم بعث عراق که مورد حمایت وهابیون قرار داشت، را نیز بر عهده دارد.
دخالت در امور سایر کشورها: به‌جز موارد فوق، تحمیل حکومت یک گروه اقلیت بر اکثریت در بحرین با مشارکت حکام دست‌نشانده ‌آل‌سعود در این کشور و با استفاده غیرقانونی و نامشروع از اهرم‌های قدرت و نیز دخالت‌های خودسرانه و بدون مجوز در امور داخلی دولت‌های مصر، افغانستان، بحرین، تونس، لیبی، نیجریه و دیگر کشورهای اسلامی و قتل‌عام و کشتار هزاران نفر از مردم این کشورها با هدف مقابله با نهضت بیداری اسلامی و گسترش سیطره خود بر کشورهای مذکور، بخش دیگری از رفتارهای قدرت‌طلبانه آل‌سعود به‌شمار می‌رود.
در واقع بلندپروازی و جاه‌طلبی‌های آل‌سعود به مرزهای یمن محدود نمی‌شود، بلکه از دیرباز، مرز و سرزمین همه کشورهای اسلامی و به‌خصوص کشورهای عربی موجود در شبه‌جزیره عربستان به نوعی مورد طمع سعودی‌ها قرار داشته است، به‌گونه‌ای که تاکنون تقریباً هیچ‌یک از پیمان‌ها و قراردادهای منعقده بین این کشور با همسایگانش بر سر منازعات مرزی به نتیجه قطعی نرسیده است. 

مدیریت و حداقل مشارکت در حوادث یازده سپتامبر در نیویورک آمریکا که علی‌رغم شکایت‌ خانواده‌های قربانیان، پرونده آن با پرداخت رشوه و تهدید مالی توسط سعودی‌ها ممنوع اعلام شده است، انفجارهای تروریستی اخیر در فرانسه، انگلیس، اسپانیا و عملیات‌های مستمر تروریستی گروه‌های تکفیری در سوریه، عراق، ترکیه، افغانستان و پاکستان و مناطق دیگر را هم باید به فهرست جنایات آل سعود اضافه کرد،‌ چرا که از آل‌سعود به‌عنان یکی از اصلی‌ترین کشورهای مروج و مشوق خشونت و تروریسم در جهان نام برده می‌شود.
کشتار زائران خانه خدا: جان باختن ۹۰ هزار حاجی طی ۱۴سال گذشته و در چند اقدام جنایتکارانه، شاهدی است بر این مدعا که رژیم صهیونیستی آل‌سعود تلاش دارد تا به هر شکل ممکن مسلمانان واقعی را از صحنه گیتی حذف نماید و در این کشمکش، تفاوتی بین شیعه و سنی وجود ندارد.
اولین کشتار گسترده در حج سال ۱۳۶۶ رخ داد که آمار تلفات آن ۴۰۲ کشته و ۶۴۹ نفر زخمی اعلام شد، از این تعداد کشته ۲۷۵ نفر ایرانی بودند که نیمی از آنها زن بودند ، البته آمار اعلام شده از سوی ایران مورد تشکیک قرار گرفت و منابع ایرانی از کشته شدن تعداد بیشتری خبر دادند. 

بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) پس از وقوع این ماجرا و در افشای ماهیت صهیونیستی آل‌سعود فرمودند: «آنها به دست خود اسباب افتضاح و رسوایی خود را فراهم کردند ... ما اگر می‌خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کعبه‌داران کنونی لیاقت میزبانی سربازان و مهمانان خدا را ندارند و جز تأمین آمریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنها کاری از دستشان بر نمی‌آید، به این خوبی نمی‌توانستیم بیان کنیم ... و به این اندازه که کارگزاران بی‌اراده حاکمیت سعودی در این قساوت و بی‌رحمی عمل کردند، موفق نمی‌شدیم.» 
دومین جنایت گسترده در این زمینه سال گذشته رخ داد و در جریان این کشتار حدود ۸۰۰۰ حاجی از کشورهای مختلف از جمله؛ حدود ۵۰۰ حاجی ایرانی در مشعر و منا در موسم حج جان خود را از دست دادند و به شهادت رسیدند، در حالی‌که همچون گذشته، مجامع بین‌المللی و کشورهای مدعی حقوق بشر در یک همراهی آشکار، کمترین واکنشی از خود نشان ندادند.

قتل و ترور در همراهی با استکبار:
اعدام وحشیانه شیخ نمرباقرالنمر روحانی برجسته شیعی عربستانی و شکنجه و به شهادت رساندن صدها شیعه و سنی معترض و مخالف حکومت در عربستان طی سال‌های اخیر و تحمیل بدترین شرایط زندگی به شیعیان مظلوم این کشور و همچنین مشارکت و حمایت مالی از تهاجم و قتل‌عام شیعیان و رهبر مظلوم و بی‌دفاع نیجریه در همراهی و همدستی آشکار با رژیم صهیونیستی، آمریکا و سایر کشورهای سلطه‌گر غربی و نیز حمایت از حملات وحشیانه رژیم اشغالگر قدس به مردم مظلوم و بی‌دفاع و فلسطین اشغالی، کرانه باختری و لبنان و زیرساخت‌های این کشورها، مورد دیگری است که البته به تبع آن باید مشارکت در ترور دانشمندان اسلامی را نیز به کارنامه سیاه مسلمان‌کشی آل‌سعود افزود.

تروریست‌پروری و فرقه‌سازی: 
ایجاد فِرق انحرافی و تشکیل و حمایت از گروه‌های تکفیری و تروریستی نظیر داعش، النصره، طالبان، القاعده، بوکوحرام و ایجاد جنگ‌های داخلی بین مسلمانان در نقاط مختلف جهان و حمایت از گروه‌های تروریستی تکفیری در سوریه، عراق، مصر، لیبی، تونس، نیجریه، سومالی و مناطق دیگر برای قتل‌عام وحشیانه هزاران مسلمانان و ضربه زدن و نابودی منافع جهان اسلام با سوء استفاده از پول نفت و سایر منابع و دارائی‌های متعلق به بیت‌المال مسلمین گوشه دیگری از رفتار سبوعانه آل‌سعود است.

تخریب و جایگزینی آثار و نمادهای اسلامی: 
علاوه بر جنایات ضدبشری، باید تلاش برای تخریب آثار تاریخی صدر اسلام و به‌خصوص تخریب محله بنی‌هاشم و منازل پیامبر(ص) و اهل بیت نبوت (علیهم السلام) در مکه و مدینه و تلاش برای ویران کردن مرقد مطهر پیامبر(ص) در سال ۱۹۲۶ میلادی و زمینه‌سازی برای انهدام و غارت آثار اسلامی و باستانی کشورهای اسلامی و تخریب صدها مسجد و حوزه علمیه غیروهابی در سایر نقاط دنیا را نیز به خیانت آل‌سعود و گروه‌های تروریستی تحت حمایتش اضافه کرد. 

همچنین تخریب نماد شیطانک در منا که نشان فرماسونری و علامت شیطان‌پرستی در غرب محسوب می‌شود و در جریان مناسک حج با پرتاب سنگ از سوی زائرین، مورد تقبیح قرار می‌گرفت و جایگزینی یک دیوار به جای آن و ساختن برج ساعت مشرف به خانه خدا که با توطئه آل‌سعود و همکاری یک معمار ماسون یهودی اهل انگلیس طراحی و ساخته شده و به طرز ماهرانه‌ای تلاش شده تا نمادهای شیطانی و فرماسونری نهفته در ساختار آن با درج چند واژه اسلامی تحت‌الشعاع قرار گیرد و نیز ساخت هزاران مدرسه ترویج وهابیت در کشورهای مختلف، دلیلی دیگر بر اثبات ماهیت یهودی و صهیونیستی آل‌سعود است. 

همدستی با صهیونیست‌ها و کشورهای استعمارگر: 
اگرچه ظاهراً در جریان جنگ جهانی دوم عربستان موضع بی‌طرفانه اتخاذ نمود، اما اسناد افشاء‌ شده و اظهارات دولتمردان غربی پس از این جنگ، بیانگر همراهی و حمایت مخفیانه این رژیم از متفقین و در رأس آنها حمایت از انگلیس و آمریکاست، حمایتی که دستمزد آن پس از پایان جنگ و با سکوت غرب و مجامع بین‌المللی وابسته به آن در برابر جنایات و رفتارهای ضدحقوق‌بشری عربستان پرداخت شد.
علنی شدن روابط رژیم آل سعود با یکی از جنایتکارترین و کینه‌توزترین دشمنان اسلام یعنی رژیم اشغالگر قدس، افشاگر بخش دیگری از این رابطه پنهان با دشمنان اسلام است، رابطه‌ای که ثابت می‌کند، رفتار و عملکرد این رژیم که خود را پدرخوانده و وصی و قیم کشورهای عربی می‌خواند و تاکنون سنگ ملت‌های عربی به ویژه ملت فلسطین را به سینه می‌زد، فقط صحنه‌سازی و حرکات نمایشی است که منافع مسلمین و منابع طبیعی جهان اسلام را هدف قرار داده است.

ظلم در حق شهروندان عربستانی: 
علاوه بر قتل‌عام شهروندان عربستانی در جریان تهاجمات وحشیانه متعدد آل‌سعود به مردم این کشور و تحمیل مذهب ساختگی وهابیت به آنها در جریان شکل گیری حکومت آل‌سعود، طی این سال‌ها به‌رغم برخورداری این کشور از منابع عظیم نفت و گاز، همواره بخش عمده شهروندان عربستانی در فقر نگه داشته شده‌اند و فقط خاندان آل‌سعود و تا حدودی وابستگان به آنها و بیش از هرکس، اربابان غربی آنها از منافع این نعمت الهی که می‌بایست در خدمت به جامعه اسلامی به‌کار گرفته می‌شد، منتفع شده‌اند و بقیه شهروندان پیوسته با اِعمال روش‌های دیکتاتور مأبانه و خشونت‌بار مورد سرکوب قرار گرفته‌اند.

سایر اقدامات خیانت‌آمیز آل‌سعود: 
پرداخت رشوه و حق‌السکوت به مجامع و سیاستمداران غربی و سردمداران حکومت‌های تحت سلطه و مستضعف جهان در راستای اهداف و منافع شخصی و برای جلب حمایت و مشارکت آنها در اجرای نقشه‌های شیطانی و سکوت در برابر جنایات برنامه‌ریزی شده در سطح جهان و منطقه، تلاش برای کاهش قیمت نفت به نفع آمریکا و سایر کشورهای غربی و به ضرر کشورهای تولیدکننده و حتی مردم کشور عربستان در جهت اهداف استکباری و منافع شخصی، خارج نمودن و سرمایه‌گذاری میلیاردها دلار از پول نفتِ متعلق به مردم عربستان در خارج از کشور به‌خصوص در کشورهای غربی توسط شاهزاده‌های سعودی به عنوان اموال و املاک شخصی، مخالفت علنی با اصول دموکراسی و انجام رفتارهای دیکتاتورمأبانه و اجتناب از برگزاری هرگونه انتخابات در عربستان برای تعیین نوع حکومت توسط مردم، بدون واکنش از سوی کشورهای مدعی حقوق‌بشر و در نهایت شراب خواری و زن‌بارگی حکام شهوتران و خوشگذران سعودی، بخش دیگری از رفتارهای خیانتکارانه آل‌سعود در حق مسلمین و جهان اسلام است.

ظلم و خیانت در حق ملت و دولت ایران: 
علاوه بر موارد فوق که تقریباً همه آنها در جریان توطئه و دشمنی آل‌سعود علیه انقلاب اسلامی ایران و نهضت بیداری اسلامی در جهان شکل گرفته است، موارد دیگری نیز وجود دارد که اوج کینه و نگرانی حکام سعودی از نتایج گسترش این دو رخداد بزرگِ تاریخ معاصر به‌ویژه انقلاب اسلامی ایران را به نمایش می‌گذارد.
حمله تروریستی اواخر آبان ماه ۱۳۹۲ یک گروه تروریستی مورد حمایت دولت سعودی به سفارت ایران در بیروت که منجر به شهادت ۲۳ تن از جمله؛ حجت الاسلام انصاری رایزن فرهنگی ایران گردید، تحریک هرازگاه کشورهای منطقه به طرح ادعای واهی در مورد مالکیت جزایر سه‌گانه ایرانی، استفاده از تمام توان برای کارشکنی در فرآیند مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه ۵+۱، کارشکنی گستاخانه در صدور روادید برای مسئولین و سایر اقشار مردم ایران و رفتار تحقیرآمیز با آنها در مبادی ورودی و خروجی این کشور یا در جریان مسابقات ورزشی، تحریک نامحسوس معترضین ایرانی برای حمله به سفارت عربستان در تهران و ایجاد آتش‌سوزی عمدی برای مظلوم‌نمایی و پیش‌دستی در قطع رابطه با ایران به اتهام مشارکت دولت در این تعرض خودجوش، تحریک و ترغیب گروه‌های تروریستی به حمله علیه منافع جبهه مقاومت در تقابل با اهداف انسانی ایران، هتک حرمت و تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده در سال گذشته، محروم نمودن ایرانی‌ها از حج سال ۱۳۹۶ از دیگر مصادیق آشکار حکام آل‌سعود با اسلام ناب محمدی(ص) است.
۲۸
شهریور
 
انتشار عکسی در اینستاگرام از حضور اصغر فرهادی در کنار عوامل سازنده فیلم جدیدش در اسپانیا خبر می‌دهد.
به گزارش مهر به نقل از منابع اینترنتی، با انتشار عکسی از اصغر فرهادی در کنار خاویر باردم و پنه لوپه کروز می‌توان دریافت که عوامل فیلم در اسپانیا برای ساخت فیلم بعدی کارگردان ایرانی جمع شده‌اند.

اولین بار ماه می امسال (خرداد ماه) اعلام شد که زوج مشهور اسپانیایی از چهره‌های فیلم جدید اصغر فرهادی خواهند بود.

به دنبال آن پنه لوپه کروز ستاره اسپانیایی سینمای جهان با حضور در مصاحبه‌ای اعلام کرد منتظر ایفای یک نقش شگفت‌انگیر در فیلم تازه اصغر فرهادی است.

وی گفته بود از آنجا که فرهادی هم اکنون مشغول نوشتن فیلمنامه است و مشخص نیست چه زمانی نگارش فیلمنامه تمام شود، آنها منتظر اتمام آن هستند.

کروز گفته بود خلاصه‌ای از فیلمنامه را خوانده و عاشق داستان آن شده است.

همان زمان گفته شد اصغر فرهادی قرار است پاییز امسال فیلم سینمایی را در اسپانیا با بازی خاویر باردم و پنه‌لوپه کروز کارگردانی کند. پدرو آلمادوار و برادرش آگوستین با کمپانی مادریدی ال دسئو و نیز کمپانی ممنتو کار تهیه این فیلم را برعهده دارند.

ممنتو که تهیه کننده دو فیلم آخر فرهادی بوده نیز گفت کروز و فرهادی مدتی بود که علاقه داشتند فیلمی مشترک جلوی دوربین ببرند و اکنون به نظر می رسد امکان این کار در حال فراهم شدن است.

فرهادی پیشتر گفته بود این پروژه قرار بود قبل از «فروشنده» کلید بخورد اما او ترجیح داد پس از «گذشته» یک فیلم در ایران بسازد.

جزییات داستان هنوز روشن نشده اما ماجرای فیلم بر خانواده‌ای اسپانیایی که در حومه شهر زندگی می‌کنند، متمرکز است.

گفته شده این فیلم به نوعی الهام گرفته از آثار آگاتا کریستی و مهیج و در عین حال دربرگیرنده مسایل اخلاقی است که در فیلم‌های قبلی فرهادی نیز مورد توجه بودند.

آگوستین آلمودوار نیز این فیلم را به نوعی متمرکز بر مسایل فرهنگی و صنعتی خوانده بود و ضمن تحسین آثار فرهادی گفته بود ما مشترکات زیادی در انتخاب مضامین داریم.
۲۸
شهریور
 
در روزهای پایانی تابستان امسال باوجود بحث داغ انتخاب فیلم نماینده‌ی ایران در اسکار گرمای دوچندانی را شاهد بودیم.

مهلت نهایی معرفی فیلم بلند منتخب به اسکار؛ سی ام شهریورماه سال جاری بود یعنی درست در ایام پر تب و تابِ اکران موفق فیلم های مختلف در سینما های کشور. این روزها شاهد فروش نسبتاً خوب فیلم‌ها هستیم و به همین دلیل انتخاب فیلم اصلح از میان یکی از فیلم‌های پرمخاطب حال حاضر، برای هیئت انتخاب و برای علاقه مندان این فیلم‌ها اهمیتی دوچندان داشت.

پس از گمانه‌زنی‌ها، تکذیب و تائیدها؛ امروز فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی به‌عنوان فیلم منتخب هیئت انتخاب اعلام شد تا یک بار دیگر اصغر فرهادی نماینده‌ی سینمای ایران در جشنواره‌ی اسکار لقب بگیرد. فرهادی پیش‌ازاین موفق به دریافت اولین جایزه‌ی اسکار خود و سینمای ایران با فیلم «جدایی نادر از سیمین» شده بود. 

فیلم‌هایی که مورد بررسی هیئت انتخاب قرار گرفتند ، به‌غیراز فیلم «ناهید» جزو فیلم‌های پر فروش این روزهای سینمای ایران هستند. این امر خود به تنهایی کافی بود که در کنار نظرات کارشناسی هیئت انتخاب و اهالی سینما؛ شاهد موج توجه طرفداران پر شمار هر یک از فیلم‌ها باشیم. این تب و تاب پس از انتخاب فیلم «فروشنده» همچنان به نوعی ادامه دارد و حالا شاهد انتقاد کارشناسان سینما و همچنین طرفداران دیگر فیلم‌ها؛ در کنار خرسندی من دان فیلم اصغر فرهادی خواهیم بود.

امیر اسفندیاری سخنگوی هیئت انتخاب فیلم منتخب ایران در اسکار در گفتگو با خبرنگار الف، در پاسخ به سوال مبنی بر اینکه دلایل انتخاب فروشنده به‌عنوان فیلم منتخب در اسکار چیست، اظهار داشت: از میان هشتاد و دو فیلم که از نهم مهرماه ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۵ اکران شده است، به فهرست هشت فیلم نهایی رسیدیم که قطعا فیلم‌هایی انتخاب شدند که مورد اقبال عمومی و نقدهای خوبی در داخل و خارج مواجه بود.

وی تصریح کرد: از سوی دیگر، مقررات اسکار را بازخوانی کردیم چرا که هر سال تغییرات کوچکی در این مقررات اتفاق می‌افتد که سعی شد با قوانین و مقررات اداره نظارت و ارزشیابی تک‌تک این هشت فیلم مورد بررسی قرار بگیرد که در نهایت هیئت انتخاب به ۵ فیلم رسید و دوباره این پنج فیلم مورد بررسی قرار گرفت.

اسفندیاری تاکید کرد: در مورد این فیلم‌ها بحث و بررسی بسیاری صورت گرفت؛ اینکه چه فیلمی می‌تواند واجد شرایط باشد و به‌غیراز نمایش داخلی و خارجی و اقبال عمومی از پخش‌کننده حرفه‌ای و بین‌المللی نیز برخورد دار باشد که با جمع‌بندی که صورت گرفت به فروشنده رسیدیم.

وی خاطرنشان کرد: هیئت انتخاب تصمیم گرفت که به فهرستی برسد که بیش از ۵ رای داشته باشد و در نهایت هم با اکثریت قوی به انتخاب فروشنده به‌عنوان فیلم منتخب ایران در اسکار رسیدیم.

بدین ترتیب باید منتظر رسیدن زمان رأی‌گیری از اعضای آکادمی برای انتخاب نامزدها باشیم که در شاخه‌های گوناگون این جوایز سینمایی از ۵ ژانویه آغاز می‌شود و تا ۱۳ ژانویه ادامه خواهد داشت و نامزدهای نهایی این رویداد سینمایی نیز روز ۲۴ ژانویه (۵ بهمن) اعلام خواهند شد. همچنین مراسم اعطای جوایز هشتاد و نهمین دوره جوایز سینمایی اسکار نیز ۲۶ فوریه ۲۰۱۷ (یکشنبه ۸ اسفندماه) در دال بی تئاتر لس‌آنجلس برگزار می‌شود.

مروری بر تاریخچه‌ی فیلم‌های ایرانی در اسکار
با معرفی فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی به اسکار، مروری بر تاریخچه این جایزه نشان می‌دهد که این کارگردان ایرانی پیش از این با فیلم «جدایی نادر از سیمین» برای اولین‌بار سینمای ایران را صاحب اسکار کرد و تاکنون فیلم‌های «گذشته» و «درباره الی» اصغر فرهادی نیز از سوی ایران به آکادمی اسکار معرفی شده است.

سال گذشته فیلم «محمد رسول‌الله» مجید مجیدی به اسکار معرفی شد و پیش از آن در سال‌های ۹۳،۹۲،۹۱ به ترتیب؛ «امروز» رضا میرکریمی، «گذشته» اصغر فرهادی و «یه حبه قند» رضا میرکریمی ( البته بنابر تصمیم جواد شمقدری اسکار تحریم شد و یه حبه قند به آکادمی معرفی نشد.)

سال قبل تر هم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی معرفی شد که اسکار خارجی را برای اولین‌بار برای سینمای ایران کسب کرد.

اگر به تاریخچه‌ی حضور سینمای ایران در اسکار برگردیم، فیلم «بچه‌های آسمان» ساخته‌ی مجید مجیدی که در سال ۱۳۷۷ با عنوان نماینده‌ی ایران به اسکار معرفی شد، برای اولین‌بار در جمع نامزدهای بهترین اسکار غیر انگلیسی زبان در سال ۱۹۹۹ انتخاب شد.

سالها پیش برای نخستین بار وزارت فرهنگ و هنر وقت در سال ۱۳۵۶ فیلم «دایره‌ی مینا» ساخته‌ی داریوش مهرجویی را به اسکار معرفی کرد و پس از آن فیلم «باد صبا» ساخته‌ی آلبر لاموریس به عنوان نماینده‌ی ایران در سال ۵۷ راهی آکادمی اسکار شد.

سینمای ایران به مدت ۱۶ سال نماینده‌ای به اسکار معرفی نکرد تا سال ۱۳۷۳ که فیلم «زیر درختان زیتون» ساخته‌ی عباس کیارستمی معرفی شد و سپس در سال ۱۳۷۴ «بادکنک سفید» به کارگردانی جعفر پناهی، سال۷۵ فیلم معرفی نشد، ۷۶ «گبه» محسن مخملباف، ۷۷ «بچه‌های آسمان» مجید مجیدی (جزو نامزدها قرار گرفت)، ۷۸ «رنگ خدا»مجید مجیدی، ۷۹ «زمانی برای مستی اسبها» بهمن قبادی ، ۸۰ «باران» مجید مجیدی ، ۸۱ «من ترانه ۱۵ سال دارم» رسول صدرعاملی ،‌ ۸۲ «نفس عمیق» پرویز شهبازی‏، ۸۳ «لاک‌پشتها هم پرواز می‌کنند» بهمن قبادی و ۸۴ «خیلی دور خیلی نزدیک» رضا میرکریمی، ۸۵ «کافه ترانزیت» ، ۸۶ «میم مثل مادر» رسول ملاقلی‌پور و ۸۷ «آواز گنجشکها» مجید مجیدی،۸۸ «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی و سال ۸۹ «بدرود بغداد» مهدی نادری به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار معرفی شد.
۲۶
شهریور
 
یک مفتی وهابی، ایران را کشوری "مجوسی و صفوی" نامید.

به گزارش مشرق، "عائض القرنی" در پیامی در تویتر خود ادعا کرد که "مراسم حج امسال صد در صد موفقیت آمیز برگزار شد".

وی در ادامه این پیام مدعی شد که دلیل موفقیت آمیز بودن حج امسال، حضور نداشتن حجاج ایرانی بود.

این مفتی تکفیری سعودی، ایران را کشور "صفوی و مجوسی" و منشأ تروریسم در دنیا توصیف کرد!

"عبدالعزیز آل شیخ" مفتی کل عربستان نیز پیشتر در اظهاراتی مشابه مدعی شده بود: "آن‌ها مسلمان نیستند، بلکه مجوسند و دشمنی آن‌ها با مسلمانان مسأله قدیمی است".

ادعای مفتی‌های سعودی علیه ایران و تلاش آنان برای تکفیر مردم ایران و نامسلمان (مجوس) خواندن آنان درحالی است که کمتر از یک ماه قبل بیش از ۲۰۰ عالم اهل تسنن از جمله شیوخ الازهر مصر پس از شرکت در نشستی در چچن، سلفی گری و وهابیت را خارج از اهل تسنن دانستند. در کنفرانس مذکور هیچکدام از مفتی ها و به اصطلاح علمای وهابی سعودی دعوت نشده بودند.

به عقیده کارشناسان، وهابیت منشأ اصلی تروریسم و افراطی‌گری در مناطق مختلف دنیا است، و وهابی‌ها و پیروان وهابیت سعی می کنند برای مقابله با دیگران، آنان را تکفیر و غیر مسلمان توصیف کنند.
 
۲۶
شهریور
 
فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به دعوت فرمانده نیروی دریایی آفریقای جنوبی از آن کشور بازدید کرد .

به گزارش ایلنا، در این سفر امیر دریادار سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در راس هیئتی بلندپایه نظامی از نمایشگاه تجهیزات نظامی و هوایی کشور آفریقای جنوبی بازدید کرد .

وی علاوه بر بازدید از نمایشگاه و ملاقات با فرمانده نیروی دریایی ارتش کشور میزبان و دیگر فرماندهان نظامی افریقای جنوبی، با فرماندهان دیگر کشورهای حاضر در نمایشگاه از جمله مقامات ارشد نظامی از کشورهای برزیل و ویتنام ملاقات و رایزنی کرد.

در این ملاقاتها طرفین ضمن بررسی و تبادل نظر در خصوص اهم مسایل منطقه ای و جهانی، راههای گسترش همکاری‌های دو کشور را مورد بررسی قرار دادند.