ریپورتر

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۹۴ مطلب با موضوع «سینمایی» ثبت شده است

۲۴
مهر
محمود گبرلو روزنامه‌نگار و سردبیر و مجری سه ساله برنامه سینمایی هفت، این روزها در کنار انتشار کتاب پنجاه گفتگو با هنرمندان سینمای ایرانش، برنامه‌های جدیدی دارد. به همین بهانه روزنامه هنرمند گفتگویی با او داشته‌ تا از وضعیت هفت در دوران افخمی، توهین برخی از نشریات به اهالی سینما، وضعیت گیشه در سال جاری و دیگر مسائل روز سینمای ایران با وی صحبت کند.
 
 
آقای گبرلونظرتان در خصوص هفت در دوره افخمی که پس از شما سردبیری و اجرای برنامه را بر عهدهگرفت، چیست؟
 
در دوره ما شعار برنامه هفت این بود، هفت برای سینما ایران و ما بر اساس همین مسئله عمل کردیم و همه اهالی سینما، هفت دوران من را تریبونی برای اعلام نظرات و جلب توجه مردم و مسئولان می‌دانستند. ما در میزگرد‌ها و مناظره‌ها توجه مسئولان را به سینما جذب می‌کردیم در گفتگوها، توجه مردم را به تلویزیون و سینمای ایران. در سال‌هایی که ما در برنامه هفت مشغول بودیم، آقای کیمیایی و خانم رخشان بنی اعتماد بعد از بیست و چند سال قدم به رسانه ملی گذاشتند. به نظر من این اشتباه است که فیلمسازان بزرگی که نجیبانه در کشور کار می‌کنند و دلسوز جامعه هستند، جایی در رسانه ملی نداشته باشند. زمانی که نگذاریم سینماگران در تریبون تلویزیون خودمان نظراتشان را مطرح کنند، آنها مجبور می‌شوند که برای بیان نظرتشان راه رسانه‌های دیگری را در پیش بگیرند.

درباره برنامه هفتی که در طول یک سال گذشته به آنتن شبکه سوم سیما رفت هم من زیاد تمایلی برای اظهار نظر ندارم، به نظر من قضاوت بر عهده مسئولان و اهالی سینما و تماشاگران است اما در مجموع احساس می‌کنم مدیران مدلی که ما داشتیم را نمی‌پسندیدند و در حال حاضر رسانه ملی در تقابل با سینما قرار گرفته است.

به باور من رسانه ملی باید در کنار سینما باشد و اگر جناح‌ها و جریان‌ها و گروه‌ها نسبت به عملکرد سینما اعتراض دارند، رسانه ملی بستری را در فضایی عادلانه فراهم کند تا آنها دیدگاه‌هایشان را مطرح کنند و طرف مقابل هم دیدگاهش را مطرح کند و از میان این گفتمان‌ها بتوانیم به نتیجه‌های جدی برسیم نه اینکه مستقیما یک فیلم را هدف قرار بدهیم و سه چهار نفری دور هم بنشینیم و آن فیلم را له لورده کنیم، این کار از عدالت به دور است. وقتی که ما در جایگاه رسانه ملی قرار داریم، از عدالت به دور است که چند مخالف در کنار هم بنشینند و خودشان یک طرفه به قاضی بروند و راضی هم برگردند.

تصمیمی برای بازگشت دوباره به تلویزیون ندارید؟

طبیعتا. اگر موقعیتش فراهم شود حتما به تلویزیون برمی‌گردم به نظر خودم هم حیف است اگر تجربه چند سال برنامه سازی موفق را رها کنیم. در حال گفتگو با مدیران رسانه ملی هستم تا بتوانم حضوری دوباره داشته باشم. واقعیتش این است که می‌خواهم با طرح و ایده‌ای نو وارد این عرصه شوم، چون به نظر من عمر طرح و ایده‌ی برنامه هفت، دیگر تمام شده است و واقعا معتقد هستیم اگر مدیران تلویزیونی به این شکل را باید تعطیل کرد. این برنامه متعلق به آقای جیرانی بود با یک اهداف و برنامه‌هایی و در یک مقاطعی سیاسی مسائلی ایجاد شد که مسئولان وقت مجبور بودند برنامه هفت را ادامه بدهند، اما این نگاه الان تمام شده است و کسانی که این روزها زمام برنامه را به دست گرفته‌اند نشان داده‌اند که نمی‌تواند برنامه‌ای کاربردی ارائه کنند و اگر این برنامه تعطیل هم شود، اتفاقی در جریان سینما نمی‌افتد.

 خودم هم می‌خواهم در عرصه فرهنگی به صورت کلان برنامه‌هایی داشته باشم که زیر مجموعه‌اش می‌تواند سینم، تئاتر و موسیقی اینها باشد. الان در شرایطی هستیم که از لحاظ سیاسی و نظامی در جهان خوب پیش می‌رویم، در عرصه فرهنگی کمی دچار نقصان هستیم که باید مرتفع شود. در عرصه سینما به واسطه حضور فیلم‌های حرف‌هایی می‌زنیم اما خیلی ناچیز است در مقابل این همه موفقیتی که در عرصه سیاسی داریم. واقعیت این است که نسل آینده دوران امروز ایران را تنها از طریق فیلم می‌تواند بشناسد.

 اگر ما نتوانیم شرایط محیطی را به صورت فیلم به تصویر بکشیم، ضربه‌ای به فرهنگ خودمان وارد کرده‌ایم؛ مثلا همین مسئله تحریم‌ها خودش سوژه جذابی برای سینمای سیاسی ما است اما یک فیلم هم در این حوزه نداریم. این همان ضعف جدی سیاست‌گذاری سینمایی است. بیست سال آینده اگر بخواهیم شرایط تحریم و پس از تحریم را برای آیندگان تعریف کنیم تنها از طریق سینما و قصه این امکان را داریم اما هیچ منبع در این زمینه تولید نکرده‌ایم. مردم ایران آدم‌هایی دارای شعور سیاسی بالا هستند اما در سینما نمادی از وضعیتی امروز سیاسی جامعه نیست. سینمای ما تنها شده حوزه معضلات اجتماعی و دیگر هیچ.
 
چرا سینمای کشور ما به ژانر اجتماعی محدود شده است و دیگر ژانرهای هیچ فرصتی برای عرض اندام در سینما ما ندارند؟

سینما نیاز به تنوع در ژانر دارد و یکی از دلایلی که ما نتوانسته‌ایم اکثریت جامعه را به سینما جذب کنیم، همین نبود تنوع است. هفتاد درصد فیلم‌‎های تولید شده ما در حوزه ژانر اجتماعی است آن هم با تاکید بر رگه‌های تلخ اجتماعی، سی درصدش هم به سایر ژانرها مانند کمدی می‌پردازد. این تنوع در ژانر سینما را باید سیاست‌گذاران سینمایی معین می‌کنند و اینها هستند که نیاز سینما را در هر سال مشخص می‌کنند و به فیلم سازان برنامه می‌دهند. ضعف اصلی ما این است که ما در سینما، گفتمان نداریم، من ندیده‌ام که سینماگران جمع شوند و گفتمان کنند، نه اینکه جشن بگیرند و دست بزنند. باید مراکز پژوهش و تحقیقاتی باشند و کارگردانان، فیلم نامه‌نویسان و تهیه‌کنندگان درباره مضامین که باید در سینما مورد توجه قرار بگیرد، گفتگو کنند؛ مثلا در تمام حوزه‌ها مانند بهداشت و کار و حوزه‌های اجتماعی می‌توانند برای فیلمسازان نشست‌هایی برگزار کنند و نیازهای جامعه را مطرح کند.

عده‌ای در سینما بنا را بر این گذاشته‌اند که فاصله‌ای میان طیف‌هایی سینمایی باشد و این فاصله را مدافع منافع خود می‌دانند و این است که به صنعت سینما ضربه می‌زند. متاسفانه در جامعه ما فیلم سازان را به دلیل تعلقات سیاسی‌شان نشانه گذاری می‌کنند و آثارشان را با توجه به گرایش سیاسی شان می‌سنجند و عده‌ای از درون فیلم‌ها به دنبال نمادهایی برای مطابقت با جریان‌های سیاسی هستند تا اثر هنرمند را زیر سوال ببرند؛ مثلا در خصوص فیلم فروشنده عده‌ای مخالفان می‌گفتند که فیلم رواج بی‌غیرتی است! هر تماشاگری که از طیف‌های اعتقادی مختلف این فیلم را دیده است از درون فیلم بی غیرتی را استنباط نکرده، بلکه غیرت و تحکیم خانواده را درک کرده است.

 البته در این مسیر شاید برخی‌ها در زمینه استحکام خانواده با فرهادی اختلاف داشته باشد؛ این قابل بحث است اما دلیل نمی‌شود که کسی بیاید و بگوید که فیلم رواج بی غیرتی است مگر می‌شود فیلمسازی خودش زن و بچه و خانواده داشته باشد و مروج بی‌غیرتی باشد. اینها همان نگاه‌های سیاسی است که به سینما ضربه می‌زند. در این میان تماشگر فیلم را می‌بیند و لذت می‌برد. ما باید اجازه بدهیم که در این فضای پاک فیلم ساز تراوشات ذهن خودش را بیان کند حرف بزند و از درون این گفتگوها ما به تولید مطلوب برسیم در غیر این صورت با دستور و بخش نامه کسی فیلمی در راستای ارزش‌های دینی جامعه نمی‌سازد و حتما باید اغناء در درون هنرمند به وجود بیاید.

ما از ابتدای سال جاری با تغییری در حجم مخاطبان سینما روبرو شدیم، به نظر شما دلیل این اتفاق چیست و چگونه می‌تواند این حجم از مخاطب را حفظ کرد؟

اتفاقی که در سال ۹۵ برای سینمای ایران افتاد به چند دلیل متفاوت بود، ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که نسل جوان به شدت علاقمند به فیلم دیدن است چون سینما رفتن هم لذت بخش است و هم ارزان اما سایر تفریحات قیمت‌های بالاتری دارند. ما باید از این فرصت استفاده کنیم که نمی‌کنیم. تبلیغات سینما چه در تلویزیون‌های ماهواره‌ای، چه شبکه‌های داخلی تاثیر بسیاری در جذب مخاطبان دارد. متاسفانه به دلیل سیاست‌های غلط در دوره‌ای ماهواره ممنوع شده است اما در جامعه امروز می‌توانیم قوانین را تغییر بدهیم. امروز دیگر شبکه‌های ماهواره‌ای نمی‌توانند تاثیر منفی چندانی در جامعه ایرانی بگذارند و در برخی موارد تاثیرات مثبت بسیاری هم در مقولاتی مانند آگاهی بخشی دارند و بسیاری از جوانان خبرها و فیلم‌های روز را به زبان انگلیسی در ماهواره می‌بینند و دنیا را با وجود ماهواره بهتر می‌سازند.

 اگر ما نگاهمان را درست کنیم، بسیاری بهره درست از این ابزار می‌برند مانند اینترنت که در ابتدا با مخالف‌های بسیاری روبرو شد. تبلیغات ماهواره باعث افزایش مخاطبان سینما شده و از طرف دیگر تغییری در فضای فیلمسازی کشور رخ داده است و جوانان فیلم ساز ایرانی خیلی سریع از لحاظ تکنیک و ساختار در حال رشد هستند و دیگر مانند گذشته نیست که دانشجوی علاقند سینما مسیر ۴ ساله دانشگاه را طی کند و چند سال دستیاری کند، شاید بتواند یک فیلم سینمایی بسازد. الان یک جوان علاقمند ظرف ۶ ماه تکنیک را یاد می‌گیرد و سریع می‌تواند سرمایه گذار جذب کند و فیلم سینمایی خود را بسازد و فیلمی که ساخته می‌شود با ساختارهای نوین سینمایی است، این باعث می‌شود تماشاگر جوانی که در شبکه‌های ماهواره‌ای فیلم‌های روز دنیا را می‌بیند، از فیلم ایرانی هم استقبال کند و اگر بی‌عدالتی نباشد حمایت سازمان سینمایی از این فضا هم در روند موفقیت سینما تاثیرگذار بوده است.

در این جا است که برخی از برنامه‌های سینمایی دچار تناقض شدید هستند، از یک طرف مخاطب سینما افزایش پیدا کرده و فیلم سازان ما رشد بسیار خوبی پیدا کرده‌اند و یک عده قلیلی می‌خوهند بگویند سینما کثیف و فاسد است و به نظر من آنها هستند که باید نگاهشان را درست کنند.
 بالاخره سینمای ما به نسبت سینما دنیا محدودیت‌هایی دارد و فیلم ساز ایرانی این محدویدت‌ها را با جان و دل پذیرفته است و تحت همین محدودیت‌هایی فعالیت می‌کند. مگر چند درصد از فیلم سازان ما مهاجرت کرده‌اند؟ به تعداد انگشت‌هایی دست هم نمی‌رسد. خب طبیعی است زمانی که فیلم سازان ایرانی این محدودیت‌های را پذیرفته‌اند، مسئولان هم باید کمی با این هنرمندان کنار بیایند.
 
به عنوان مثال واژه‌ای مانند فیلم‌های جشنواره‌ای در دوره‌ای مانند دهه شصت و هفتاد مطرح شده بود، چون در اوایل انقلاب فیلم‌هایی ساخته می‌شد که زیاد مطابق دغدغه‌ها روز انقلاب اسلامی در آن دوران نبود و این فیلم‌ها در جشنواره‌ها نمایش پیدا می‌کردند و دشمنان ما در قالب خبرنگار، داور و دبیر جشنواره چنین فیلم‌هایی را مورد حمایت قرار می‌داند و در آن روزها بود که واژه سینمای جشنواره‌ای مطرح شد. الان دیگر این عنوان معنایی ندارد و برعکس اگر ما بخواهیم دینی ترین فیلم را وارد بازارهای جهانی کنیم، باید از همین مسیر جشنواره‌ها بگذریم.
 
 مگر می‌شود فیلمی را دست بگیریم و در فرانسه سینما به سینما ببریم و بخواهیم اکرانش کنند. مثلافیلم‌های ارزشی مثل محمد و بادیگارد هم باید اول به جشنواره برود و وارد بازار فیلم در همان جشنواره شود و مدیران جشنواره‌ها رغبتی برای خرید پیدا کنند و اگر آنها فیلم را بخرند آن وقت است که ما می‌توانیم فیلم‌هایمان را در سراسر جهان پخش کنیم و ارتباط جهانی پیدا کنیم. به نظر من مطرح کردن واژه سینمای جشنواره‌ای در این روزگار، مانند حرف همان منتقدانی است که هنوز هم که هنوز است می‌گویند سینماگر باید پیرو هیچکاک باشد، هیچکاک دورانش تمام شده است و در این دوران جدید ما باید خودمان را درست کنیم.

این حرف‌های هیچکاکی متعلق به دهه شصت و هفتاد است. در این روزها نگاه سیاسی به ایران کمرنگ تر شده است و از سوی دیگر در جامعه اروپایی بحث مظلومیت زن مطرح است و در چنین شرایطی یک دفعه فیلمی به نام ناهید که در ایران زیاد مورد استقبال واقع نمی‌شود، در جشنواره کن و برلین جایزه می‌گیرد.
 
 خود من در همان جشنواره کن حضور داشتم و نقدها را شنیدم، همه برداشتشان از ناهید این بود که این فیلم مظلومیت زن را نشان می‌دهد و این همان چیزی است که ما در جامعه مان نیاز داریم. چرا باید یک عده‌ای بدون تحقیق، تفسیرهای سخیف و سطحی ارائه دهند که کمکی به سینما نمی‌کند. به نظر من اگر ما یک جریان سیاسی هستیم، لااقل از نظر فهم و درک سیاسی به روز باشیم و بدانیم سینما امروز در چه مسیری است و چه قصه‌هایی دوست دارد و ما هم خودمان را به سینمای جهان هماهنگ کنیم؛ مثلا ۳۰ سال پیش می‌گفتند فلان فیلمساز ضد انقلاب است، الان پس از گذشت این همه سال باز هم همان حرف را می‌زنند.

یک نشریه مدتی است که تمام هم و غم خود را برای توهین به سینماگران و هنرمندان گذاشته است و در این مسیر از تیتر کردن رکیک‌ترین حرف‌ها هم ابایی ندارد، می‌خواستم در خصوص عملکرد این نشریه درطول ماه‌های اخیر صحبت کنیم.

تعداد اندکی که به اصطلاح جریان و جناح سیاسی نامیده می‌شوند، تکلیف خودشان را با سینما نمی‌دانند به همین دلیل نسبت به سینما پرخاشگر و عصبانی هستند دلیل عمده‌اش همین است که اینها در اکثر رفتارهایی زندگی خود به شرعیات توجه دارند، سینما یک تکنیک و فضایی جدید است و لازم است متشرعین خودشان را با سینما وقف بدهند. اگر وقف ندهند دچار تناقضاتی می‌شوند چون سینما مسیری خودشان را می‌رود.
به نظر شما چطور یک رسانه به خودش اجازه می‌دهند چنین تیتری بزند؟

راستش من با این تیتر به مسلمانی آنها شک کردم، اصلا اسلام و دستورات دینی به ما اجازه نمی‌دهد که نسبت به آدم‌ها چنین نگاهی داشته باشیم و آن را علنی کنیم. این نگاه، نگاهی کثیفی است که ما بدون توجه به قوانین مذهبمان به آدم‌ها تهمت بزنیم. من چنین تیترهایی را اصلا در شان رسانه نمی‌دانم.
 
 چنین تیترهایی نشان از ضعف و شکست جدی چنین جریانی است که تکلیف خودشان را با سینما معلوم نکرده‌اند، سینما پرشتاب به سمت جلو می‌رود و اینها چون در عرصه سینما تکلیفشان را نمی‌دانند و در عرصه تولید توانمندی نداشته‌اند، نمی‌دانند چکار کنند و در این بازی سیاسی سینما است که برنده شده است و اینجا مشکل از خودشان است نه سینما.
اصلا فقه پویا همین را می‌گوید فقه پویا یعنی حضرت امام که نسبت به مسائل رویکرد به روز و جدید داشت. چرا رادیویی که در دوران طاغوت حرام بود در دوران حاکمیت اسلام حلال می‌شود یا سینما که می‌گویند رمز پیشرفت ایران در استفاده از ابزار سینما است.

نظرتان درباره فیلم فروشنده که این روزها بر پرده سینماها کشور به سر می‌برد، چیست و به نظرتان جایگاه این فیلم در اسکار امسال به چه صورت خواهد بود؟

من در سال‌های اخیر دینی تر از فیلم فروشنده ندیده‌ام. به نظر من یک فیلم قرار نیست به صورت مستقیم به مضامین و نمادهای دینی اشاره کند و حتما بازیگر در فیلم سجاده پهن کند و نماز بخواند، فیلم می‌تواند به صورت غیرمستقیم مفاهیم را برساند. آقای فرهادی فیلمساز هوشمندی است، زبان جهانی و بازار جهانی را می‌شناسد و با استفاده از کانال‌ها و ارتباط بین المللی، خودش در مسیر پیشرفت قرار گرفته است و این حق یک فیمساز است. از طرف دیگر آقای فرهادی در حوزه مضمون قصه هم جامعه جهانی را درک کرده و می‌داند آنها چه داستانی را دوست دارند در نگاه بحث قضاوت و حریم خصوصی بحث‌هایی وجود دارد که شاید برخی‌ها با او هم نظر نباشند. فروشنده فیلمی اخلاق مدار است، در مجموع زمانی که از سینما بیرون می‌آییم در جهت تحکیم خانواده تفکری مثبت پیدا می‌کنیم و احساس می‌کنیم که فیلم در جهت دفاع از خانواده و ناموس بوده است.

دفاع شهاب حسینی از همسرش که به او تعرض می‌شود و نه تجاوز و در درون فیلم تجاوز نیست؛ اما یک جاهایی هوشمندی فرهادی است که نگاه فیلم ساز را به سمت تجاوز می‌برد و بعد می‌گوید که اشتباه کرده‌ای، حرف فرهادی هم این است که زود قضاوت نکنید.

 یک سکانسی فیلم دارد که نشان دهنده لقمه حلال و حرام است، سکانسی که در حال ماکارونی خوردن هستند و بعد متوجه می‌شوند که پولی که برای خرید مایحتاج ماکارونی به کار گرفته شده همان پولی ست که فرد متعرض در خانه گذاشته است و ماکارونی را به سطل زباله می‌ریزند. در فیلم ما با یک نسل قدیمی روبرو می‌شویم که به زن فیلم متعرض می‌شود. ما در این فیلم سه نسل داریم، یکی نسل کودک، نسل شهاب حسینی، نسل بابک کریمی و نسل آن پیرمرد. شهاب حسینی با ریشی که دارد نماد یک آدم مذهبی جامعه امروز است.

در جایی که شهاب حسینی به صورت پیرمرد سیلی می‌زند اولا در خفا این کار را می‌کند تا آبروی او نرود و حتی پس از آمدن خانواده اش هم اصلا حرفی نمی‌زند. رفتار نجیبانه زن فیلم که به رغم اینکه به او تعرض می‌شود، صبر می‌کند، می‌بخشد و نمی‌خواهد که آبروریزی شود. کدام فیلمی را در جمهوری اسلامی پیدا می‌کنید که نسل جوان جامعه ایرانی را نسل سالم باغیرت و خانواده دوست معرفی کند، شهاب حسینی نمادش است و هچنین داماد پیرمرد هم آدم نجیبی است.

 شهاب حسینی ظواهر مذهبی دارد و آن جوان ظاهر مذهبی ندارد اما رفتاری نجیبانه دارد و ناموس پرست است. نجیبانه تر از این فیلم را کجا می‌شود پیدا کرد. البته به نظر من امتیاز جدایی نادر بیشتر از فروشنده بهتر است اما از نظر تماشاگر فروشنده فیلم جذابی است.

به نظر شما فروشنده در اسکار امسال چه جایگاهی خواهد داشت؟

احساس من این است قصه فروشنده برای داوران اسکار جذاب است و ساختارش هم همچنین. به نظر من فروشنده اسکار می‌گیرد.

از حال و هوای این روزهایتان بگویید. شما چند ماه پیش عمل قلب باز انجام دادید وضعیت جسمانی این روزهایتان چگونه است؟

وضعیت جسمانی‌ام خوب است، قلبم را 2 بار عمل کرده ام و پرشتاب تر شده‌ام، کلا هم آدم پر انرژی هستم و مثبت نگر و معتقد بر اصول و پایه ایی که برای زندگی و روابط اجتماعی‌ام تعیین کرده است. می‌گویند آدم که سن ۵۰ سالگی می‌رسد سلامتی‌اش دچار مشکلاتی می‌شود، خودم دوست دارم سیستم حمایتی از جریان فیلم کوتاه فراهم کنم. یک سایت تخصصی اقتصاد سیما را هم ساخته‌ام که به حوزه اقتصاد و صنعت سینما می‌پردازد.

در پایان؟
از مردم، منتقدان و هنرمندان تشکر می‌کنم و همچنین از کسی که باعث شد من دیده شوم و آن هم آقای جیرانی بود و همچنین همه بچه‌هایی گروه هفت که تلاش‌های بسیاری داشتند.
۲۳
مهر
امسال رکورد ۸۵ کشور جهان در در شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی جوایز آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار رقابت خواهند کرد.

به گزارش ایسنا، آکادمی اسکار از میان رکورد ۸۸ کشوری که امسال فیلم‌های منتخب خود را برای رقابت در شاخه بهترین فیلم خارجی (غیرانگلیسی زبان) این جوایز سینمایی معرفی کردند در نهایت و پس از بررسی، ۸۵ فیلم را واجد شرایط لازم برای رقابت در این شاخه معرفی کرد.

** فیلم «رفتن» به نمایندگی از افغانستان، «آمنه در اینجا به فروش می‌رسد» از سینمای کامرون و «چشمانم را که باز می‌کنم» از تونس نتوانستند به فهرست فیلم‌های تائید شده از سوی آکادمی اسکار برای رقابت در شاخه فیلم خارجی راه یابند.

** آکادمی اسکار فیلم «زلزله» به کارگردانی «سریک آندرسیان» از ارمنستان را نیز واجد شرایط لازم برای رقابت در این شاخه از جوایز اسکار ندانست اما به کشور ارمنستان این فرصت را داد تا فیلمی جایگزین را معرفی کند.

** سینمای یمن امسال با فیلم «من نجوم هستم، ۱۰ ساله و مطلقه» اولین حضور خود در رقابت در اسکار خارجی را تجربه می‌کند.

فهرست کوتاه ۹ فیلم خارجی نامزد در جوایز اسکار ۲۰۱۶ روز ۱۷ ژانویه و پنج نامزد نهایی نیز روز ۲۴ ژانویه معرفی می‌شوند.

مراسم اعطای جوایز هشتادونهمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۲۶ فوریه ۲۰۱۷ (یکشنبه ۸ اسفندماه) در دالبی تئاتر لس‌آنجلس برگزار می‌شود و قرار است این رویداد سینمایی در بیش از ۲۲۵ کشور جهان به صورت زنده به روی آنتن برود.

فهرست فیلم‌های حاضر در شاخه بهترین فیلم خارجی هشتادونهین دوره جوایز سینمایی اسکار در جدول زیر آمده است:
  نام کشور فیلم کارگردان
۱ آلبانی  کروم بوجار الیمانی
۲ الجزایر  چاه لطفی بوچوچی
۳ آرژانتین  شهروند برجسته گوستاو دوپارت، ماریانا کوهن
۴ استرالیا  تانا مارتین باتلر، بنتلی دین
۵ اتریش  استفن زوئیگ: خداحافظی با اروپا ماریا شرادر
۶ بنگلادش  بی نام تاکر احمد
۷ بلژیک  آردنس روبن پرونت
۸ بولیوی  محموله مهر و موم جولیا وارگاس-ویس
۹ بوسنی و هرزگوین  مرگ در سارایوو دنیس تانویچ
۱۰ برزیل   راز کوچک دیوید شورمن
۱۱ بلغارستان  بازندگان ایوایلو هریستوف
۱۲ کامبوج  پیش از پائیز یان وایت
۱۳ کانادا  این تنها پایان دنیاست زاویه دولان
۱۴ شیلی  نرودا پابلو لارائین
۱۵ چین  ژوان زانگ هوائو ژیانکی
۱۶ کلمبیا  نام مستعار ماریا خوزه لوئیس گراسیا
۱۷ کاستاریکا  درباره ما هرمان خیمنز
۱۸ کرواسی  در سوی دیگر زرینکو اوگرستا
۱۹ کوبا  همدم پاول ژیرود
۲۰ جمهوری چک  گمشده در مونیخ پتر زلنکا
۲۱ دانمارک  سرزمین من مارتین زاندولیت
۲۲ دومنیکن   گل شکر فرناندو بائز ملا
۲۳ اکوادور  زندگی در مناطق استوایی چنین است سباستین کوردرو
۲۴ مصر  برخورد محمد دیاب
۲۵ استونی  مادر کادری کوساره
۲۶ فنلاند  شادترین روز در زندگی اولی ماکی یوهو کاسمانن
۲۷ فرانسه  او پل ورهوفن
۲۸ گرجستان  خانه دیگران روسودان گلورجیدزه
۲۹ آلمان  تونی اردمن مارن اِده
۳۰ یونان  شوالیه آتنا راشل تسانگری
۳۱ هنگ کنگ  پاتوغ فیلیپ یانگ
۳۲ مجارستان  قتل روی صندلی چرخدار آتیلا تیل
۳۳ ایسلند  گنجشگ‌ها رونار رونارسون
۳۴ هند  بازجویی وتریماران
۳۵ اندونزی  نامه‌هایی از پراگ آنگا دویماس ساسونگکو
۳۶ ایران   فروشنده اصفر فرهادی
۳۷ عراق  ال کلاسیکو هالکوات مصطفی
۳۸ ایتالیا  آتش در دریا جیانفرانکو رُسی
۴۹ ژاپن  زندگی با مادرم یوجی یامادا
۴۰ اردن  ۳۰۰ شب مای مصری
۴۱ رژیم صهیونیستی  طوفان شن الیت زکسر
۴۲ قزاقستان  حکم ساتیبالدی ناریمبتوف
۴۳ کوزوو   هیچ جا خانه نیست فاتون بایراکتاری
۴۴ قرقیزستان  وصیت خانوادگی باکیت موکول، داستان جاپار
۴۵ لتونی  طلوع لیلا پاکالنینا
۴۶ لبنان  گلوله بسیار بزرگ میر-ژان بوچاوا
۴۷ لیتوانی  روز سِنکا کریستیجوناس ویلدزیوناس
۴۸ لوکزامبورگ  صداهایی از چرنویل پل کراشتن
۴۹ مقدونیه  آزادسازی اسکوپیه راد سربدزیا دانیلویا
۵۰ مالزی  رضا تانکو مونا رضا
۵۱ مکزیک  دزیرتو جوناس کواران
۵۲ مونته نگرو  سنجاق سیاه ایوان مارینویچ
۵۳ مراکش  یک مایل در کفشاهایم سعید خلاف
۵۴ نپال  مرغ سیاه مین بهادار بام
۵۵ هلند  تونیو پائولا فن‌در اوست
۵۶ نیوزلند  یک حقیقت لرزان پیترا برتکلی
۵۷ نروژ   انتخاب پادشاه اریک پوپه
۵۸ پاکستان  ماه میر انجم پهزاد
۵۹ فلسطین  بُت هانی ابوسعید
۶۰ پاناما  salsipuedes ریکاردو آگویلار ناوارو
۶۱ پرو  ویدئوفیلیا (و سایر سندرم‌های کشنده) خوان دانیل فرناندز
۶۲ فیلیپین  رُزای من برلیانت مندوزا
۶۳ لهستان  پس‌تصویر آندری وایدا
۶۴ پرتغال  نامه‌هایی از جنگ ایوو فریرا
۶۵ رومانی  سیرانوادا کریستی پویو
۶۶ روسیه  بهشت آندری کانچلوفسکی
۶۷ عربستان  برکه با برکه ملاقات می‌کند محمود صباغ
۶۸ صربستان  خاطرات راننده قطار میلشو رادویچ
۶۹ سنگاپور  شاگرد بو جونفنگ
۷۰ اسلواکی  Eva Nová مارکو اسکوپ
۷۱ اسلوونی  هیوستون، ما یک مشکل داریم زیگا ویرک
۷۲ آفریقای جنوبی  من را دزد صدا کن دارین جاشوا
۷۳ کره جنوبی  عصر سایه‌ها کیم جی-وون
۷۴ اسپانیا  جولیتا پدرو آلمادوار
۷۵ سوئد  مردی به نام اُو هانس هولم
۷۶ سوئیس  زندگی من به عنوان یک کدو سبز کلود باراس
۷۷ تایوان  صبور باشید بچه‌ها لاها مبو
۷۸ تایلند  کارما کانیتا کوانیا
۷۹ ترکیه  سرمای کلندر مصطفی کارا
۸۰ اوکراین  کلانترهای اوکراینی رومن باندارچوک
۸۱ بریتانیا  زیر سایه بابک انوری
۸۲ اروگوئه  بردکرامب مانانه رودریگوئز
۸۳ ونزوئلا  از دوردست لورنزو ویگاس
۸۴ ویتنام  گل‌های زرد روی علف سبز ویکتور وو
۸۵ یمن  «من نجوم هستم، ۱۰ ساله و مطلقه خدیجه السلامی
 
 
۲۸
شهریور
 
انتشار عکسی در اینستاگرام از حضور اصغر فرهادی در کنار عوامل سازنده فیلم جدیدش در اسپانیا خبر می‌دهد.
به گزارش مهر به نقل از منابع اینترنتی، با انتشار عکسی از اصغر فرهادی در کنار خاویر باردم و پنه لوپه کروز می‌توان دریافت که عوامل فیلم در اسپانیا برای ساخت فیلم بعدی کارگردان ایرانی جمع شده‌اند.

اولین بار ماه می امسال (خرداد ماه) اعلام شد که زوج مشهور اسپانیایی از چهره‌های فیلم جدید اصغر فرهادی خواهند بود.

به دنبال آن پنه لوپه کروز ستاره اسپانیایی سینمای جهان با حضور در مصاحبه‌ای اعلام کرد منتظر ایفای یک نقش شگفت‌انگیر در فیلم تازه اصغر فرهادی است.

وی گفته بود از آنجا که فرهادی هم اکنون مشغول نوشتن فیلمنامه است و مشخص نیست چه زمانی نگارش فیلمنامه تمام شود، آنها منتظر اتمام آن هستند.

کروز گفته بود خلاصه‌ای از فیلمنامه را خوانده و عاشق داستان آن شده است.

همان زمان گفته شد اصغر فرهادی قرار است پاییز امسال فیلم سینمایی را در اسپانیا با بازی خاویر باردم و پنه‌لوپه کروز کارگردانی کند. پدرو آلمادوار و برادرش آگوستین با کمپانی مادریدی ال دسئو و نیز کمپانی ممنتو کار تهیه این فیلم را برعهده دارند.

ممنتو که تهیه کننده دو فیلم آخر فرهادی بوده نیز گفت کروز و فرهادی مدتی بود که علاقه داشتند فیلمی مشترک جلوی دوربین ببرند و اکنون به نظر می رسد امکان این کار در حال فراهم شدن است.

فرهادی پیشتر گفته بود این پروژه قرار بود قبل از «فروشنده» کلید بخورد اما او ترجیح داد پس از «گذشته» یک فیلم در ایران بسازد.

جزییات داستان هنوز روشن نشده اما ماجرای فیلم بر خانواده‌ای اسپانیایی که در حومه شهر زندگی می‌کنند، متمرکز است.

گفته شده این فیلم به نوعی الهام گرفته از آثار آگاتا کریستی و مهیج و در عین حال دربرگیرنده مسایل اخلاقی است که در فیلم‌های قبلی فرهادی نیز مورد توجه بودند.

آگوستین آلمودوار نیز این فیلم را به نوعی متمرکز بر مسایل فرهنگی و صنعتی خوانده بود و ضمن تحسین آثار فرهادی گفته بود ما مشترکات زیادی در انتخاب مضامین داریم.
۲۸
شهریور
 
در روزهای پایانی تابستان امسال باوجود بحث داغ انتخاب فیلم نماینده‌ی ایران در اسکار گرمای دوچندانی را شاهد بودیم.

مهلت نهایی معرفی فیلم بلند منتخب به اسکار؛ سی ام شهریورماه سال جاری بود یعنی درست در ایام پر تب و تابِ اکران موفق فیلم های مختلف در سینما های کشور. این روزها شاهد فروش نسبتاً خوب فیلم‌ها هستیم و به همین دلیل انتخاب فیلم اصلح از میان یکی از فیلم‌های پرمخاطب حال حاضر، برای هیئت انتخاب و برای علاقه مندان این فیلم‌ها اهمیتی دوچندان داشت.

پس از گمانه‌زنی‌ها، تکذیب و تائیدها؛ امروز فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی به‌عنوان فیلم منتخب هیئت انتخاب اعلام شد تا یک بار دیگر اصغر فرهادی نماینده‌ی سینمای ایران در جشنواره‌ی اسکار لقب بگیرد. فرهادی پیش‌ازاین موفق به دریافت اولین جایزه‌ی اسکار خود و سینمای ایران با فیلم «جدایی نادر از سیمین» شده بود. 

فیلم‌هایی که مورد بررسی هیئت انتخاب قرار گرفتند ، به‌غیراز فیلم «ناهید» جزو فیلم‌های پر فروش این روزهای سینمای ایران هستند. این امر خود به تنهایی کافی بود که در کنار نظرات کارشناسی هیئت انتخاب و اهالی سینما؛ شاهد موج توجه طرفداران پر شمار هر یک از فیلم‌ها باشیم. این تب و تاب پس از انتخاب فیلم «فروشنده» همچنان به نوعی ادامه دارد و حالا شاهد انتقاد کارشناسان سینما و همچنین طرفداران دیگر فیلم‌ها؛ در کنار خرسندی من دان فیلم اصغر فرهادی خواهیم بود.

امیر اسفندیاری سخنگوی هیئت انتخاب فیلم منتخب ایران در اسکار در گفتگو با خبرنگار الف، در پاسخ به سوال مبنی بر اینکه دلایل انتخاب فروشنده به‌عنوان فیلم منتخب در اسکار چیست، اظهار داشت: از میان هشتاد و دو فیلم که از نهم مهرماه ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۵ اکران شده است، به فهرست هشت فیلم نهایی رسیدیم که قطعا فیلم‌هایی انتخاب شدند که مورد اقبال عمومی و نقدهای خوبی در داخل و خارج مواجه بود.

وی تصریح کرد: از سوی دیگر، مقررات اسکار را بازخوانی کردیم چرا که هر سال تغییرات کوچکی در این مقررات اتفاق می‌افتد که سعی شد با قوانین و مقررات اداره نظارت و ارزشیابی تک‌تک این هشت فیلم مورد بررسی قرار بگیرد که در نهایت هیئت انتخاب به ۵ فیلم رسید و دوباره این پنج فیلم مورد بررسی قرار گرفت.

اسفندیاری تاکید کرد: در مورد این فیلم‌ها بحث و بررسی بسیاری صورت گرفت؛ اینکه چه فیلمی می‌تواند واجد شرایط باشد و به‌غیراز نمایش داخلی و خارجی و اقبال عمومی از پخش‌کننده حرفه‌ای و بین‌المللی نیز برخورد دار باشد که با جمع‌بندی که صورت گرفت به فروشنده رسیدیم.

وی خاطرنشان کرد: هیئت انتخاب تصمیم گرفت که به فهرستی برسد که بیش از ۵ رای داشته باشد و در نهایت هم با اکثریت قوی به انتخاب فروشنده به‌عنوان فیلم منتخب ایران در اسکار رسیدیم.

بدین ترتیب باید منتظر رسیدن زمان رأی‌گیری از اعضای آکادمی برای انتخاب نامزدها باشیم که در شاخه‌های گوناگون این جوایز سینمایی از ۵ ژانویه آغاز می‌شود و تا ۱۳ ژانویه ادامه خواهد داشت و نامزدهای نهایی این رویداد سینمایی نیز روز ۲۴ ژانویه (۵ بهمن) اعلام خواهند شد. همچنین مراسم اعطای جوایز هشتاد و نهمین دوره جوایز سینمایی اسکار نیز ۲۶ فوریه ۲۰۱۷ (یکشنبه ۸ اسفندماه) در دال بی تئاتر لس‌آنجلس برگزار می‌شود.

مروری بر تاریخچه‌ی فیلم‌های ایرانی در اسکار
با معرفی فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی به اسکار، مروری بر تاریخچه این جایزه نشان می‌دهد که این کارگردان ایرانی پیش از این با فیلم «جدایی نادر از سیمین» برای اولین‌بار سینمای ایران را صاحب اسکار کرد و تاکنون فیلم‌های «گذشته» و «درباره الی» اصغر فرهادی نیز از سوی ایران به آکادمی اسکار معرفی شده است.

سال گذشته فیلم «محمد رسول‌الله» مجید مجیدی به اسکار معرفی شد و پیش از آن در سال‌های ۹۳،۹۲،۹۱ به ترتیب؛ «امروز» رضا میرکریمی، «گذشته» اصغر فرهادی و «یه حبه قند» رضا میرکریمی ( البته بنابر تصمیم جواد شمقدری اسکار تحریم شد و یه حبه قند به آکادمی معرفی نشد.)

سال قبل تر هم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی معرفی شد که اسکار خارجی را برای اولین‌بار برای سینمای ایران کسب کرد.

اگر به تاریخچه‌ی حضور سینمای ایران در اسکار برگردیم، فیلم «بچه‌های آسمان» ساخته‌ی مجید مجیدی که در سال ۱۳۷۷ با عنوان نماینده‌ی ایران به اسکار معرفی شد، برای اولین‌بار در جمع نامزدهای بهترین اسکار غیر انگلیسی زبان در سال ۱۹۹۹ انتخاب شد.

سالها پیش برای نخستین بار وزارت فرهنگ و هنر وقت در سال ۱۳۵۶ فیلم «دایره‌ی مینا» ساخته‌ی داریوش مهرجویی را به اسکار معرفی کرد و پس از آن فیلم «باد صبا» ساخته‌ی آلبر لاموریس به عنوان نماینده‌ی ایران در سال ۵۷ راهی آکادمی اسکار شد.

سینمای ایران به مدت ۱۶ سال نماینده‌ای به اسکار معرفی نکرد تا سال ۱۳۷۳ که فیلم «زیر درختان زیتون» ساخته‌ی عباس کیارستمی معرفی شد و سپس در سال ۱۳۷۴ «بادکنک سفید» به کارگردانی جعفر پناهی، سال۷۵ فیلم معرفی نشد، ۷۶ «گبه» محسن مخملباف، ۷۷ «بچه‌های آسمان» مجید مجیدی (جزو نامزدها قرار گرفت)، ۷۸ «رنگ خدا»مجید مجیدی، ۷۹ «زمانی برای مستی اسبها» بهمن قبادی ، ۸۰ «باران» مجید مجیدی ، ۸۱ «من ترانه ۱۵ سال دارم» رسول صدرعاملی ،‌ ۸۲ «نفس عمیق» پرویز شهبازی‏، ۸۳ «لاک‌پشتها هم پرواز می‌کنند» بهمن قبادی و ۸۴ «خیلی دور خیلی نزدیک» رضا میرکریمی، ۸۵ «کافه ترانزیت» ، ۸۶ «میم مثل مادر» رسول ملاقلی‌پور و ۸۷ «آواز گنجشکها» مجید مجیدی،۸۸ «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی و سال ۸۹ «بدرود بغداد» مهدی نادری به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار معرفی شد.