ریپورتر

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

واکاوی «دیپلماسی نبوی»

جمعه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۳۰ ب.ظ

خبرگزاری فارس: واکاوی «دیپلماسی نبوی»

جایگاه سیاست خارجی دولت پیامبر(ص) در مدینه را می توان با بررسی اصول، اهداف و ابزارهای دیپلماسی آن حضرت بازخوانی کرد. سوال این پژوهش بررسی نقش نامه ها به عنوان مهمترین ابزار دیپلماسی ایشان در دستیابی به اهداف تعیین شده است.

اسلام، دینی جامع و کامل است که برای تمام امور فردی و اجتماعی انسان برنامه دارد. یکی از نیازهای اجتماعی بشر، تشکیل دولت و سامان یافتن امور اجتماعی است که در اسلام، به جنبه ها و کارویژه های دولت اسلامی و شاخص های آن پرداخته شده است. با توجه به اعتقاد مسلمانان به معصوم بودن پیامبر اکرم(ص) می توان با بررسی شاخص های مدیریتی ایشان در جنبه های مختلف دولت اسلامی به ارائه الگوی مدیریتی آن حضرت در این حوزه پرداخت که یکی از ویژگی های این دولت، نحوه ارتباطات خارجی آن است. جایگاه سیاست خارجی دولت پیامبر(ص) در مدینه را می توان با بررسی اصول، اهداف و ابزارهای دیپلماسی آن حضرت بازخوانی کرد. سوال این پژوهش بررسی نقش نامه ها به عنوان مهمترین ابزار دیپلماسی ایشان در دستیابی به اهداف تعیین شده است. با توجه به دیپلماسی آن حضرت، به اتخاذ سیاست محیطی از سوی پیامبر(ص) به جای سیاست تملکانه در مدیریت سیاست خارجی پی می بریم و کارآیی این مدیریت را با توجه به مقتضیات زمانه در پرتو نامه های سیاسی ایشان مورد بررسی قرار خواهیم داد.

کلیدواژگان

اسلام، دیپلماسی، روابط دیپلماتیک، نامه های پیامبر(ص)، اصول سیاست خارجی، دولت مدینه

ژمقدمه انسان، موجودی اجتماعی است که طبیعت او تمایل به برقراری ارتباط با نزدیکان و اطراف دارد. این نیاز در یک گروه و جامعه که شکل یافته از افراد انسانی است نیز مشاهده می شود. منشأ این نیاز در مکتب های فلسفی به شیوه های مختلفی تبیین شده است؛ در نگاه رئالیستی به این موضوع، علت مشارکت انسان ها با یکدیگر به دلیل ذات بد آنها است که ذاتاً بدخواه یکدیگر هستند و به دلیل جلو گیری تزاحمات، روی به ارتباط با هم می آورند. بعد از شکل دادن اجتماع نیز همین ترس بر وجود واحدهای سیاسی غلبه دارد و مهمترین ارزش برای آنها، بقاء است. فضای بین المللی نیز که از شکل گیری این واحدها به وجود می آید، یک حالت آنارشی همراه با بی نظمی است که هر چه یک واحد سیاسی قدرتمندتر باشد، احتمال بقاء او بیشتر خواهد بود.

اما در رویکرد لیبرالیستی، انسان ذاتاً خوب، نظم پذیر و اجتماعی تصور می شود و به لحاظ اخلاقی موجودی است که به حقوق دیگران احترام می گذارد و اتباط انسان ها با یکدیگر و شکل دهی دولت و گرد آمدن تحت آن به دلیل نیازهای بشری است که بتوان این نیازها را در سایه دولت پاسخ داد. در مقابل رویکردهای فوق، در رویکرد اسلامی هر چند مدنی الطبع بودن انسان به رسمیت شمرده می شود و اکثر فلاسفه سیاسی مسلمان از حاصل شدن سعادت در اجتماع سخن گفته اند، اما این مدنی الطبع بودن به معنای شر بودن یا صلح طلب بودن ذاتی انسان نیست.

در این رویکرد، اگر انسان مسیر خداجویی را طی کند؛ صلح طلب و در صورت پیروی از هوای نفس به سمت شرور حرکت می کند و این مسأله به دلیل اختیار انسان است که خداوند در او به ودیعه گذاشته است. این موضوع، ترسیمی از دلایل ورود انسان ها در یک اجتماع محدود در سطح دولت است. این نیازها در سطح جهانی نیز برای دولت ها وجود دارد و آنها را ناگزیر از ایجاد ارتباط با دیگران می کند و این ایجاد ارتباط می تواند در شکل همگرایی یا واگرایی باشد. هر دولت با اتخاذ یکی از این استراتژی ها به برطرف کردن نیازهای خود می پردازد و برقراری ارتباط در هر زمان، نیاز به ابزار متناسب همان دوران دارد.

در نگاه مسلمانان، دولت نبوی در مدینه با رهبری پیامبر اکرم(ص) بهترین الگوی یک دولت مسلمان است و کشف، استنباط و بازسازی جهت گیری های داخلی و خارجی این دولت برای جامعه امروز مسلمین ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین نیازهای هر دولت، توجه به سیاست خارجی و سیاست گذاری در نوع مواجهه با محیط خارجی است. واکاوی دیپلماسی نبوی نشان می دهد که در این بخش، دولت اسلامی از یک سیستم کارآمد و منظم (ارسال و پذیرش سفیر، بخش ترجمه نامه ها، ملاقات با مقام های خارجی و ...) برخوردار بوده است.

 بررسی دقیق روند و پروسه سیاست خارجی نبوی ما را به این سوال رهنمون می کند که چرا پیامبر اکرم(ص) نامه نگاری را به عنوان مهم ترین ابزار دیپلماسی خود قرار داد؟ فرضیه مقاله بر این امر استوار است که نامه نگاری، شیوه مرسوم و مقبول آن زمانه در استراتژی های صلح گرا محسوب می شد و پیامبر با درک محیط بین المللی و زمانه خود، ابزار نامه نگاری را مهمترین شیوه تبیین دیپلماسی دولت خویش و برقراری روابط دیپلماتیک قرار داد که در این مقاله، با بررسی متن مهم ترین نامه ها با روش توصیفی-تحلیلی به آنها پرداخته خواهد شد.

چارچوب نظری دیپلماسی واژه ای از ریشه کلمه یونانی Diploma است که به مفهوم نوشته ی طومار گونه ای است که به موجب آن، امتیاز های خاصی به کسی داده می شود. این واژه بعدها به در نزد دولت های دیگر و فرستادگان دولت ها اطلاق شد. به تدریج با افزایش روزافزون مبادله های دولت ها و نیز ضرورت استخدام افراد برای نگه داری اسناد، به این امر توجه بیشتری شد و آنان را دیپلمات و شغلشان را دیپلماسی خواندند (سجادی،1383: 19). برقراری روابط دیپلماتیک بر پایه عادت و رسم ساده ای استوار است و امروزه هنوز هیچ گونه الزام حقوقی برای کشورها در این مورد وجود ندارد.

 بدیهی است که این امر، ناشی از اصل حاکمیت و استقلال هر کشور است، زیرا هیچ قاعده حقوقی نمی تواند کشوری را به برقراری روابط دیپلماتیک با کشورهای دیگر و تأسیس نمایندگی در آن کشورها مجبور نماید (ضیایی بیگدلی،429:1387). اما از ضروریات واحدهای سیاسی برای سامان دادن امور خود، برقراری ارتباط با دیگر واحدها است که این شیوه ارتباط می تواند در قالب استراتژی های متفاوتی پیگیری شود. استراتژی هر دولت ممکن است با توجه به ملزومات بین المللی به صورت تهاجمی انتخاب شود و انتخاب هر استراتژی، نتیجه متفاوتی نیزخواهد داشت.

سیف زاده به نقل از آرنولد ولفرز، دو استراتژی را در راستای اهداف متفاوت چنین تعریف نموده است: اهداف تملکی به آن دسته از اهداف اطلاق می شود که در رقابت با اهداف دیگر بازیگران در صحنه بین المللی است. اما اهداف محیطی با عنایت به ملزومات صحنه بین المللی و همچنین اهداف بازیگران دیگر تنظیم می-شوند (سیف زاده، 1385: 276) در زمان شکل گیری دولت اسلامی در مدینه نیز اتخاذ هر کدام از این دو سیاست(محیطی و تملکی) امکان پذیر بود و با بررسی موضوع، به انتخاب پیامبر اکرم(ص) پی خواهیم برد که مناسبات و روابط دیپلماتیک در حالی که در قالب ضوابط اصیل اسلامی اجرا می گردید؛ منطبق با شرایط زمانی و مقتضیات خاص و عامی بود که بر آن روابط حاکم بوده و با قوانین اجتماعی و جهان بینی واقع بینانه و اصول و ارزش های انسانی انطباق داشت.

این ویژگی ها را اصول و معیارهایی تشکیل می داد که از وحی سرچشمه می گرفت (غفوری، 1387: 162). در این مقاله با نگاهی به شکل گیری دولت پیامبر(ص) در مدینه، اصول و اهداف دیپلماسی آن را بررسی و به مدیریت ایشان در انتخاب نامه به عنوان مهمترین ابزار دیپلماسی در روابط دیپلماتیک می پردازیم. دولت و عناصر بنیادی آن در مدینه با توجه به جامعیت دین اسلام و توجه آن به امور اجتماعی و سامان سیاسی مسلمانان، پیامبر(ص) با ورود به مدینه، پایه های یک دولت اسلامی را شکل داد و خود، رئیس، قاضی و فرمانده نظامی آن بود (النجار، 2007) و خط بطلانی بر نظریه های جدایی دین از سیاست کشید.

 اهمیت این دولت با توجه به شرایط قبیلگی حاکم در شبه جزیره آشکار می شود. ساختار سیاسی جاهلیت در شبه جزیره عربستان مبتنی بر نظام قبیلگی و وابستگی همه چیز به شیخ قبیله بود (زیدان، بی تا، ج1: 28) و به دلیل قبایل متعدد و پراکنده، همبستگی اجتماعی وجود نداشت و عامل تعصب های قبیلگی، مانع از شکل گیری دولت واحد شده بود و اعضای قبیله، موقعیت اجتماعی خود را بر اساس نژاد و درون قبیلگی داشتند. در این شرایط، بدوی هیچ وقت به مقام انسان اجتماعی نمی رسد و برای کسب فضایلی که هدف آن ترجیح مصلحت جماعت است، نمی کوشد مگر آن که امری مربوط به قبیله او باشد (حتی، 1366: 36).

 پیامبر(ص) با توجه به چنین شرایطی، پس از ورود به مدینه شروع به سامان دادن اوضاع اجتماعی-اقتصادی مردم نمود و برای شکل دادن دولت در مدینه نیز با موانعی روبرو بودند. اولین مسأله در مدینه، عدم سامان سیاسی در آن شهر بود. وجود نداشتن یک سیستم متمرکز برای رتق و فتق امور مردم و ناهمگونی جمعیتی این شهر، موجب تفرقه در مدینه شده بود که عدم امنیت را در پی داشت. در آن زمان، ساکنان اصلی شهر دو قبیله اوس و خزرج بودند که به لحاظ تاریخی اختلافات زیادی با یکدیگر داشتند. مسأله دیگر، وجود اقلیت یهودی در این شهر بود که باعث ناهمگونی جمعیت بود و می-توانست تهدیدی بالقوه برای شکل گیری دولت اسلامی باشد.

 از سویی دیگر، عده ای به عنوان مهاجرین همراه پیامبر(ص) به مدینه آمده بودند و سابقه سکونت در این شهر را نداشتند و نحوه ادغام این گروه در یک دولت نیز از مشکلات آغازین شکل گیری دولت اسلامی بود. پیامبر(ص) برای غلبه بر این مشکلات، به تدوین قانون اساسی(منشور) مدینه پرداخت که در آن، وظایف هر یک از گروه ها مشخص شده و آزادی یهودیان را نیز در بر داشت و با تدبیرهای مکمل مانند عقد اخوت بین مهاجرین و انصار و رفع اختلافات اوس و خزرج، زمینه شکل گیری اولین دولت اسلامی را مهیا نمود.

با اتخاذ این استراتژی، پیامبر(ص) اختلافات گروه ها و قبایل را تبدیل به نوعی وحدت ملی بین آنها نمود و در مصالح عامه، بین یهود ومسلمانان برابری قرار داد. ایشان همچنین در عین حال که راه های سوق همگان به اسلام را باز گذاشت، بهره گیری از حقوق عمومی را نیز تأمین کرد (ابراهیم حسن، 1994: 102) و تمام شئون دولت اسلامی را تنظیم کرد و سیاست های داخلی و خارجی آن را طراحی نمود (ابوفارس، 1986: 138). با بررسی مفهوم و ویژگی های دولت و مقایسه آنها با دولت مدینه می توان پی به شکل گیری این دولت برد.

 نهاد دولت، نهادی تاریخی است و به اجبار ایجاد نشده است؛ بلکه توسط مردم ایجاد شده و سازمانی اجتماعی نظیر همه سازمان های اجتماعی است. مفهوم دولت مانند بسیاری دیگر از مفاهیم سیاسی است که اجماعی در تعریف آن وجود ندارد و هر دانشمندی آن را از منظری خاص (فلسفی، اقتصادی، حقوقی و سیاسی) تعریف کرده است. رابرت جکسون و گئورگ سورنسون آن را چنین تعریف کرده اند: «نظام دولت، گروه های انسانی دارای سازمان دهی سیاسی با سرزمینی مشخص است که تحت حاکمیت هیچ قدرتی برتر از خود قرار ندارند و ملاک مستقل بودن از یکدیگر را به کار می گیرند.» (جکسون و سورنسون، 1385: 17) در تعریفی دیگر آمده است: «دولت، مجموعه هستی مردم است در سرزمین مشخص و تحت اداره حکومت سیاسی معین.» (آراسته خو، 1369: 354) در یک جمع بندی از تعاریف مختلف دولت می توان به چهار عنصر بنیادی آن اشاره کرد که عبارتند از: سرزمین، جمعیت، حکومت و حاکمیت. همه این عناصر در دولت پیامبر(ص) در مدینه وجود داشت.

سرزمین، قلمرو دریایی، زمینی و هوایی است که یک دولت در آن، حق اعمال حاکمیت داشته باشد. پیامبر(ص) بعد از حضور در مدینه، دستور مشخص شدن مرزها را صادر فرمود و منطقه داخلی را حرم نامید که برای ساکنان امن محسوب می شد. از کعب ابن مالک نقل شده است که پیامبر(ص) او را فرستاد تا بر قله کوه های مدینه (مخیض، حقیا، ذوالعثیره و تیم) نشانه نصب کند تا مرزها به خوبی مشخص شود (علیخانی، 1386 :200).

 به لحاظ جمعیتی نیز دولت مدینه، ترکیبی از مسلمانان مهاجر و قبایل اوس و خزرج و اقلیت یهود بود که در اولین نگاه، با ناهمگونی جمعیتی روبرو بود؛ اما با درایت پیامبر(ص) و عقد اخوت های مهاجرین و انصار حول محور مبانی اسلامی از یک طرف و به رسمیت شناختن یهودیان به عنوان ساکنان مدینه، این معضل به خوبی رفع شد و در منشور مدینه به این موضوع اشاره شده است (حمیدالله، 1365 :55).

 پیامبر(ص) بعد از رفع تعارضات بین قبایل اوس وخزرج، یهودیان مدینه را نیز جزئی از امت مدینه محسوب کرد و با آزاد گذاشتن آنها در امور دینی خودشان، ناهمگونی جمعیتی را کنترل کرد. یکی دیگر از اقدامات ایشان در شکل دهی حکومت و سازوکارهای آن، سامان دادن اموری مانند: تعیین قضات، سیستم نظامی، اقتصادی و دستگاه دیپلماسی بود که در نهایت منجر به شکل گیری اولین دولت اسلامی شد.

جایگاه دستگاه دیپلماسی در دولت پیامبر(ص) اولین پایه  دولت پیامبر(ص)، تدوین قانون اساسی مدینه بود تا مبنایی برای عمل سازمان سیاسی و ارتباط آن با جامعه و کشورهای دیگر باشد. در این قانون، منازعه های تاریخی اوس و خزرج و حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر و شرایط یهودیان مدینه تبیین شده بود. مکمل این منشور، عقد اخوت بین مهاجرین و انصار بود که به وسیله پیامبر(ص) شکل گرفت و باعث از میان رفتن یک شکاف اجتماعی شد. چون مهاجرین خود را مقدمین در اسلام می دانستند و از سویی دیگر، انصار خود را یاوران و میزبان پیامبر(ص) به شمار می آوردند، در صورت حل نشدن این اختلاف، با ضمیمه شدن تعصبات قبیله ای بدون شک در آینده دولت اسلامی با چالش های داخلی مواجه می شد.

 با پیمان های درونی و نوشتن قانون اساسی مدینه، فضا برای شکل گیری ساختار های دولت آماده شد. دستگاه دیپلماسی در دولت پیامبر(ص) وظیفه ابلاغ سیاست ها و رساندن پیام جهانی اسلام را بر عهده داشت و فعالیت گسترده این دستگاه از سال هفتم هجرت آغاز شد. با تثبیت حکومت در داخل، نگاه به بیرون دولت اسلامی را که دارای جنبه فرهنگی بود، شاهد هستیم. نتیجه این جهت گیری ها را تحت عنوان سیاست خارجی دولت مدینه مطالعه می کنیم. با بررسی این که مبنای عمل یک حکومت و کارگزاران آن در جهت گیری های بین المللی چه باید باشد؛ به مطالعه اصول حاکم بر سیاست خارجی آن می پردازیم.

این مبناها بر گرفته از روح کلی احکام و اهداف دین اسلام است و در واقع این اصول، شاخص های هستند که ما را در تحلیل این که یک سیاست خارجی در مسیر اسلام است یا خیر، یاری می دهد. این سیاست خارجی دارای اصول، اهداف و ابزارهایی بود که به آن می پردازیم: 1. اصل دعوت یکی از اساسی ترین اصول سیاست خارجی پیامبر(ص) با توجه به احکام منصوصه اسلام، اصل دعوت است. همان طور که شروع گسترش اسلام در بین خویشاوندان ایشان با همین اصل آغاز شد، هدف غایی اسلام نیز گسترش جهانی این دین با تقدم اصل دعوت بر جنگ است. در حقیقت می توان گفت که دعوت، اولین و مهمترین استراتژی حضرت رسول(ص) در دیپلماسی بود و این امر، متناسب با شرایط زمان و مکان مدیریت می شد. تلاش پیامبر(ص) بر گسترش تفکر توحیدی در جهان بر طبق همین اصل مبتنی بوده است و در نامه های ایشان، این فراخوانی اصل اساسی تلقی شده است.

در یکی از آیات، این اصل چنین تبیین شده است: «فَلِذلِکَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ» (شوری، 15) : «پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوى این آیین واحد الهى دعوت کن و آن چنان که مأمور شده اى استقامت نما.» در آیه دیگری نیز آمده است: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَه سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا» (آل عمران، 64) : «بگو ای اهل کتاب، بیایید به سوی کلمه واحد بین ما و بین شما به اینکه غیر خدا را پرستش نکنیم و چیزی با او شریک نگیریم.» آیات زیادی دعوت را امری مسلم در اسلام تلقی کرده و با توجه به قدرت ها در محیط بین المللی آن دوره، در صورتی که در گسترش اسلام اصل دعوت انتخاب نمی شد، چه در صحنه داخلی با توجه به عصبیت های جاهلی و چه در صحنه های بین المللی نمی توان موفقیتی برای آن متصور بود.

 2. اصل نفی سبیل با پذیرش اصل ارتباط با دیگران در صحنه بین المللی باید اصلی طراحی می شد که ضامن استقلال و عزت مسلمانان در این ارتباطات باشد. این اصل از آیه ذیل گرفته شده است که می فرماید: «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» (نساء، 141): «خداوند راهی برای برتری و تسلط کافران بر مومنان قرار نداده است.» طبق این اصل، نمایندگان دولت اسلامی در هیچ جایی مجاز به بستن قرارداد یا ایجاد ارتباطی که زمینه سلطه بیگانگان را فراهم کند؛ نبودند و راه نفوذ کفار در بین مسلمانان با توسل به شیوه های مرسوم بسته می-شد. این آیه در مورد نفی هر گونه اعتماد به کفار است که باعث بهره گیری کفار از آن اعتماد شود و با ایجاد ارتباط و نزدیک شدن آنها بتوانند در زندگی اجتماعی و فردی مسلمانان تأثیر بگذارند.

ابن عربی معتقد است که این نفی سبیل، مطلق است و شامل سبیل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیز می شود (ابن عربی،1421ق :554). این اصل، مبتنی بر اصل عزت مسلمانان است و قرآن، عزت را از آن خداوند و پیامبر(ص) و مومنان دانسته و نفی سبیل به دلیل حفظ عزت مسلمانان در سیاست خارجی اسلام چراغ راهنما است و چون سبیل کفار در نهایت منجر به حقارت و سر افکندگی مسلمانان است؛ نفی شده است. 3. اصل وفای به عهد یکی از روش های ارتباط بین دولت ها، انعقاد پیمان هایی است که به صورت دو یا چند جانبه بین آنها بسته می شود و از طریق آن، مبنایی برای چگونگی ارتباط و وظیفه هر یک از طرفین طراحی می شود.

 رعایت قراردادها در صحنه بین المللی از اهمیت بالایی برخوردار است و زیر پا گذاشتن آن می تواند باعث کاهش پرستیژ آن کشور و بدبینی دیگران نسبت به آن کشور شود. این اصل در سیاست خارجی دولت اسلامی نیز مبنایی قرآنی دارد و در آیات بسیاری به آن اشاره شده است؛ مانند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» (مائده، 1) : «ای کسانی که ایمان آورده اید به عهدهای خود وفا کنید.» یا در آیه دیگری می فرماید: «إِلا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ» (توبه، 4): «اگر آن گروه از مشرکین که با آنها عهد کرده اید و هیچ عهد شما نشکستند و هیچ یک از دشمنان شما را یاری نکرده باشند، پس تا مدتی که مقرر داشته اید عهد نگاه دارید که خداوند پرهیزکاری را دوست دارد.» فلسفه تأکید اسلام بر لزوم وفاداری بر عهد و پیمان، ایجاد زمینه توافق بر همزیستی و زندگی مسالمت آمیز است تا انسان ها با آزادی و صلح و امنیت با یکدیگر زندگی کنند و اصول و قواعد حاکم بر زندگی مشترک براساس توافق و اراده مشترک تنظیم گردد (عمید زنجانی،1373: 476).

این اصل قرآنی، یکی از اصول سیاست خارجی دولت اسلامی نبوی بود که در مواضع ضعف و قوت دولت اسلامی خدشه ای به آن وارد نمی شد و همواره مورد عمل قرار می گرفت. بررسی سیره پیامبر(ص) نیز نشان از پیمان های بسیاری دارد که آن حضرت به تمام آن ها وفادار ماند و تا نقض آن از طرف مقابل، برخلاف مضمون آن عمل ننمود. این عمل به معاهدات، باعث نگاه مثبت در شبه جزیره به دولت ایشان شده بود. این شیوه در پیمان با یهودیان مدینه و مسیحیان نجران و کفار قریش نیز مراعات شد. از تأکیدات اسلام به دست می آید که مسلمانان باید نسبت به عهود و قرارداهای شان کاملاً وفادار باشند؛ اگر چه به ضرر آنها تمام شود.

در نظر اسلام، در هر اوضاع و احوالی پیمان محترم است و طرف پیمان، هر که باشد حتی فاسق و کافر، مسلمانان باید به عهد و پیمان شان پایبند باشند (امینی،1364: 134). دلیل تأکید حضرت رسول(ص) بر رعایت مفاد قرارداد ها به دلیل روح حاکم بر رفتار دولت اسلامی بود که از آیات قرآن استفاده می شد و این اصل در سیاست خارجی تا نقض طرف مقابل معتبر بود.

 4. اصل جهاد خطرات خارجی، یکی از مواردی که موجودیت دولت های تازه شکل گرفته را تهدید می کند. همچنین خطر منافقانی که از داخل برای فروپاشی یک سیستم سیاسی تلاش می کنند، واجد اهمیت است. از ضروریات هر حکومت، برنامه داشتن در مقابله با این تهدیدات داخلی و خارجی است و بقای یک دولت، ضروری ترین ارزش برای آن است.

در قرآن کریم بر این اصل که موجب ادامه حیات اسلام است، تأکید فراوان شده و بیان شده است: «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى  نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ» (حج، 39): «به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته اند؛ و خدا بر یارى آنها تواناست.» در آیه دیگری نیز بیان شده است: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» (انفال،60): «هر نیرویى در قدرت دارید، براى مقابله با آنها [دشمنان ]، آماده سازید! و (همچنین) اسب هاى ورزیده (براى میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید» بنابراین سیستم تدافعی اسلام برای دفع خطرات داخلی و خارجی بر اساس اصل قرآنی جهاد تنظیم شده است.

  • درویش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی